گسترش فعاليت بهائيها و نفوذ آنان در دستگاهها و ادارات دولتي سبب شد كه مردم شهرهاي مختلف با ارسال نامهها و تلگرافها، مقامات دولتي و علماي تهران و شهرستانها را از اين وضع آگاه سازند و شكايات خود را به گوش آنان برسانند. مرحوم فلسفي، واعظ شهير، در انتقاد از شاه از اينكه يك بهائي به نام «ايادي» را به عنوان طبيب مخصوص خود انتخاب كرده بود، در مسجد شاه با صراحت گفت: «اعليحضرت! مملكت اين همه طبيب مسلمان دارد. مردم ناراحت هستند از اينكه يك بهائي طبيب مخصوص شماست. او را عوض كنيد». ولي شاه...
بهائيت در دوره پهلوى در ايران از جايگاه ويژهاى برخوردار بود. رضاخان با بهائيت داراى روابطى حسنه بود و بر همين اساس اسداللّه صنيعى را ـ كه از بهائيان طراز اول بود ـ به عنوان آجودان مخصوص محمدرضا برگزيد. صنيعي در سال 1307 دانشکده افسري را به پايان برد. در اين زمان به عنوان آجودان وليعهد وارد دربار شد. وي تا درجه سپهبدي ارتقا يافت و پست ها و مقامات حساس زيادي را در اختيار گرفت. صنيعي از چهره هاي اثرگذار در حکومت پهلوي بود و در مقام مقايسه نقشي همسنگ ايادي داشت. حسين فردوست در خصوص روابط رضا شاه با بهائيان و نيز نقش و جايگاه اسد الله صنيعي در رژيم پهلوي مي نويسد: «اصولا رضاخان با بهائيان روابط حسنه داشت تا جايي که اسد الله صنيعي راكه يک بهائي طراز اول بود آجودان مخصوص محمد رضا کرد. صنيعي بعد ها بسيار متنفذ شد ودر زمان علم و حسنعلي منصور و بخصوص هويدا به وزارت خواروبار رسيد.»
در دورانى كه محمدرضا دانشكده افسرى را طى مىكرد، از طرف رضاخان به عنوان بازرس كل ارتش تعيين شد و اين صنيعى بود كه در تمام مسايل بازرسى و حتى زندگى خصوصى وى مشاركت داشت. ميزان نفوذ صنيعى به حدى است كه در زمان علم و حسنعلى منصور و به خصوص هويدا به وزارت جنگ و كشاورزى رسيد. هر چند شخص هويدا، بهايىزاده افندى پرست ـ بنابر نفوذ دكتر ايادى ـ پزشك بهايى مخصوص شاه ـ به نخست وزيرى رسيد ولى در دولت هويدا بود كه كار بهايي ها ديگر تمام بود و مقامات عالى مملكت توسط آنها به راحتى اشغال مىشد.
اصولاً سياست محمدرضا پهلوى بر اين بود كه مشاغل مهم و خاص در دست بهائيان باشد چرا كه آنان را براى حكومت خود مضر نمىدانست و مىگفت: «افراد بهايى در مشاغل مهم و حساس مفيدند، چون عليه او توطئه نمىكنند.»
بهائيانى كه به مقامهاى حساس مي رسيدند از موقعيت خود براى ثروتمند شدن جامعه بهائيت استفاده مىكردند و به طور كلى در دوران محمدرضا و نفوذ دكتر ايادى در دربار، بهائيت در ايران توسعه عجيبى يافت و بهائىهاى ايران بسيار ترقى كردند و ثروتمند شدند. ايران بعد از كشور آمريكا بيشترين تعداد بهائى را داشت كه در همه سطوح و شئونات مملكتى داراى نفوذ گسترده و بلامنازع بودند. يكى از اين افراد، حبيب ثابت پاسال مىباشد.
بي شک برجسته ترين شخصيت بهائي در ساختار حکومت پهلوي امير عباس هويدا است. شخصي که سيزده سال بالاترين مقام اجرايي کشور را در دست داشت و صاحب رکورد طول مدت نخست وزيري در ايران است. با اينکه اسناد فراواني در خصوص بهائي بودن هويدا وجود دارد وي در ظاهر هيچ گاه به اعتقادات واقعي خود اعتراف نکرد و خود را مسلمان و شيعه قلمداد مي نمود. اما اين تظاهر در واقع دستوري بود که از سوي جامعه بهائيت صادر و در واقع ضامن انجام مأموريت هويدا بود. چرا که انتخاب هويدا به نخست وزيري به عنوان کسي که به بهائيت اشتهار داشت موجب اعتراضات مردم را فراهم مي آورد لذا هويدا مجبور بود با تظاهر به مسلماني مأموريت خود را انجام دهد.
براي اثبات بهاييگري امير عباس هويدا، نيازمند اين نيستيم تا حضور او در محافل بهاييان را دليل آوريم ـ هر چند براي اين هم سند داريم ـ چرا كه او خود به يكي از سران بهاييت و تأثيرگذاران اين فرقه سياسي تبديل شد و مأموريتهاي محوله خويش را به خوبي و با موفقيت پي گرفت. براي اثبات بهائیت هويدا، همين بس كه از روزي كه با حسنعلي منصور ارتباط برقرار كرد، در تشكيلات او بهاييان را برتري داد و پس از آن كه كابينه او را تحويل گرفت، پس از چندي وزراي بهايي را جانشين برخي از ديگر وزرا كرد و مهمترين وزارتخانه كشور؛ يعني آموزش و پرورش را در اختيار فرخرو پارسا قرار داد تا آيين بهاييت را در مدارس رسوخ دهد. وي در دوران تصدي خود بر وزارت آموزش و پرورش به رواج شديد فساد و بي بند و باري پافشاري نموده و با همکاري ساواک مدارس اسلامي را تحت فشار قرار داده دختران محجبه را مجبور به کشف حجاب مي نمود. از ديگر اقدامات فرخ رو پارسا در جهت اسلام زدايي انجام تغييراتي در محتواي متون آموزشي مدارس بود که از اين طريق به اسلام زدايي و تبليغ و ترويج عقايد بهائيان اقدام نمود.
حمايت مقامات عالى كشور شاهنشاهى از بهائيت بر هيچ كس پوشيده نيست. در اين فرصت يكى از اسناد كمك مالى به حبيب ثابت پاسال نيز كه همزمان با اعتراض محفل روحانى بهائيان به او پرداخت شده، به عنوان مشتى از خروار آورده شده است. براى تعريف جايگاه حبيب ثابت پاسال در نزد هويدا و فرقه ضاله بهائيت، به نقل يك سند از كتاب خاطرات فردوست بسنده مىگردد:
اين سند، نامه مورخه 12/6/1343 يكى از سران جامعه بهائيت به نام قاسم اشراقى است كه به مناسبت تصادف هويدا در جاده شمال و شكسته شدن پاى او، براى فرهنگ مهر ارسال و در آن تأسف خود را از اين حادثه ابراز داشته است:
جناب آقاى دكتر فرهنگ مهر معاون محترم وزارت دارايى
به مناسبت پيشامدى كه براى جناب آقاى هويدا وزير محترم دارايى رخ داده خواهشمند است مراتب تأثر و تأسف اينجانب و برادرانم را به عموم هم مسلكان و بخصوص جناب آقاى ثابت پاسال مدير محترم تلويزيون ايران كه بزرگترين خدمتگزار فرقه ما هستند ابلاغ فرمائيد.
احترامات فائقه را تقديم مىدارد
قاسم اشراقى
و اينك متن اسناد:
سند اول :
تاريخ : 10/3/44
ساحت مقدس محفل روحانى ملى بهائيان ايران شيداله اركانه
عطف به مرقومه محترمه نمره 1/2532/ خ مورخه اول شهرالعلا 122 كه منضم به رقيمه شريفه مورخه 16 شهر الجلال 122 مقام رفيع البنيان بيتالعدل اعظم الهى بود بعد از اظهار امتنان و تشكر خالصانه از الطاف مبذوله درباه اين عبد خاطر خطير آن امناى الهى را مستحضر مىدارد:
غرض اصلى و هدف اساسى بنده از تأسيس تلويزيون ايران گذشته از فراهم نمودن موجبات اشتغال براى جمعى از ياران آن بود كه اولاً به نام يك فرد وطن دوست بهايى خدمتى از لحاظ فرهنگى و اجتماعى نسبت به كشور مقدس ايران انجام گيرد و ثانيا متدرجا امكاناتى براى نشر افكار روحانى و معارف و حكم الهى و رفع تعصبات واهى به وجود آيد و خوشبختانه در اين منظور اساسى تا حد قابل توجهى موفقيت به دست آمده است.
هنگام تصويب قانون تأسيس تلويزيون ايران ضمن مواد مختلفه مادهاى مورد تصويب مجلس شوراى ملى قرار گرفت مبنى بر اينكه تلويزيون ايران از لحاظ فنى تابع مقررات وزارت پست و تلگراف و از لحاظ تنظيم برنامهها تابع دستورات اداره كل انتشارات و تبليغات است.
براساس همين ماده مصوبه اولياء دولت گذشته از اخبار ايران و جهان كه همه روزه توسط خبرگزارى پارس تنظيم مىشود گاه گاه اجراى بعضى از برنامههاى مصاحبه را به وسيله وزارت اطلاعات كه سابقا اداره كل انتشارات و تبليغات ناميده مىشد در برنامهها منظور مىكنند و تلويزيون ايران از نظر مقررات مملكتى مجبور به اجراى برنامههاى مزبور مىباشد. اين قبيل برنامهها حداكثر بيش از پنج درصد كل برنامههاى تلويزيون ايران نيست و بقيه برنامهها بوسيله يك شوراى داخلى مركب از مديران برنامههاى تلويزيون ايران تهيه و تنظيم و به مرحله اجرا گذاشته مىشود. اين برنامهها شامل قسمتهاى اخلاقى ـ اجتماعى ـ فرهنگى ـ تاريخى ـ تعليم و تربيت، علوم و مسائلى از اين قبيل است.
توصيه هاى اين بنده نيز در منظور نمودن مباحث اخلاقى و معنوى و عدم مداخله در امور سياسى و مراحلى كه بر خلاف اصول مصالح عاليه امر است توسط همين شورا جامه عمل مىپوشد و در برنامهها منظور مىشود. خوشبختانه آن قسمت از برنامهها كه حائز جنبههاى مزبور نيست و به وسيله دستگاههاى دولتى تنظيم و براى اجرا به تلويزيون داده مىشود كاملاً مشخص است و همه بينندگان تلويزيون وقوف و اطلاع كامل دارند كه برنامههاى مزبور جنبه مملكتى و دولتى دارد. با عرض مراتب بالا تصور مىكنم موضوع بر آن امناى الهى كاملاً روشن و مصرح است و اطمينان مىدهم كه هيچ گاه موجباتى پيش نخواهد آمد كه مصالح عاليه امراله ملحوظ نظر اين بنده و متصديان امر قرار نگيرد.
با تقديم تحيات
بعرض تيمسار رياست ساواك رسيد ـ تاريخ 17/4حبيب ثابت
سند دوم :
تاريخ : 13/6/44
شماره : 103/300
موضوع : حبيب ثابت پاسال
پرويز گرجى يكى از اعضاى هيأت تحريريه مجله تهران مصور از قول مهندس والا نماينده مجلس شوراى ملى اظهار داشته كه على رغم نظر مقامات روحانى كه با حبيب ثابت پاسال مسئول تلويزيون ايران دشمنى شديد دارند و او را عامل اصلى تقويت بهائيان در ايران مىشناسند طبق نظر مقامات عالى كشور قرار شده مبلغ يك ميليون تومان از طرف شركت ملى نفت به نام اجراى برنامههاى آموزشى از تلويزيون به حبيب ثابت پاسال پرداخت شود تا نامبرده بتواند با تقويت تشكيلات خود قدرت بيشترى در مقابل روحانيون بدست آورد.
[پىنوشت ساواك :] پرداخت وجه مذكور به حبيب ثابت مورد تأييد است ولى به منظور تقويت وى داده نمىشود بلكه براى ادامه برنامههاى آموزشى از تلويزيون در اختيار وزارت آموزش و پرورش گذارده شده است بنابراين اقدامى ندارد.
بايگانى شود تهامى 16/4
گسترش فعاليت بهائيها و نفوذ آنان در دستگاهها و ادارات دولتي سبب شد كه مردم شهرهاي مختلف با ارسال نامهها و تلگرافها، مقامات دولتي و علماي تهران و شهرستانها را از اين وضع آگاه سازند و شكايات خود را به گوش آنان برسانند.
مرحوم فلسفي، واعظ شهير، در انتقاد از شاه از اينكه يك بهائي به نام «ايادي» را به عنوان طبيب مخصوص خود انتخاب كرده بود، در مسجد شاه با صراحت گفت: «اعليحضرت! مملكت اين همه طبيب مسلمان دارد. مردم ناراحت هستند از اينكه يك بهائي طبيب مخصوص شماست. او را عوض كنيد». ولي شاه او را تغيير نداد و حتي از حرفهاي آقاي فلسفي ناراحت شد، و گفت: « اينها چه كار به طبيب من دارند؟»
همين طبيب بهائي، با نفوذترين فرد دربار و به تدريج با نفوذترين فرد كشور شد و براي خود در حدود 80 شغل ايجاد كرد و حتي دادن بسياري از مقامات و درجات به دست وي صورت ميگرفت. ايادي در دوران نخستوزيري هويدا تا توانست وزير بهائي وارد كابينه كرد و اين وزرا بدون اجازهي وي هيچ كاري نميكردند. به نحوي ميتوان گفت كه سلطان واقعي ايران يك بهائي بود. در زمان وي بهائيها مشاغل مهمي داشتند و در ايران بهائي بيكار وجود نداشت و جمعيت آنها در ايران در زمان ايادي به سه برابر رسيد.
حسين فردوست ميگويد: «من كه در دربار بودم نميدانستم كه آيا شاه بر ايران سلطنت ميكند يا ايادي؟ او بهائيها را در همه جا گمارده و بر مردم مسلط كرده بود». بسياري از بهائيها در [شناسنامهشان] در مقابل مذهب مينوشتند «مسلمان»؛ در حالي كه بهائي بودند. در واقع ايادي مهمترين مهرهي بيگانه و جاسوس انگليس و سپس آمريكا بود.
نفوذ عناصر بهایی در دستگاه حکومت در عصر پهلوی دوم بسیار زیاد شد. محمدرضا شاه که علاوه بر فقدان اصالت خانوادگی از جسارت پدر هم بهرهای نداشت در میان اطرافیان خود، بهاییان را بیش از همه شایستهی اعتماد میدانست. از آن پس نقش عناصر بهایی در حکومت از حالت غیرعلنی عصر رضاشاه خارج گردیده و بسیاری از مناصب و شغلهای مهم وحساس در اختیار آنها قرار گرفت. به خصوص که با شدت عمل رضاشاه در سیاست اسلامزدایی، روحانیت تا اندازهی زیادی قدرت خود را از دست داده بودند و بسیاری از اختیارات علما در حیطهی دستگاه قضایی و تعلیم و تربیت، اینک به دولت منتقل شده بود.