اما برای کسانی که با بهائیت و نحوه شکل گیری و استقرار آن در سرزمینهای اشغالی آشنائی حتی مختصری دارند بسیار ساده است در یک معادله کاملا روشن رهبران بهائیت وارد معامله ای با سرویس انگلستان شده و در مقابل کمک به ارتش این کشور استعمار گر در اشغال سرزمین فلسطین و شکست ارتش عثمانی ( ترکیه فعلی )این فرقه اجازه خواهد یافت که در این منطقه استقرار یابد و بخیال باطل خود به گسترش امر ( آئین ) خود بپردازد . این معامله بخوبی انجام گرفت و جناب عبدالبها برای خدمات موثر خود نشان سر هم گرفت و اجازه یافت در بندر حیفا استقرار یافته و هدایت و راهبری پیروان فرقه را انجام دهد . البته بعدها صهیونیستها اما و اگر هائی برای باز گذاشتن دست بهائیان آوردند که قاعدتا مورد پذیرش تشکیلات قرار گرفته است .
اما نکته دیگر فعالیت بهائیان در سرزمین اشغالی معطوف به تلاش برای فراموشی قبلهی اول مسلمین و آرمان فلسطین بود . در اینراستا، سایر بهائیان نیز همین مسیر را پیموده، تا جایی که در شرح حال وزیر بهائی پهلوی میخوانیم: وی توانست از تقدّم مسئلهی فلسطین در سیاست خارجهی ایران، به نحو چشمگیری بکاهد. (خاطرات نهساله، ص 245)
در این راستا، عباس افندی دومین پیشوای بهائیت، با آرزوی آبادی فلسطین به دست زرسالاران یهود، اشغالگری صهیونیستها را وعدهی الهی میخواند! (تارهای عنکبوت، 38؛ خاطرات حبیب، ص 243)
پیروان این مسلک نیز در همسویی با اشغالگران و به تبعیت از پیشوایان خود، در راستای فراموشی آرامان آزادی فلسطین، گامهایی برداشتهاند. همچنان که در شرح حال امیرعباس هویدا، نخستوزیر بهائی حکومت پهلوی میخوانیم: «هویدا توانست از تقدّم مسئلهی فلسطین در سیاست خارجهی منطقهای ایران، به نحو چشمگیری بکاهد».(نیمهی پنهان، ج 14، ص 30)
پینوشت:
یونس افروخته، خاطرات نهساله، موسسهی ملی مطبوعات امری، ۱۲۴ بدیع.
جواد نوائیان، تارهای عنکبوت، مشهد: انتشارات مؤسسهی فرهنگی هنری خراسان، 1394؛ ر.ک: حبیب مؤید، خاطرات حبیب، مؤسسه ملی مطبوعات امری، 129 بدیع.
امیرعباس هویدا، نیمهی پنهان، بیجا: کیهان، چاپ پنجم، 1387.