علیمحمد شیرازی همچنان که در کتابِ بیان او میخوانیم: «بر هر صاحب اقتداری ثابت بوده و هست من عندالله بر این که نگذارد در ارضِ خود (زمین)، غیر مؤمن به بیان را».(1) و یا آنجا که دستور داده است: «لن تذر فوق الارض إذا استطاع أحداً غیر البابین (2) زمانیکه (فرمانروای بابی) توانایی پیدا کرد هیچکس جز بابیها را بر زمین باقی نگذارد».
اما جالب است بدانیم با آنکه پیامبرخواندهی بهائی خود را پایبند به مکتب باب میدانست و هرگونه ادعای نسخ آن را از جانب خود رد میکرد: «... کلّ میدانند که به این ظهور أعظم (: بهائیت) ما نزّل فی البیان (: آنچه در کتاب بیان علیمحمد شیرازی نازل شده) ثابت و ظاهر و محقّق شده... مع ذلک (: با این حال) متّصلاً (: پیوسته) نوشته و مینویسند که بیان را نسخ نمودهاند که شاید شبهه در قلوب القا شود»(3)، بر خلاف مسلک باب، اولین بشارت فرقهی خود را نسخ جنگ و ستیز اعلام داشت: «یا أهل الأرض بشارت اول که از اُمّ الکتاب در این ظهور أعظم به جمیع اهل عالم عنایت شد، محو حکم جهاد است از کتاب...».(4)
اما در حالی که پیامبرخواندهی بهائی پایبندی خود را به احکام باب اعلام کرده بود، پس چه دلیلی برای نسخ این حکم باب داشت؟! شاید بتوان برای این مسئله دو صورت تصور کرد:
اول: حسینعلی نوری موعود باب نبوده، چرا که پیش از تحقق احکام و وعدهها و اندیشهی او در تشکیل فرمانروای بابی و فتح شرق و غرب (یعنی در کمتر از بیست سال)، مدعی نسخ مسلک او شد.
دوم: حسینعلی نوری موعود باب بود اما اجرای احکام خشن و پیشبینیهای او را غیرممکن و غیرمعقول میدانست؛ همچنان که عبدالبهاء نوشته است: «از جمله احکام بیان ضرب اعناق اهل آفاق (زدن گردن تمام زمین) و حرق جمیع کتب و صحف و زبر و اوراق (سوزاندن تمامی کتابها) و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه (نابودی امکان بود). آیا این احکام در این عصر ممکن الوقوع است؟ لا والله، بلکه مستحیل و محال...».(5)
سوم: حسینعلی نوری موعود باب بود و وی نیز وعدهی جهانگیری به پیروانش داده بود: «فَسوفَ يخرج الله مِن اكمام القُدرةِ ايادى القُوة و الغلبة و ينصرنَّ الغُلام و يطّهرنّ الأرض عن دَنَس كلِّ مُشرکٍ مَردود...(6)؛ پس به زودی خداوند از آستين قدرت دستهای قوت و غلبه را بيرون میآورد. پس غلام (يعنی حسینعلی نوری) را ياری میكنند و زمين را از آلودگی هر مشرک مردود (: منكرين بهاييت) پاک میكنند. و بر (اين) امر بپا خواهند خواست و (: بهائیان) با نام مقتدر و ابدی من سرزمینها را فتح خواهند كرد و به سرزمينها وارد خواهند شد و همهی بندگان از آنها وحشت خواهند کرد»، اما با توجه به قلّت یارانش، تحقق این وعده را غیرممکن میدانست و به دروغ برچسب ضدجنگ صلح دروغین به فرقهی خود چسباند.
اما در هر صورت خلف وعده و پیشگویی غلط جناب علیمحمد باب، غیر الهی بودن مسلک او را، به عنوان زیربنای اعتقادی بهائیت، زیر سؤال خواهد برد.
پینوشت:
1- علیمحمدباب، بیان فارسی، نسخهی الکترونیکی، ص 262.
2- علیمحمدباب، لوح هیکل الدین، نسخهی الکترونیکی، ص 15.
3- حسینعلی نوری، اقتدارات و چند لوح دیگر، نسخهی الکترونیکی، صص 46-45.
4- اشراق خاوری، گنجینه احکام و حدود، نسخهی الکترونیکی، ص 271.
5- عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2000 م، ج 4، ص 221.
6- حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، چاپ سوم، 2002 م، ج 2، لوح: 90.