از این سبکتر و بی محتواتر و با عرض پوزش احمقانه تر استدلال شنیده بودید . ما که متعجبیم حالا چگونه اغنام الله این استدلالها را پذیرفتنند باید به همان اغنام الله برگردیم . گوسفند را دیده اید اگر یک دسته علوفه جلو این حیوان بگیرید تا هر کجا باشد دنبال شما خواهد آمد حتی اگر این دنبالروی به مسلخ او بیانجامد . فهمی از محیط خود ندارد و فقط به علوفه فکر میکند . حالا این اغنام الله بابی و بهائی نیز درکی از فضای پیرامون خود نداشته و فقط دنبالرو هستنند .
دقت کنید :
در توضیح مطلب لازم است بدانیم ، علیمحمد شیرازی ملقب به باب، شخصیست که بهائیان وی را مهدی موعود مسلمانان و پیامبر مبشر خود معرفی میکنند. وی در اثبات حقانیت خود، به دلایل بیپایهای استناد کرده است. یکی از دلایل او بر حقانیتش، استدلال به حواس پنجگانه است!
جناب باب در برخی جلسات خود با علماء، اینگونه ادعا میکند که چون چشم و گوش و بینی و دهان با خودِ چهره، پنج میشود و باب نیز طبق حساب اَبجد، پنج است و هاء که حرف اول کلمهی هویت و به عدد اَبجد پنج است، پس من «مهدی» یا باب آنم. همچنان که در شرح گفتگو میخوانیم: «شنیدم شما ادعای بابیت نمودهاید. فرموده بلی. عرض کردند که باب چه معنا دارد فرمودند: کلام شریف: أنا مدینة العلم و علی بابها را چگونه فهمیدی؟ آیا نظر نکردی به وجه خود که چهار مشعر دارد و در یک صفحه واقع است که پنج میشود به عدد باب که مطابق هاء هویت است...».[نقطة الکاف، ص 86]
آری؛ این دلیل کسی است که ادعای مهدویت و نبوت میکند! به راستی اگر انبیای عظام و اولیای دین، با تمام معجزات و کراماتی که داشتهاند چنین سخنی میگفتند، مطمئناً الان خبری از ایمان به خدا و دینشان نبود. عجیب از کسانی که در توجیه عدم توانایی پیشوایانشان از انجام معجزه، از یکسو اصل دلیلیت معجزه را زیر سؤال میبرند [فرائد، ص 76 به بعد] و از سویی دیگر، چنین دلایل سبکی را به عنوان دلیل حقانیت پیشوایانشان ارائه میدهند!
پینوشت:
میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، به اهتمام: ادوارد بروان، هلند: بینا، 1910، ص 86.
ابوالفضل گلپایگانی، فرائد، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2001 م، ص 76 به بعد.