تصریح کاملا روشن از زندگی پس از مرگ و اینکه این اعتقاد ، از کُهنترین عقایدی است که در فرهنگ و معارف بشر نقش بسته ، و البته هیچ فرهنگی در تاریخ را نمیتوان یافت، مگر آن که ایمانِ به قیامت در آن تأثیر داشته است. همچنین اعتقاد اجمالی به معاد و رستاخیز، پیروان ادیان الهی را با یکدیگر مشترک ساخته است. قیامتی که در آن، خدای متعال انسانها را پس از مرگ، در روز معینی برمیانگیزد و جزای اعمال خوب یا بد آنها را میدهد.
همچنانکه پیرامون این اصل، در کتاب مقدس یهودیان آمده است: «از خدا بترس و اوامر او را نگهدار چون که تمامی تکلیف انسان این است، زیرا خداوند هر عمل را با هرکار مخفی، خواه نیکو خواه بد باشد به محاکمه خواهد آورد».[1] همچنین در قسمتی دیگر از کتاب عهد عتیق آمده است: «خداوند میمیراند و زنده میکند به قبر فرو میآورد و بر میخیزاند».[2]
در کتاب مقدس مسیحیان نیز در خصوص قیامت میخوانیم: «و بیرون خواهد آمد هرکه اعمال نیک کرد برای قیامت، حیات و هرکه اعمال بد کرد به جهت قیامت داوری».[3] حتی در انجیل متی دربارهی جسمانی بودن معاد (بر خلاف اعتقاد مسیحیان کنونی) میخوانیم: «شنیدهاید که به اولین گفته شده است، زنا مکن. لیکن من به شما میگویم، هرکس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنّم افکنده شود و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آنکه کل جسدت در دوزخ افکنده شود».[4]
در این میان، دین مبین اسلام و کتاب آسمانی قرآن نیز که از تحریف در امان مانده، تعبیرات صحیحتر و کاملتری از معاد و قیامت ارائه داده و آیات بسیاری از قرآن، به موضوع اصل وقوع، ویژگیها و کیفیت این اتّفاق بزرگ پرداخته است. همچنان که میخوانیم: «وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ [حج/7]؛ و اینکه رستاخیز آمدنی است، و شکّی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده میکند». اعتقاد به این اصل تا جایی اهمیت دارد که به عنوان یکی از اصول دین اسلام به شمار آمده و منکرین آن، کافر به حساب میآیند: «ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآياتِنا وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَديداً [اسراء 98]؛ این کیفر آنهاست، بخاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا هنگامی که ما استخوانهای پوسیده و خاکهای پراکندهای شدیم، بار دیگر آفرینش تازهای خواهیم یافت؟».
اینها همه در حالیست که در بهائیت، تفسیر بیسابقهای از معاد موعود ادیان ارائه داده شده و بر خلاف گفتهی پیامبرخواندهی این فرقه (مبنی بر ممنوعیت تأویل کتُب الهی)،[5] از قیامت، به ظهور پیامبران جدید تعبیر شده است؛ همچنان که میخوانیم: «بنا به گفته ایشان (علیمحمد شیرازی)، مقصود از قیامت، ظهور مظهر جدید شمس حقیقت است. قیام اموات عبارت از بیداری و انتباه روحانی نفوسی است که در قبور جهل و نادانی و غفلت و ضلالت به خواب رفتهاند...».[6]
اما علت مخالفت بهائیت با این اصل مشترک ادیان را میتوان در ماهیت غیرالهی این فرقه یافت؛ چرا که مخالفت با این اصلِ مشترک همهی ادیان الهی، در تعارض با ایمان به خداوند است. بعلاوه آنکه، برای آدمی کافی است که عنصر مهم معاد را از اعتقاد خود بردارد؛ سپس میتواند آزادانه به هر عملی که نفس و شهواتش میطلبد، روی آورد. لذاست که اعتقاد به قیامت بطور قطع ، انسانها را در برابر لغزش و خطا کنترل کرده و به مسیر زندگی خالصانهی انسان جهت میبخشد. اما اینکه بهائیت آنرا انکار میکند به نظر میرسد نتیجه همان باشد که میخواهد تمام آزادیهای انسانی ولو آنها که به انسانیت انسان هم آسیب میرساند را برای پیروانش مهیا نماید .
پینوشت:
[1]. عهد عتیق، جامعه سلیمان، باب 12.
[2]. همان، باب دوم، کتاب اول شموییل.
[3]. انجیل یوحنا، آیه 5.
[4]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی 5: 27-30.
[5]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 102، بند 105.
[6]. جی اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه: بشیر الهی، سلیمانی و رحیمی، برزیل: منشورات دارالنشر البهائیه فی البرازیل، 1998 م، صص 30-29.