نکتهی جالب آنست که پیامبرخواندهی بهائیان، این ذکر را نیز همچون اکثر ادعیهی خود، از آثار اسلامی فراگرفته و بهائیان به نام او نشر میدهند. همچنان که در کتاب آسمانی قرآن میخوانیم: «وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلي ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ [ابراهیم/12]؛ و ما را چیست که بر خدا توکل نکنیم در حالی که ما را به راههای (کمالات دنیا و آخرت) خودمان هدایت نموده؟! و یقیناً بر اَذیت و آزاری که بر ما روا میدارید صبر خواهیم نمود، و توکل کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند».
جالبتر آنست بدانیم، در منابع روایی اسلامی نیز مشابه چنین دعایی از امامان معصوم شیعیان صادر شده است.[مرآة العقول، ج 12، ص 424] آری؛ پیشوایان بهائی با کپیبرداری تعالیم و ادعیهی خود از سایر ادیان و مکاتب فکری، داعیهی آوردن دینی جدید و نسخ تمامی ادیان گذشته را داشتهاند.
پینوشت:
«فكتب إلي أما ما سأل محمد بن حمزة مِن تَعليمِه دُعاء يَرجُو به الفَرَج فَقُل لهيلزم يا مَن يكفي مِن كُلِّ شَيء ولا يَكفي مِنهُ شَيء...»: علامه مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، بیجا: دار الكتب الإسلاميّة، ١٤٠٤ هـ.ق، ج 12، ص 424.