این روزها بازار معنویت گرایی داغ و پر زرق و برق است و متاع معنویت پرفروش! ویژگی های این متاع پرطرفدار و جذاب چیست؟ فروشندگان و خریداران از چه صنفی هستند؟ کنترل کیفی این بازار در دستان کیست؟ اصلا جنس این متاع اصیل است یا بدل؟
معنویت گرایی جدید در زمین انسان گرایی رشد کرد و به مذاق نظام سرمایه داری و لیبرالیسم خوش آمد و تحت حمایت آن قرار گرفت و روز به روز فربه تر شد. بر خلاف معنویت گرایی دینی که نگاه بشر به آسمان بود و ارتباط معنوی با عالم قدسی معنا داشت، در معنویت گرایی جدید انسان به درون خود نظر می کند و همه چیز را در خود جستجو می کند. در معنویت دینی و دین به طور عام ، خدا و امر و اراده الهی اصالت دارد در حالی که انسان گرایی، بر پایه اصالت اراده انسان استوار است.
در جنبش های معنوی جدید که اساسا انسان محور است، توانایی ها، علایق، ظرفیت ها و امیال انسانی اصل است و فرد با تکیه بر آگاهی که به واسطه این توانایی کسب می کند نوعی تجربه معنوی کسب می کند. راه کسب این تجربه مراقبه،توجه به درون و تمرکز بر یک شیء تا رسیدن به توقف کامل ذهن است. یکی شدن با طبیعت و کائنات و تنظیم ارتعاشات فرد با ارتعاشات کائنات، استفاده از تکنیک های متنوع و گاهی عجیب و حتی خنده دار هم به فرد برای رسیدن به این تجربه کمک می کند. در واقع در معنویت گرایی انسان گرایانه، ادعای فرد این است که بی واسطه و فقط به مدد نیروهای شگرف درونی اش می تواند به تجربه ای ناب از معنویت دست یابد که هیچ دین و کتاب مقدس و مذهبی قادر نیست به او این تجربه را بچشاند. این جریان سبک جدیدی از زندگی را به مخاطبانش عرضه می کند که او را کم کم به سمت الحاد سوق می دهد. هدف معنویت گرایی انسان گرایانه که فرقه های نوظهور نمونه های بارز آن هستند رسیدن به لذات و برآورده کردن خواهش های نفسانی فرد است. خوددوستی و خودخواهی مفرط در این جریان، معیار فضیلت بودن یک عمل را درمنفعت زا بودن و سودرسانی آن برای فرد می داند و هر آنچه برای فرد سودی مادی و اینجهانی نداشته باشد رذیلت است. در واقع حب نفس و خودشیفتگی فرد معیار است و نظام ارزشی دینی و اخلاق انسانی قربانی این منفعت طلبی می شود .
انسان به عنوان اشرف مخلوقات عالم از قدرت های زیادی برخوردار است و در نگاه دینی به این مساله توجه شده است منتها در نگاه انسان مدارانه به انسان این قدرت ها تا حد خدایی بسط داده شده و انسان همه چیز حتی خدا را هم به خدمت گرفته است. طبیعی است که هدف، مسیر و ابزار رسیدن به این دو نوع معنویت بر اساس بنیان های آنها فرق می کند. در نگاه جنبش هایی معنوی جدید که حاصل انسان گرایی است، هدف رسیدن فرد به لذات و منافع شخصی است.
با نگاهی گذرا به تعالیم و آموزه های این جریان های نوپدید به روشنی تاکید بر احساس گرایی و منکوب کردن عقل گرایی را مشاهده می کنیم . استفاده از تعابیر و جملات شورانگیز و به ظاهر بسیار زیبا، تصویرزندگی سرشار از صلح و آرامش ، سلامتی و موفقیت و جلب تحسین طرافیان در آثار رهبران این جریان ها به وفور یافت می شود. امری که فرد را کم کم به سمت سطحی نگری و روی آوردن به لذات زودگذر و توجه به سطحی ترین ساحت های بشری مثل بدن سوق می دهد و اور از امور اساسی تر و ساحت های الهی و غایی غافل می کند.
این فرد احساس گرای منفعت طلب، به مصرف گرایی و بدن گرایی روی آورده و این امر هدف نظام سرمایه داری را درحاکمیت فرهنگ مصرفی بر دین را برآورده می کند.
در واقع می توان گفت مهم ترین پیامد معنویت گرایی جدید، فارغ از قالب های متنوعی که دارد ، حاکمیت فرهنگ رفاه زدگی و مصرف گرایی است که منجر به رنگ باختن مباحث اساسی و خودشناختی و انسان شناختی و… می شود. این نوع معنویت بازاری شده، معنویت را از حوزه دین و ماوراءالطبیعه خارج کرده و به قلمرو روان شناختی محدود می کند. این جریان که بر اساس فایده گرایی و منفعت رسانی استوار است شاید به دلیل اینکه نیازهای اولیه و محسوس انسانی را پاسخ می دهد در بدو امر کارساز باشد؛ اما قطعا نمی تواند جوابگوی نیاز اساسی بشر به معنویت و احساس تعلق به یک امر غایی باشد.