توجیه رسالت باب و بهاء با ادعای مقامی فراتر از پیامبری !!!

دوشنبه, 13 فروردين 1397 09:02 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : سرکردگان بهائی برای آن‌که بتوانند ادعای پیامبری خود را با آیه‌ی خاتمیت تطبیق دهند، مقام مظهریت را برای پیشوایان خود ادعا کرده‌اند. این در حالیست که آنان از یک‌سو ختم سلسله‌ی پیامبران را به وسیله‌ی حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) می‌پذیرند و از سویی دیگر، مقامی را بالاتر از نبوت و رسالت، برای بشر متصور نمی‌دانند.

سرکردگان بهائی برای آن‌که بتوانند ادعای پیامبری خود را با آیه‌ی خاتمیت تطبیق دهند، مقامی فراتر از نبوت و رسالت برای خود مدعی گشته‌اند؛ همچنان که در یکی از این توجیهات می‌خوانیم: «و سلسله‌ی نبوت را به وجود مبارکش ختم کرده و در سوره احزاب نازل شده قوله تعالی: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ... [احزاب/40]؛ محمّد (صلّی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است...» و از این مطلب به کمال وضوح، عظمت مقام مظهر الهی و موعود ملل و ادیان ظاهر می‌شود؛ به این معنی که مقام آن حضرت (حسینعلی نوری)، رسالت و نبوت نبوده و نیست، بلکه ظهورالله و مظهر مقدس نفس غیب الغیوب است».[1]
همان‌گونه که روشن است بهائیان در خصوص توجیه پیامبری پیشوای خود، گرفتار
 تناقضی آشکار شده‌اند. بدین صورت که آنان از یک‌سو ختم سلسله‌ی پیامبران را به وسیله‌ی حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) می‌پذیرند و از سویی دیگر، مقامی را بالاتر از نبوت و رسالت نمی‌دانند؛ همچنان که جناب پیامبرخوانده‌ی بهائیت در ایقان گفته است: «اگر تلویح این آیه را ملتفت شوی، می‌فهمی که هرگز مظهری اکبر از انبیاء نبوده و حجتی هم اکبر و أعظم از آیات منزله در أرض ظاهر نشده است».[2] و یا آن‌جا که وی تصریح می‌کند بالاترین درجه‌ای که برای بشر متصور است، رتبه‌ی نبوت است: «قدری تفکر نما... منتها رتبه تکمیل هیاکل بشریه به رتبه نبوت است».[3]
بنابراین اگر مقامی فراتر از نبوت و رسالت برای بشر متصور نیست، پس ادعای مظهریت دیگر چه توجیه دارد؟! و به راستی مظهر نفس غیب الغیوب چه مقامی است؟!
 آیا این به معنای بازی با الفاظ برای فریب مردم نیست؟!

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، قاموس توقیع منیع، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، بی‌تا، ج 1، ص 114.
[2]. حسینعلی نوری، ایقان، مصر: مطبعه‌ی فرج‌الله زکی الکردی، بی‌تا، ص 159.
[3]. حسینعلی نوری، بدیع، بی‌جا: بی‌نا، 1286 ق، ص 119.

 

خواندن 879 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی