همانطور که بارها بیان شد علیمحمد شیرازی فرزند سیدمحمدرضا بزاز از سال 1260 تا 1266، ادعاهای بابیت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، مهدویت، پیامبری و خدایی را برای خود مطرح نمود. اما مهمترین ادعای وی که امروزه بهائیان بر روی آن تأکید دارند، ادعای مهدویت و پیامبری اوست.(1) چرا که او پس از چندی از ادعای مهدویت خود، ادعای پیامبری و نسخ اسلام را مطرح نمود.
علیمحمد شیرازی در این راستا، از بشارت شیخ احمد احسایی به ظهور خود، به عنوان یکی از دلایل حقانیتش یاد میکرد؛ همچنان که گفته است: «أذکُر فی ذالک الباب شهداء لِحَقِّی فی ذالک الأمر فالأول مِنهُم أحمد إحسائی... (2) در آن باب، کسانی را ذکر میکنم که در حق من به آن امر گواهی دادند. اولین آنها احمد احسائی است که در زمان حیات خود در راه حج به واسطهی تاجر اصفهانی معروف به جرفادقانی (گلپایگانی) به من سلام رساند».
اما لازم است بدانیم هرچند که شیخ احمد احسایی، با تأسیس اعتقاد به رکن رابع، زمینهی ادعاهای علیمحمد شیرازی را فراهم ساخت (3)، اما بدون شک شیخ احسایی نیز با در نظر داشتن دلایل قطعی خاتمیت، همچون سایر علمای اسلامی، بر این اعتقاد مهمّ تأکید داشته است؛ همچنان که وی تصریح نموده است: «محمّد (صلّی الله علیه و آله) خاتم الأنبیاست و پیغمبری پس از آن نخواهد آمد».(4)
نکته دیگر در این خصوص جناب شیخ در چه مقامی بوده اند که بتواند مبشر باشد ؟
پینوشت:
1- ر.ک: ج ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمهی: بشیرالهی، رحیمی، سلیمانی، برزیل: منشورات دارالنشر البهائیه، 1988 م، صص 25-24.
2- محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ص 36.
3- شیخ احمد احسایی، شرح زیارة جامعه کبیره، کرمان: چاپخانهی سعادت، 1356 ش، ج 3، ص 241.
4- شیخ احمد احسایی، جوامع الکلم (مجموعه رسائل)، تبریز: بینا، 1273 ق، ص 7.