مقایسه «بازدارندگی از زنا» در اسلام و بهائیت

سه شنبه, 28 اسفند 1397 06:00 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : در جوامع مختلف دنیا تناسب تخلف یا همان ارتکاب جرم یابزه با احکام آن یک رتابطه منطقی داشته و اگر این نباشد اساسا قاعده بازدارنده گی از ارتکاب به جرم نخواهد داشت . با اینحال پیامبرخوانده‌ی بهائی با حکم به پرداخت جریمه‌ی نقدی برای زناکارها و متجاوزین به عُنف، راه را برای گسترش بی‌عفَتی و نااَمنی در جامعه هموار کرده است: «قَد حَکم الله لِکلّ زان و زانیه دیة مسلمة إلی بیت‌العدل و هی تِسعة مَثاقیل مِن الذَهب و إن عادَ مَرة اُخری عودوا به ضِعف الجزاء هذا ما حکم به مالک الأسماء (1)؛ خداوند حکم داده است برای هر مرد و زن زناکاری که دیه‌ای به بیت‌العدل بپردازند و مقدار آن نه مثقال طلاست؛ اگر دوباره زنا کنند، لازم است در مقابل آن دو دیه پرداخت کنند، این حکم از جانب مالک اسماء است».

در توجیه این بی دقتی در صدور احکام مبلغان بهائی اعلام مینمایند ، در احکام اسلام، عملاً مجازاتی برای زناکارها تعیین نشده است.  به نظر میرسد این دست از مبلغان که با هدف برون رفت از احکام ناقص رهبران بهائی ، بدونارائه هیچگونه سندی به احکام اسلامی متوصل میگردند . باید توجه داد ، اسلام با توجه به مفاسدی که در اثر این گناه بزرگ و منافی عفّت در پی دارد، حکم به سنگسار زانی و زانیه محصنه داده (2)و اجرای حد را برای زانی و زانیه غیرمحصنه داده است: «الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ  وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ [نور/2]؛ هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند».

توجیه می آورند شرایط سختی برای اثبات زنا در احکام اسلامی وجود دارد  ، نظیر اقرار یا چهار شهادت چهار عادل ، که عملا اثبات این بزه را غیرممکن ساخته است. بنابراین عملاً زناکار در اسلام مجازاتی ندارد؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «ملاحظه نمایید به نصّ قرآن(3) ابداً زنا ثابت نگردد زیرا شهود اربعه در آنِ واحد باید شهادت به تمکّن تام از هر جهت بدهند، لهذا جز به اقرار زنا ثابت نگردد».(4)

اثبات جرم در تمامی قوانین جزائی در دنیا مورد قبول قرار گرفته است .گه اگر این نباشد قانون جنگل حاکم خواهد بود و هرج و مرج در دستگاه قضائی هر کشور پدید خواهد آمد . در رابطه هر جرمی هم روش اثبات مشخص و معین است . با توجه به اهمین حکم زنا واینکه این بزه با آبروی فرد و شخصیت او سرو کار داشته .میتواند هزینه سنگینی حتی تا مرز خودکشی و آواره گی را بدنبال داشته باشد شرع مقدس برای اثبات آن راههای گوناگونی را مقرر فرموده است .تا بتوان از بروز اینگونه هزینه ها جلوگیری کرد . ضمنانکه در بهائیت هم ، زمانی تشکیلات بهائیت می‌تواند از متهمِ به زنا طلا دریافت کند که متهم شخصاً اقرار کند و یا از طریق دیگری ثابت شود. از این‌رو مادامی که زانی منکر باشد و دلایل کافی (از قبیل شهود) در دست نباشد، چگونه تشکیلات بهائیت ویا هر محکمه میتواند ، زانی را محکوم کند؟!

آری؛ بی‌شک هر حکم و قانونی موقعی اجراء می‌شود که بر قضات محکمه ثابت شود و به صرف اتهام، هیچکس را نمی‌توان به کمترین جزایی محکوم کرد. اما باید دقت داشت که کیفیت مجازات در مقدمات اثبات تأثیری نخواهد داشت؛ مثلاً نمی‌توان گفت اگر مجازات پرداخت طلا باشد آسان‌تر ثابت می‌شود و اگر سنگسار و اجرای حد باشد، مشکل‌تر ثابت می‌گردد. فقط تفاوتی که میان این‌دو محسوس است، تأثیر در افکار عمومی می‌باشد؛ چرا که مسلمان می‌داند جزای زنا و فحشا، یا شلاق است و یا سنگسار است و فکر آن را در سر نمی‌پروراند ولی بهائی که جزای زنا را نقدی می‌داند، هرزمان که از لحاظ مالی تأمین باشد، از ارتکاب آن اِبایی نخواهد داشت.

اما اکنون، در عصری که حکمت و علّت احکام آسمانی پیامبران آشکار شده و مردم به مفاسد و ضررهای ناشی از زنا پی برده‌اند، بیچاره‌ای همچون حسینعلی نوری، برای عده‌ای بیچاره‌تر از خود ادعای خدایی می‌کند (5) و ضمن ادعای نسخ احکام اسلامی، احکام غیرمعقول جایگزین آن‌ها می‌نماید.

پی‌نوشت:

1- حسینعلی‌نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 47، بند 49.

2- ر.ک: شیخ طوسی، الإستبصار، تهران: دارالكتب الإسلامیة، 1390 ق، ج 4، ص 202.

3- اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 301.

4- احتمالاً منظور، این آیه‌ی شریفه است: «وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [نور/4]؛ و کسانی که زنان پاکدامن را متهمّ می‌کنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعای خود) نمی‌آورند، آن‌ها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادت‌شان را هرگز نپذیرید؛ و آن‌ها همان فاسقانند».

5- جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: بهاءالله و توجیه ادعای خدایی خود

خواندن 821 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی