یک خاطره از یک مبلغ بهائی

جمعه, 04 خرداد 1397 10:09 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

کوتاه اما خواندنی :

بهائیت در ایران : جناب آقا سید موسی اصفهانی، از نخبه ترین مبلّغ های تهران و مشهد بود . آوازه او همه جا پیچیده بود و نزد بهائیان از احترام خاصی برخوردار بود ایشان در خصوص بازگشتگان از فرقه ضاله بهائیت به موضوع ردیه نویسان اشاره دارد . او معتقد است برخی از بزرگان بهائیت بازگشتنند اما با فشار تشکیلات بهائیات این امکان را نداشتنند که ردیه بنویسند . او نام نبیل زرندی را در این قسمت میبرد  از ایشان در کتاب خاطرات مسیح الله رحمانی نقل شده است که :

0000یکی از دوستانم نقل کرد در سفری که به مصر به ملاقات آقای ابوالفضل گلپایگانی، نویسنده فرائد که با قلم طرارانه و مسموم، آن کتاب را به نفع بهائیت نوشت رفته بودم، دیدم ایشان در حجره ای با مختصر زندگانی فقیرانه ای روزگار می گذرانند؛ ضمناً اضافه کرد یادم نمی رود که ایشان منقلی جلوی خود گذاشته و قوری ای بش (یند) زده هم کنار منقل و یک دانه فنجان کثیف که معلوم بود مدت ها است شسته نشده روی نعلبکی کثیف تر از آن گذاشته بودند، خود او هم زانو بغل زده در حیرت بود، پس از سلام و خوش و بش کردن گفتم: رفیق عزیز این چه وضع است؟! چه می کنی؟ 

بلافاصله این آیه را خواند: «خسر الدنیا و الاخرة ذلك هو الخسران المبین» و این آیه ای است که عمر بن سعد ابی وقاص وقتی از کربلا برگشت و ابن زیاد از دادن حکومت ری به وی امتناع ورزید قرائت کرد؛ سپس شروع کرد به گریه کردن و گفت: «ان الافندی رجل سیاسی خدعنا بشیطنته»، عباس افندی مردی سیاسی بود، به تقلبش ما را گول زد. حال فهمیده ام که گول خورده ام. اما آنها قبل از آنکه دست و پائی کنم و به ایران برگردم و ردّیه ای بنویسم، فوراً احساس کردند و چنان شهرت دادند که من به صورت ظاهر آزادم، ولی در حقیقت زندانی ام .خلاصه تمام زحمات مرا فراموش کرده، با پرداخت ماهی یک و نیم لیره انگلیسی که به زحمت زندگانی مرا کفایت می کند، مرا در اینجا متوقف ساخته اند. و باز هم شروع کرد به گریه کردن. مدتی که اشک ریخت دیدم دست بر دست می زند و می گوید آه! آه! دیوانه وار مدتی آه کشید، سپس ساکت شد و دست ها را که با آنها زانوها را بغل کرده بود روی سینه گذاشت. به طوری که دست راست او روی بازوی چپ و دست چپ روی بازوی راست واقع شده بود، با نهایت ناراحتی سر و بدن را به راست و چپ حرکت می داد و حرف نمی زد. به طوری که من خسته شدم. حرکت کردم و خارج شدم. از زیادی حیرانی توجهی به من ننمود. و شاید متوجه شد که من از اطاق خارج شدم. 0000 (1)

ابوالفضل گلپایگانی کیست :

يكي از افراد ممتاز فرقه ي ضاله ي بهايي «ميرزا ابوالفضل گلپايگاني» است، به طوري كه كتاب فرائد او را ، مفصل ترين و بالاترين كتاب استدلالي و نظري بهائيه مي دانند، وي در آن كتاب آيات قرآن و روايات اسلامي را تحريف و تأويل كرده، و با صدها توجيهات التقاطي و مضحك و بافندگي هاي خنده آور و خنك، آنها را به مسلك بهايي تطبيق نموده است.
كتاب فرائد گلپايگاني، داراي 731 صفحه، هر صفحه اي 19 سطر به اضافه ي 25 صفحه ي فهرست و جدول صواب و خطا است، كه تأليف آن را در شب عيد فطر سال 1315 هجري به پايان رسانده است.
وي در سال 1260 هجري در گلپايگان متولد شد و در سال 1293 بر اثر ملاقات با فاضل قائيني (نبيل اكبر آقا محمد پسر ملا احمد وفات يافته سال 1309 هجري در بخارا) و ديگران در سن 33 سالگي بهائي شده است، و به تبليغ اين مرام پرداخته است، او نخست از طرف حسينعلي بهاء و سپس از طرف عباس افندي مأمور نوشتن كتاب هاي به اصطلاح استدلالي گشت، و با لفظ بازي و تلفيق كلمات، دين خود را به اربابش نيكو ادا كرد.
و در اين مسير مسافرت هايي به اروپا، آمريكا، مصر، تركستان و سوريه كرده و چندين كتاب به حمايت از مرام بهايي نوشت، كه از جمله آنها كشف الغطا، و درر بهيه، حجج بهيه، برهان لامع، رساله ي ايوبيه و رساله اسكندريه است.
عباس افندي توجه خاصي به گلپايگاني داشت و او را لايق كارهاي مهم مي دانست از اين رو وقتي كه تصميم گرفت در كشورهاي غربي پايگاه تبليغي ايجاد كند، دست نياز به سوي ابوالفضل گلپايگاني دراز كرد، و او را براي اين امر خطير مأمور ساخت و به استمداد طلبيد.

گفته شده او در سالهای پایانی عمر خود از بهائیت کناره گرفت و مسلمان شد . خاطره نقل شده از سید موسی اصفهانی گرچه به اسلام آوردن میرزا ی گلپایگانی اشاره ندارد ولی نوع پاسخ او به فرد مراجعه کننده فرد را به این نتیجه میرساند که او هم یک فریب خورده بیش نبوده است .
سرانجام در سال 1332 ه. ق در 72 سالگي در مصر درگذشت. [1] .

پی نوشت : خاطرات مسیح الله رحمانی مبلغ بازگشته از بهائیت . مشهد

حامد محمودی خرداد 97  

خواندن 967 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی