ارتشبد نعمت‌‌الله نصيري عامل حضور گسترده بهائیان در دستگاه امنیتی شاه که بود ؟

دوشنبه, 08 بهمن 1397 08:58 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به ورود متولدین دهه 60 به بعد به چرخه سطوح تاثیر گذار بر جامعه ایران و با عنایت به اینکه چرخه تبادل اطلاعات در فضصاهای گوناگون امروزی دست به دست هم داده تا از انقلاب اسلامی چهره ای سیاه در ذهن مخاطبتان خود ایجاد نمایند . لازم است جوانان و نسلهای بعد از انقلاب که اساسا دوره پیش از انقلاب را درک نکرده اند بدانند که مدیران دستگاههای حکومت پهلوی چه کسانی بودند ، تا انشالله  بدون هیچگونه ابهام دراینکه ، چگونه خروش میلیونها ایرانی رژیم فاسد و جنایتکار پهلوی را ساقط کرد را بشناسند و در حفظ و حراست از آن با آگاهی کامل گام بردارند . در این مطلب به مدیریت دستگاه امنیتی رژیم پهلوی در دهه چهل و پنجاه تا بهمن 57 میپردازیم در این مقطع ساواک که تحت آموزش دستگاه امنیتی امریکا و اسرائیل قرار داشته  بعنوان توانمندترین دستگاه اطلاعاتی منطقه شناخته میشد .

 بخش اعظم شهرت ساواك به خاطر جناياتي است كه اين سازمان در دوران طولاني رياست نصيري مرتكب شد. هنگامي كه نصيري در رأس ساواك قرار گرفت، عملكرد غيرانساني اين سازمان در دوران رياست چهار و نيم ساله تيمور بختيار به تدريج به دست فراموشي سپرده ‌شد. ارتشبد حسين فردوست كماكان قائم‌مقام ساواك بود كه به ندرت با نصيري دچار اختلاف مي‌شد. نصيري به وفاداري مطلق به شاه مشهور بود و اعتقاد ترديدناپذير او در برخورد خشن با مخالفان از دلايل حضور طولاني‌اش در رأس ساواك بود.
نعمت‌الله نصيري  فرزند محمد در مرداد 1289 در بخش سنگسر از توابع سمنان به دنيا آمد. دوران تحصيلات ابتدايي را در سمنان سپري كرد و دوره متوسطه را در مدرسه نظام در تهران گذرانيد و در 1311ش. در رسته پياده‌نظام وارد دانشكده افسري شد و در 1313 با درجه ستوان دومي فارغ‌التحصيل شد. نصيري در دوره تحصيل در دانشكده افسري، هم‌دوره محمدرضا پهلوي و در آغاز به فرماندهي همان گروهاني منصوب شد كه وليعهد در آن خدمت مي‌كرد. نصيري در سالهاي بعد به عنوان فرمانده دسته مسلسل سنگين، فرمانده دسته و گروهان دانشكده افسري، معاون دانشكده تكميلي، فرمانده گروهان 2 هنگ 18 كرمان، فرمانده گردان مستقل سيرجان، فرمانده گردان پياده دانشكده افسري، فرمانده دوره تكميلي و معلول رسته پياده نظام دانشكده افسري، رئيس ستاد دژبان مراكز و فرمانده دانشكده پياده بوده است. وي با درجه ستوان يكمي به دانشكده افسري منتقل شد و به سمت فرمانده رسته يكم گروهان دوم منصوب شد. سپس فرماندهي گروهان اول تهيه را در دانشكده افسري به دست گرفت و پس از مدت كوتاهي به شعبه دروس منتقل شده و در دايره امتحانات مشغول شد. سپس با ارتقاء به درجه سرگردي به كرمان رفت و با درجه سرهنگ دومي فرمانده هنگ پياده‌ كرمان شد. نعمت‌الله نصيري در 1328 به فرماندهي هنگ آموزشي منصوب شد. اين هنگ جمعي لشكر يك به فرماندهي سرتيپ حسين منوچهري معتمد گرجي (آريانا) بود و رياست ستاد آن را تيمور بختيار برعهده داشت. نصيري تا 1330 در اين سمت باقي بود. در اين زمان شاه كه از عملكرد سرهنگ اميرقلي ضرغام فرمانده گارد سلطنتي رضايت نداشت، از سرهنگ دوم حسين فردوست، از دوستان دوران كودكيش و فرمانده گارد جاويدان، خواست تا فرد مناسبي براي فرماندهي گارد سلطنتي معرفي كند. او نيز سرهنگ نصيري را كه وفادار به شخص شاه بود معرفي كرد، بدين ترتيب سرهنگ نعمت‌الله نصيري در 1330 در رأس گارد سلطنتي قرار گرفت
هنگامي‌كه نصيري به فرماندهي گارد سلطنتي منصوب شد، محمد مصدق نخست‌وزير بود. نعمت‌الله نصيري وفاداري بدون چون و چرايي از شاه و دربار داشت و در اختلاف بين دولت و دربار از دربار و شخص شاه حمايت مي‌كرد. با اين احوال تنها از 25 مرداد 1332، كه از طرف شاه مأمور ابلاغ فرمان عزل مصدق انتصاب فضل‌الله زاهدي شد، نام او در محافل سياسي به گوش رسيد. نصيري در شامگاه 24 مرداد و سحرگاه 25 مرداد 1332، بر اساس طرحي پيش‌بيني شده، ابتدا فرمان انتصاب زاهدي را به نخست‌وزيري كه به دست شاه امضاء شده بود، در مخفي‌گاهش در اختياريه تهران به او رسانيد و سپس در رأس گروهي از واحدهاي نظامي تحت امرش روانه خانه مصدق شد تا فرمان عزل او را ابلاغ كند. در همان حال واحدهاي ديگري از وفاداران به دربار و عوامل كودتا برخي وزيران دولت را دستگير كرده و خود را مهياي اقدامات بعدي بر ضد مصدق ‌كردند. درخواست نصيري براي ملاقات حضوري با مصدق (در نخستين ساعت بامداد روز 25 مرداد 1332) از سوي نخست‌وزير رد شد و سرهنگ ممتاز رئيس‌ گارد حفاظت منزل مصدق پاكت سر به مهر حاوي فرمان شاه را از نصيري گرفته و تسليم نخست‌وزير كرد. مصدق پس از اطلاع از محتواي پاكت، ضمن يادداشتي موضوع دريافت فرمان شاه را تأييد كرد و در همان حال به سرهنگ ممتاز دستور داد نصيري و همراهانش را بازداشت كند.
نصيري و نيروهاي نظامي تحت فرمانش روانه زندان شدند و در همان حال آشكار شد كه كودتايي بر ضد دولت در حال شكل‌گيري است. كودتاگران در تهران و نيز شخص شاه در كلاردشت با نگراني به نتيجه مأموريت نصيري چشم دوخته بودند. در ساعت 7 صبح روز 25 مرداد 1332، راديو بيانيه‌اي از سوي هيئت دولت قرائت كرد كه نشان مي‌داد، دولت، نصيري حامل فرمان شاه را مبني بر عزل مصدق از نخست‌وزيري و انتصاب زاهدي به اين مقام، دستگير و روانه زندان كرده و كودتاي در دست اقدامي را خنثي نموده است. شاه با شنيدن اين خبر كلاردشت را به سوي رامسر و سپس بغداد و رم ايتاليا ترك كرد. شاه در آخرين روز مرداد 1332 وارد تهران شد و به دنبال آن بازداشت‌شدگان روزهاي 25 تا 28 مرداد و از جمله سرهنگ نصيري فرمانده گارد سلطنتي آزاد شدند. نصيري پس از كودتا مورد تفقد قرار گرفت و با ارتقاء به درجه سرتيپي در فرماندهي گارد سلطنتي (شاهنشاهي) ابقاء شد.  نصيري دو بار ازدواج كرد. نخستين بار در دوره فرماندهي بر گارد شاهنشاهي با پروين خواجوي كه مادري آلماني داشت ازدواج كرد و پس از چند سال او را طلاق داد. در حالي‌كه گفته مي‌شد شاه و فرح قصد داشته‌اند فريده ديبا ـ مادر فرح ـ را نامزد زناشويي با نصيري كنند، او با دختر جوان سرهنگ خلوتي (زليخا) ازدواج كرد و از او دو فرزند ذكور يافت و اين ازدواج تا پايان عمر نصيري دوام يافت و از ثروت و مكنت هنگفتي كه نصيري به خارج از كشور منتقل كرده بود، زن و فرزندانش زندگي متمولانه‌اي در اروپا (پاريس) از سر گرفتند. زليخا خلوتي ـ همسر نصيري ـ نيز پس از اعدام او دو بار ازدواج كرد. از قبل نصيري خانواده و بستگان او نيز از مواهب بسياري برخوردار شدند. به دليل نفوذ نصيري، سمنان از شهري دور افتاده، به مركز استان تبديل شد. برخي آشنايان، دوستان و بستگان او در سنگسر و سمنان موقعيتهاي مطلوب‌تري يافتند، به طوري كه هژبر يزداني ـ سرمايه‌دار معروف سنگسري ـ با حمايتهاي نصيري، به موقعيت بلامنازعي دست يافت. نصيري علاوه بر فرماندهي گارد شاهنشاهي، به سمت معاونت ژنرال آجوداني شاه منصوب شد و در آذر 1339 به رياست شهرباني كل كشور رسيد و تا بهمن 1343 كه به رياست رسيد، در اين مقام باقي بود. نصيري در 1341 به درجه سپهبدي رسيد و از خرداد سال 1342 علاوه بر رياست شهرباني كل كشور، فرماندار نظامي تهران و حومه شد. نصيري در دوره پهلوي دهها نشان داخلي و خارجي نيز گرفته است. نصيري در دوران رياست شهرباني با برخي تغيير و تحولات مديريتي و اداري و گماردن افراد ناشايست در رأس دواير مهم موجبات نارضايتي بسياري از افسران و نظاميان شاغل در شهرباني را فراهم آورد. رياست نصيري بر شهرباني كل كشور (1339 ـ 1343) همزمان با آغاز نهضت امام خميني بود. نصيري در مقام فرماندهي شهرباني كل كشور، در سركوب مخالفتها، نقش مهمي داشت. در حالي كه عملكرد ساواك به رياست پاكروان در مقابله با مخالفان حكومت، رضايت شاه را فراهم نمي‌كرد، نصيري در رياست شهرباني كل كشور مهره دلخواه شاه در سركوب مخالفان بود
بر همين اساس در آستانه قيام 15 خرداد 1342، نصيري علاوه بر رياست شهرباني كل كشور، فرماندار نظامي تهران و حومه شد تا در سركوب مخالفتها با فراغت بال و امكانات بيشتري داشته باشد. نصيري در عين حال با ساواك و ژاندارمري نيز رقابت داشت و شاه از عملكرد او راضي بود، بر همين اساس نيز پس از ترور حسنعلي منصور، شاه، پاكروان را از رياست ساواك بركنار و نعمت‌الله نصيري را به عنوان معاون نخست‌‌وزير و رئيس ساواك معرفي كرد
ساواك بخش اعظمي از اشتهارش را به به جنايتكاري مرهون دوران طولاني رياست نصيري بر اين سازمان است. هنگامي كه نصيري در رأس ساواك قرار گرفت، عملكرد غيرانساني اين سازمان در دوران رياست چهار و نيم ساله تيمور بختيار به تدريج به دست فراموشي سپرده ‌شد. در دهة 1340 ارتشبد حسين فردوست كماكان قائم‌مقام ساواك بود كه به ندرت با نصيري دچار اختلاف مي‌شد. نصيري جز وفاداري مطلق به شاه نقش ديگري در مديريت، سازماندهي و تصميم‌هاي مهم ساواك نداشت و اعتقاد ترديدناپذير او در برخورد خشن با مخالفان از دلايل حضور طولاني‌اش در رأس ساواك بود. ساواك در دوره رياست نصيري منفورتر شد و او در برخورد با مخالفان هيچ‌ مدارايي تجويز نمي‌كرد. كميته مشترك ضدخرابكاري در آستانه دهه 1350 در دوران رياست نصيري تأسيس شد و پرويز ثابتي مديركل اداره كل سوم ساواك كه همانند نصيري از اهالي سنگسر سمنان و بهايي بود، جايگزين ناصر مقدم شد. در همین دوران بود که فریدون توانگری بهائی (آرش ) بعنوان بی رحمترین بازجوی ساواک آزادانه به هر جنایت ضد بشری علیه مبارزین دست میزد . والبته از جمله رخدادهاي دوران رياست نصيري بر ساواك قتل بختيار نخستين رئيس ساواك در عراق بود. نصيري اين اقدام را به نام خود ثبت كرده و به پاداش آن به درجه ارتشبدي ارتقاء پيدا يافت.
از ويژگيهاي نصيري فساد مالي در سطح بسيار گسترده بود. گفته مي‌شد نصيري جز كسب مال و ثروت‌اندوزيهاي نامشروع دل‌مشغولي قابل‌توجه ديگري نداشت. بسياري از معاونين و مديران ارشد ساواك نيز در كنار وظايف محوله، به تبعيت از نصيري به زد و بندهاي اقتصادي مشغول بودند. نصيري، دفتر كارش را در ساواك آشكارا به مركزي براي انجام معاملات بزرگ اقتصادي تبديل كرده بود و داراييهاي نقدي و غيرنقدي او از صدها ميليون تومان فراتر مي‌رفت. نصيري با سوءاستفاده از مقام خود علناً از صاحبان ثروت و سرمايه و نيز مقامات سياسي، اخاذي مي‌كرد و در بسياري از معاملات كلان اقتصادي، تجاري و نيز ساختمان‌سازيها و بورس معاملات زمين و مسكن مشاركت داشت. نصيري در سالهاي پاياني حكومت پهلوي بخش اعظمي از داراييهاي خود را به خارج از كشور منتقل كرد.  اشرف پهلوي خواهر شاه از دوران جواني با نصيري در ارتباط بود و اشرف نيز تا واپسين دوران رياست نصيري بر ساواك از او حمايت مي‌كرد. نصيري به رغم وفاداري مثال‌زدني‌اش به شخص شاه، همواره نگران جايگاهش نزد شاه بود و از اين‌‌كه همكارانش در ساواك و ساير مراجع حكومت گزارشات سوئي از عملكردش در اختيار شاه قرار دهند، در نگراني دائمي به سر مي‌برد. نصيري نسبت به نگرش سازمان سيا از او نگران بود. نصيري پس از آن كه متوجه شد تلفنهاي او توسط ساواك شنود مي‌شود نگرانتر شد. او مطمئن بود كه اين شنودها فقط به دستور شخص شاه و توسط پرويز ثابتي انجام مي‌گيرد. نصيري ثابتي را متهم مي‌كرد كه بر ضد او و براي هويدا و فرح جاسوسي مي‌‌كند. او در واپسين سالهاي رياستش بر ساواك مي‌گفت كه قدرت طلبي، شاه را ديوانه كرده است. نصيري پيش‌بيني مي‌كرد كه در آينده‌اي نه چندان دور شاه او را زنداني و نهايتاً خواهد كشت. نصيري تا واپسين ماههاي عمر رژيم پهلوي در رياست ساواك باقي ماند. اما با گسترش حركتهاي مردمي، نصيري نتوانست بحران را مهار كند، و عملكرد غيرانساني وي در ساواك خود موجب گسترش ناآراميها شد. شاه به ناچار و به دنبال توصيه‌هايي در نيمه خرداد 1357 نصيري را عزل و سپهبد ناصر مقدم را جايگزين او ساخت
نصيري مدت كوتاهي پس از عزل از رياست ساواك، سفير ايران در اسلام آباد پاكستان شد
گروهي در دولت بر اين باور رسيدند كه براي جلوگيري از گسترش نارضايتيها چاره‌اي جز دستگيري، بازداشت، محاكمه و مجازات رجال و دولتمردان فاسد وجود ندارد. تصور بر اين بود كه با اين طرح، شاه و حكومت از گناهاني كه به آنها نسبت داده مي‌شد، تبرئه خواهند شد و مجازات گروهي از دولتمردان از دامنه مخالفتها خواهد كاست. در اجراي اين طرح نعمت‌الله نصيري از مهمترين سوژه‌هايي بود كه دستگيري، بازداشت، محاكمه و مجازات او مورد توجه حكومت قرار گرفت. طرح دستگيري رجال فاسد و بدنام از آغاز نخست‌وزيري شريف امامي طرفداران بسياري يافته بود و اينك شاه نيز تحت‌تأثير مشاورينش آماده بود با قرباني كردن كارگزاران و رجال حكومتي و دولتي براي ادامه سلطنتش تضمين‌هايي به دست‌ آورد. بر همين اساس نصيري تنها چند ماه پس از انتصابش به سفارت ايران در پاكستان، در 16 مهر 1357 به كشور فراخوانده شد و از نخستين روز آغاز نخست‌وزيري ارتشبد غلامرضا ازهاري به همراه 14 نفر ديگر دستگير و زنداني شد. در آستانه دستگيري نصيري و در 8 آبان 1357 اعلام جرمي هم در 13 بند بر ضد نصيري تنظيم و در اختيار دادسراي تهران و دادسراي ديوان كيفر قرار گرفت
در جريان حمله انقلابيون به زندانها و پادگانها، نصيري كه به همراه گروهي از رجال و كارگزاران رژيم ساقط شده پهلوي در پادگان جمشيديه زنداني بود، نظير ساير زندانيان آزاد و تلاش مي‌كرد خود را در بين جمعيت انبوهي كه در اطراف پادگان در آمد و شد بودند، گم كرده و جان سالم به در برد. اما به سرعت شناسايي، دستگير و پس از ضرب و شتم و جراحاتي، در مدرسه رفاه تحويل نيروهاي انقلاب شد. نصيري به همراه چند نفر ديگر از فرماندهان نظامي محاكمه شد و در شامگاه روز 26 بهمن 1357 در پشت بام مدرسه رفاه به جوخه اعدام سپرده شد.  

 

خواندن 616 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی