اینکه یکی از مشخصه رفتار فرقه ای پیروی بی چون چرا از مراد ، رهبر ، قطب ، شیخ ، خلیفه و یا هر چیزی که نامش گذاشته شود . و البته در ادبیات بهائی ولی امرالله نام دارد ، میباشد شکی نیست .. این رفتار در تمامی فرقه ها با افراط و تفریط وجود دارد . شما در تاریخ فرقه ها مطالعه کنید مملو از اینگونه رفتارها میباشد . رهبر فرقه ای در امریکا با یک دستور در یک روز خودکشی بیش از 900 نفر از پیروانش را موجب میشود . همین دیروز در هند بخاطر محاکمه و محکومیت یک مرشد هندی طرفدارانش به خیابانها ریخته و آشوب بپا کرده اند . از این دست رفتار بسیار دیده و شنیده ایم . اما نوع پیشرفته این پیروی را ما در فرقه بابیه و بهائیه داریم . شما نگاه کنید فردی بهر دلیل از فرقه جدا شده و به یک آئین دیگر میپیوندد و یا اساسا فردی بدون آئین اعتقادی میشود . بمحض اعلام اینموضوع و قطعی شدن این جدائی رفتار فرقه چه خواهد بود . به اعتبار اسناد بهائی اولین اقدام ترد اداری فرد است و البته این ترد با عدم هرگونه تماس و ارتباط بهائیان با فرد شروع میشود در این اقدام حتی پدر و مادر و بستگان درجه یک او هم نباید با او ارتباط داشته باشند . این یک دستور فرقه ای ایست که بدون چون چرا عملیاتی میشود با این هدف که فرد جدا شده بشدت تحت فشارهای روحی روانی قرار گیرد .
این کوتاه مطلب را شما بگذارید در کنار یکی از اصول اصلی فرقه بهائیت بنام " تحری حقیقت" ، که در آن رهبران بهائیت ژست دموکراسی و آزاد اندیشی گرفته و دائما این اصل را برخ سایر فرق و با جسارتی تمام ادیان الهی میکشند . اما آنچه تحری حقیقت در بهائیت بدان معتقد است همان پیروی کور کورانه است شما به مطلب زیر دقت کنید .
تحری حقیقت یا تصدیق کورکورانه پیشوایان بهائی؟!
تحری حقیقت به معنای حقجویی و دوری از تقلید کور، تعلیمی است که بهائیان، پیشوایان خویش را مُبدِع و مروج آن میپندارند[ر.ک: پیام ملکوت، ص 11] اما بر خلاف این ادعا، رهبران بهائی در برابر اشتباهات فاحش بزرگان خود، چنان تعصبی از خود نشان میدهند که تردیدی در تزویر بودن «شعار» تحری حقیقت، باقی نمیگذارند. به عنوان نمونه، علیمحمد شیرازی در کتاب «دلائل السبعه»ی خود (که پیروانش آن را الهامی الهی میپندارند)، گرفتار اشتباهی فاحش شده و مدعی میشود حضرت داوود (علیه السلام)، مدت بسیاری پیش از حضرت موسی (علیه السلام) میزیسته است.[ر.ک: اسرارالآثار، ص 109] در حالی که حضرت داوود (علیه السلام) از پیامبران بنیاسرائیل است و به تصریح قرآن و تورات، پس از حضرت موسی (علیه السلام) بوده است. جالب آنکه پس از مرگ علیمحمد شیرازی، پیامبرخواندهی بهائیان (که خود را منادی تحری حقیقت معرفی میکند)، به جای آنکه تحری حقیقت را پیشه کند، به دفاع از اشتباه علیمحمد شیرازی برمیخیزد. او در یکجا با لجاجت میگوید که حضرت داوود (علیه السلام) پس از حضرت موسی (علیه السلام) بوده [اشراقات، ص 18] و در جایی دیگر ادعای وجود دو پیامبر به نام داوود را میکند![اسرارالآثار، ص 110]
حال شما تامل کنید به اینکه یک اشتباه مسلم از ذهبر بابیت علیرغم اشتباه بودن مورد تائید رهبر بابیت قرار گرفته و جالبتر آنکه پیروان بهائیه نیز همگی بر آن مهر تائید میزنند . حالا سوال اینجاست تحری حقیقت کجای این معادله قرار میگیرد ؟
پینوشت:
اشراق خاوری، پیام ملکوت، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا.
اسدالله مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع.
حسینعلی نوری، اشراقات، تصحیح صادق عرفانیان، بیجا: بینا، 2005 م.