حال و روز مدعیان دروغین

شنبه, 17 فروردين 1398 05:24 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بررسی دو مصداق

 

با تشکر از نویسنده مطلب جناب آقای سید علی ساداتی

بهائیت در ایران : ذات حقیقت جو و کمال گرای بشر، در هماره تاریخ، او را به جستجوی معشوق و ملجأ آرامش واقعی سوق داده تا بتواند ندای بیدار «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[1] در دورنش را پاسخ دهد. خداوند متعال، این نیاز و غایت آمال بشری را بی پاسخ نگذاشته و انبیا و اولیای الهی را بسان چراغ راه به راهنمایی و هدایت حق جویان گماشته است. البته طمع و فزون خواهی های شماری موجب شد در این میان بیراهه ها هم سر برآورده و به دنبالش، سرگشتگان وادی فریب، به عبارتی، حساس بودن این مقوله باعث شده همواره دستخوش دست اندازی طماعان و دشمنان حقیقت قرار گیرد. نمودش، ظهور مدعیان کوچک و بزرگ از گذشته تا به امروز است. دامنه ادعاها نیز متفاوت بوده؛ از دعوی الوهیت (ربوبیت) و نبوت گرفته تا منجی آخرالزمان و مبدع دینی نوین.

با توجه به تداوم این ادعاها و تشدید خطر بروز آن ها در جامعه ای اسلامی همچون ایران با محوریت باورهای شیعی و مهدویت، لذا در این نوشتار برآنیم به بررسی و موشکافی این مسئله بپردازیم. البته ابعاد و زوایای بسیار این موضوع، نیاز به مقالات و تحقیقاتی جامع در ذیل هر مبحث دارد و قصد ما ارائه گزارشی در این زمینه و تبیین مسئله با مبنای جامعه شناختی و ذکر داده­هایی حاصل از بررسی و تحلیل ماجرای برخی از مدعیان نوظهور است تا ان شاءا... مقدمه­ای باشد برای مقالات (هدفمند و) موضوعی بعدی در این زمینه.

تاریخچه مدعیان

نگاهی به تاریخ نشان می دهد که در طول زمان، افرادی جاه طلب و سودجو با سودای قدرت، ادعاهایی در زمینه دین و عرفان، مطرح نموده اند. مدعیان مذکور در میان تمام ادیان و نحله های فکری سربرآورده و مصادیق زیادی از آن ها در شرق و غرب عالم وجود دارد. همان گونه که اشاره شد، دین اسلام و به ویژه جامعه شیعی به سبب جنس باورها و منجی باوری اش، بیش از سایر مرام ها در معرض ظهور و بروز این مدعیان بوده است. به گونه ای که بازار مدعیان مهدویت و امام زمانی یا ارتباط با ایشان، همواره داغ بوده، شاهد متمهدیانی کوچک و بزرگ بوده ایم.

در بررسی تاریخی مدعیان دروغین، بد نیست به یک دسته بندی ماهوی و ساختاری قائل بود که کار تفکیک و ادراک را تسهیل می نماید. بر این اساس، تقسیم بندی ذیل ارائه می گردد:

-الف) بعد ماهوی؛ شامل: 1. مدعیان دین 2. مدعیان معنویت 3. متمهدیان (یا مدعیان منجی آخرالزمان).

-ب) بعد ریشه ای: 1. مدعیان برآمده از دل ادیان ابراهیمی (به ویژه اسلام و مسیحیت). 2. مدعیان زاده پست مدرنیسم و نظام سرمایه داری.

به این ترتیب، تکلیف مدعیان داخلی و خارجی نیز با در نظر گرفتن ریشه ها و خاستگاه های فکری و بعد ماهوی، روشن می شود.

به لحاظ تاریخی، گزارش های زیادی از ظهور مدعیان مهدویت در طول تاریخ اسلام وجود دارد که برخی سابقه آن را به پس از رحلت رسول اکرم (ص) می رسانند.[2] از داعیه داران دین هم از بدو پیدایش بشر تاکنون، مصادیق زیادی وجود دارد که در اینجا مجالی برای پرداختن بدان نمی باشد، اما مدعیان معنویت، طیف گسترده ای داشته و از شرق و غرب عالم و دل ادیان و مرام های مختلف سربرآورده اند. با توجه به زمینه های ذاتی ادیان، شمار عارف نمایان و مدعیان معنویت برخاسته از دل ادیان، بیشتر است. از مدعیان عرفان های شرقی و هندی گرفته تا سرخ پوستی در امریکای جنوبی؛ امثال «ساتیاسای بابا»، «یوگاناندا» و «اشو» در شرق و «کارلوس کاستاندا»  و «دن خوان» در غرب.

برخی هم که بیشتر در دهه های اخیر نمود یافته و می توان فرزند پست مدرنیته خواندشان، خوراکی باب طبع نظام سرمایه داری و به مثابه مسکنی موقت بر دردهای معنوی بشر اسیر در زندگی ماشینی امروزی، تهیه کرده و به اسم عرفان و معنویت به خورد مردم می دهند. شمار این مدعیان با توجه به خاستگاه فکری- در غرب بیشتر است اما با توجه به خوی استعماگرایانه نظام سرمایه داری، سعی در توسعه و پیش روی در سراسر جهان دارند و متأسفانه با ابزار رسانه ای (امپراتوری رسانه ای غرب) گام هایی نیز در این زمینه برداشته اند. افرادی چون «وین دایر»، «نیل دونالد والش» ، «برایان تریسی» و... که با پوشش علم (روان شناسی)، معجونی التقاطی از باورهای دانش بنیان (به ویژه فیزیک کوانتم) و برخی اصول ادیان و مرام های باستانی شرق و غرب (مثل تناسخ) را پدید آورده و با افزودن چاشنی زمینه های عقیدتی خود (اغلب مسیحیت) همراه نموده اند.

تمرکز ما در این نوشتار بر مدعیان معنویت و آیین های به اصطلاح- نجات بخش در داخل است که این روزها همچون علف های هرز سر برآورده و به صورت خزنده وگاه حتی تهاجمی و آشکار- درصدد پیشبرد اهداف خود و ضربه زدن به اصول اسلام ناب محمدی (ص) هستند.

ریشه های ظهور

در بررسی عمیق بعضی از این مدعیان و آسیب شناسی جریان هایی که به راه انداخته اند، برخی علل و زمینه های مؤثر در ظهور و پیدایش آن ها حاصل شده که می توان در موارد ذیل خلاصه نمود:

1. زمینه های اجتماعی-روان شناختی

بر اساس تحقیقات علوم اجتماعی و مطالعات جامعه شناسی، عوامل محیطی نقش مؤثری بر ظهور و بروز این افراد و جریان ها داشته و بسته به زمینه ها و شرایط اجتماعی، گاه فضا برای عرض اندامشان مهیاست. برخی از این عوامل محیطی را می توان به شرح ذیل بیان نمود:

1.1. ناکامی؛ تحمل افراد و گروه ها در مقابل ناکامی ها، متفاوت است. مفهوم «آستانه تحمل ناکامی»، اصطلاحی است که بیانگر توانایی مختلف فرد و گروه های اجتماعی در برابر ناکامی هاست، بدون اینکه منجر به بروز رفتارهای غیرعادی شود. حاصل ناکامی، شکست و تحقیر انسان هاست. ناکامی های دوران کودکی، ناکامی های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، شکست در زندگی زناشویی، فعالیت های مختلف اجتماعی و تحقیرهای رواشده در طول دوران زندگی از جانب دیگران در حوزه های مختلف، به واکنش های غیرعادی افراد می انجامد.[3] تأمل در ادعاهای هر یک از مدعیان دروغین در عصر حاضر که صرفاً در راستای سودجویی های مالی و اخلاقی مطرح می شوند، نشان می دهد بسیاری از این ادعاها از ناکامی هایی در زندگی نشأت می گیرد.

1.2. احساس محرومیت؛ احساس محرومیت نسبی، نارضایتی و احساس ضرر را میان قومیت ها برده و آن را درونی می کند. این احساس، توده های قومی را به عنوان یک مجموعه محروم و تحت ستم برای رفع محرومیت برمی انگیزاند. گاه احساس محرومیت، جعلی و توهمی است. این ساختگی و خیال پردازانه بودن، می تواند توسط دیگران نیز ایجاد و القا شود.

برخی مدعیان دروغین از این موضوع در راستای اهداف خود بهره می برند. آنها با بهره گیری از ابزارهای تبلیغاتی، تلاش مضاعفی برای گسترش احساس محرومیت های سیاسی و فرهنگی در جامعه انجام می دهند. برای مثال، طرح این مسئله در شمال افریقا، در تحریک قوم بربر و اعتقاد آن ها به مهدویت «عبیدالله المهدی» بسیار مؤثر و کارساز بود.[4]

1.3. پیش داوری های ذهنی؛ پیش داوری عبارت است از واکنشی که یک شخص به کسی یا چیزی پیش از هرگونه تجربه واقعی انجام می دهد. پیش داوری، بیشتر با بار و مضمون منفی همراه است. این نوع برداشتها، از یک سو زمینه ساز بروز و استمرار تنش ها و بحران ها بوده و از سوی دیگر، منبع اصلی تفکرات غیراصولی است و دامن زدن به همین تفکرات، زمینه را برای ظهور مدعیان و جریان های انحرافی فراهم می سازد.[5]

1.4. تبلیغات رسانه ای؛ این مورد در جوامع رسانه ای شده امروزی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. امروز، دنیای اطراف ما را رسانه ها شکل می دهند و در نضج و گسترش بسیاری از باورهای راست و دروغ، نقشی بی بدیل دارند؛ به گونه ای که تمیز میان حقیقت و حقیقت رسانه ای، امری است دشوار. در چنین شرایطی، فضا از یک سو برای هدایت افکار عمومی به سمت و سوی مورد نظر آماده است و از سوی دیگر، ابزاری کارآمد را در اختیار طماعان قرار می دهد تا به تبلیغ مرام ها و باورهای ساختگی خود در فضای مسموم رسانه ای حاکم بپردازند.

1.5. برخی نارسایی ها و کمبودهای اجتماعی؛ بی تردید، هیچ جامعه ای کامل نیست و بروز نابسامانی و نقصان در برخی حوزه­های حساس، از جمله سیاست و اقتصاد، اجتناب ناپذیر است. مشکل، زمانی شکل می­گیرد که نابسامانی­ها به بحران مبدل شده و طی چند مرحله، تداوم یابند. این مسئله باعث رشد نگرش منفی در افراد جامعه و سرایت آن به تمامی حوزه ها می گردد. اینجاست که مدعیان و غرض ورزان، دست به کار شده و با دامن زدن به موج منفی و ایجاد ارتباط میان زمینه های بحران ساز با حوزه های اعتقادی و دینی، سهم خواهی های خود را دنبال می نمایند.

2. عوامل فردی (شخصیتی)

با توجه به محوریت سرکردگان در فرقه های انحرافی، بی تردید خصایص شخصیتی آن ها نقش مهمی در بروز ادعاهایشان دارد. برخی عوامل مؤثر در این حوزه را می توان این گونه برشمرد:

2.1. سرخوردگی؛ بررسی سوابق بسیاری از مدعیان دروغین، حاکی از وجود کارنامه ای از سرخوردگی های خانوادگی و اجتماعی در آن هاست. سرخوردگی ها که به سبب شرایط خاص خانوادگی و رشد تربیتی در فرد ایجاد می شوند، گاه به عقده هایی فروخورده مبدل می گردند که برخی افراد را به گشایش آن ها از طرق نامشروع وامی دارند.

2.2. خوی قدرت طلبانه و رهبرمآبانه؛ اغلب مدعیان دروغین دارای شخصیتی قدرت خواه با تمایلات رهبری و تسلط بر دیگران هستند.

2.3. طمع مادی (ثروت اندوزی)؛ یکی از ویژگیهای شخصیتی مدعیان دروغین، حب دنیا و به تبع آن، طمع کسب ثروت و مال اندوزی است و گردآوری مرید و سرسپرده، بهترین راه برای تحقق این خواسته.

2.4. داعیه سیاسی؛ برخی از مدعیان دروغین با داعیه سیاست و حاکمیت که برآمده از همان خوی قدرت طلبی شان است، از پوشش دین و معنویت برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره می گیرند.

2.5. عناد با نظام و روحانیت؛ این مورد، به ویژه در جوامع دین بنیان (مانند ایران) که سیاست و دیانتشان به هم آمیخته، نمود بیشتری داشته و شاهد ظهور معترضانی در ردای عرفان و دین هستیم که گاه داعیه امام زمانی نموده و زمانی، مدعی دینی جدید و نجات بخش هستند، جنسشان اما یکی است؛ ضدیت تمام قد با حاکمیت اسلامی و نهاد روحانیت.

2.6. شیفتگی به جریان های خارجی؛ گاهی برخی افراد، شیفته و سرسپرده جریان ها و مرام های خارجی و معاند شده و خواسته یا ناخواسته- به یکی از مهره های آنها مبدل می گردند. علل شیفتگی هم متفاوت است: از اثرپذیری از تبلیغات رسانه ای گرفته تا تطمیع مالی، شهوانی و شهرت طلبی.

جز این ها می توان به علاقه به عوام فریبی، اباحه گری و تکلیف گریزی، غلبه بر دشمنان و مخالفان و... نیز اشاره نمود.

مدعیان دروغین در هزاره سوم

به منظور درک ملموس تر ویژگی های فوق الذکر، در این بخش مصادیقی از ادعاهای برخی از تازه ترین مدعیان دروغین ظاهر شده طی ماه های اخیر (در هر دو جنس) اشاره می شود که تداعی کننده بسیاری از موارد اشاره شده در بخش ریشه شناسی است. البته مدعیان ریز و درشتی طی سال های اخیر سربرآورده و رسانه ای شده اند و در اینجا تمرکز ما بر دو مورد است که ضمن تازه بودن، بسیاری از شاخص های بیان شده را شامل می شوند و لذا نمونه خوبی در این زمینه به شمار می آیند.

مورد اول، خانمی با هویت «فروغ.م» است که جزوه ای حجیم با عنوان «امکان الثبوت و اثبات الکمال/دقائق العرفان و صحبت الامکان» (به صورت دست نویس) گردآوری کرده و مدعی راه نجات شده. این نوشته در نخستین نگاه، حرافی و یاوه های «محمدعلی شیرازی» (سرکرده بابیت) را در ذهن تداعی می کند؛ حجم زیادی از جملات طولانی در بحر طویل، با افعال پس و پیش و ثقیل و البته بی ربط که هدف و عصاره آن را در یک جمله می توان خلاصه کرد: «عناد با حکومت اسلامی و ولایت فقیه». البته این بافته ها آنقدر کم جان است که حتی به اندازه باب، نمی تواند مدعی راه و بینشی تازه (و انحرافی) باشد. در ادامه برای درک اشتراکات ویژگی های مدعیان، به برخی مصادیق نوشته های وی اشاره می شود:

1. عناد با نظام و حکومت اسلامی که در جای جای متن با انواع و اقسام صفات رذیله از جمله «سارقان، اربابان[دین]، ضلالت فرقه ولایت، راهزنان دین» و...، از ان ها یاد کرده است.

ضدیت با ولایت فقیه: «و آیا این قوم در ضلالت فرقه ولایتشان چه می خواهند بگویند، آیا فزون بر کلام خدا چیزی بلدند؟ آیا بس که مریض اند به هدایت خلق از خدا و پیامبر او سبقت جویندگانند! و آیا غیر از این است که چون می گویند تنها از مسیر ولایت فقیه، اعمال قبول است و می توان به خدا رسید، ولاغیر، راه او را کج نموده اند و بوده اند از راهزنان دین و سارقین که دل مردم را از ایمان به شبهه بربایند!»(ص 113)

عناد با حکومت: «نام خود را چه بهتر و نزدیک تر در دسترس خیال خلق، آیت «الله» نامیده اند. پس خلق بی گناه به جای دین، مذهب دارند و تازه آن را هم درست ندارند که به جای مذهب، به طریقه تفرقه از پس خیال خویش، تنها راه را جسته اند.»(ص 40) «و البته مقصر، جمیع حکومت های دینی است که خود را پیش انداخته، به جای حاکمیت دینی بر خویشانشان حکومت برپا می نمایند.»(ص 40)  

 

تصویر دست نوشته های «فروغ.م»

2. شهرت طلبی و داعیه ناجی بودن؛ دومین نکته بارز در این سیاهه، تأکید بر «مکتب لااله الاالله» است به عنوان دین حقیقی و نفی و تقبیح مذهب که آن را گمراهی از صراط مستقیم و راه خدا خوانده. هر چند مستقیماً به نوع مذهب اشاره نمی کند اما مشخص است که منظور کدام مذهب است (تشیع). او مذهبی به نام «لااله الاالله» را پیشنهاد می کند: «کسی که مذهبش تنها کلمه لااله الا الله باشد، مکتب او توحید و وجودش اخلاص و صداقت خواهد بود.»(ص 73)

همچنین در همین راستا، نقش واسطه گیر ائمه اطهار (ع)، از رهگذر آن، مفهوم «ولایت» و در نهایت، «ولایت فقیه» را انکار نموده و مورد تقبیح قرار می دهد: «... قرار دهند برای خویش شفیعانی در نزد حق به این بهانه از یکدیگر بر خویشتن از غیر رب اعظم! پس... هر کس به خدا نزدیک تر است... هرگز رشته اراده خدا را قطع نمی کند... نه اینکه خود را تنها به ستایش پیام آورندگان و متذکر آن، مشغول نمود و هدف ایشان را از یاد دور نمود.» «... [بشر نباید] برای رسیدن و پیوستن، به کمک دیگران، متوسل گردد.»(ص 9)

مورد بعدی، مردی با هویت «پیمان.پ» است. وی با ارسال نامه ای به سران مملکتی و ضمیمه نمودن کتابی تحت عنوان «دین راستین و نوین مهر»، خود را «امام زمان واقعی» و «ناجی نجات الهی» خوانده و برای تحقق رسالت خویش، درخواست مساعدت نموده!

این مدعی امام زمان را باید آخرین بازمانده نسل «اهورا»ی معروف دانست که سودای فتح یک شبه ایران را در سر می پروراند و البته جز رسوایی، چیزی عایدش نشد. تفاوت او با اهورا، تلاش برای پیوند زدن ادعاهایش با عقاید شیعه است تا از این راه به خیال خود- توجه بیشتری بخرد و شانس خود را بالا ببرد.

 

 

سراسر این به اصطلاح «کتاب»، پر است از توهین و افترا به «روحانیت، نظام جمهوری اسلامی ایران و حکومت دینی (مبتنی بر اسلام)»؛ همان رویکرد رایج در میان این دست معاندان و مخالفان دین و نظام که آن ها را به اعتراض های این چنین واداشته. شاید بهترین توصیف برای او این باشد: «گویا دل پُری از نظام و دین اسلام داشته»! عصاره نوشته های این مدعی «ناجی نجات الهی»! عبارت است از: مخالفت و ضدیت شدید با روحانیت، نظام و انقلاب، حاکمیت اسلامی (مبتنی بر دین)، اسطوره سازی از ایران باستان، گرته برداری از برخی مفاهیم آیین زرتشتی، ادعای دین جدید(مهر)، کتاب جدید (با نام فروردین)، آیین و مناسک نوین، پیامبران تازه (مهربان، مهران مهیار یا مهربد)، اماکن عبادتی اختراعی (مهرابه یا خرابات یا دیر مغان)، ادعای منجی بودن خودش و در نهایت، دعوت به جنبشی براندازانه به عنوان «جنبش مهر»(جم کرد).

برخی انحرافات این مدعی دروغین به شرح ذیل است:

-        بدعت در شریعت: ذیل عنوان «مرام های اندیشه آیین مهر»  می نویسد: «خداوند مهر را به هر نامی و به هر شکلی برای تمرکز و مراقبه برای تسلط بر نفس بخوانی، فرقی ندارد. چه با آفرین چه با زمزمه های قلبی و چه حرکات برای پرورش و تقویت جسم و جشن های مختلف و رقص و سماء[سماع] دور آتش، فرقی به حال راستی دل یا خدای مهر ندارد... خداوند تو برای توست دیگر، ستایش و ثناگویی و دعا و التماس نمی خواهد[!]»(ص 69)  

-        توهین به مقدسات؛ جسارت به ساحت مقدس نبی اکرم (ص)؛ «اغلب این دستورها [ی دینی] از روی عقده های جنس و یا کینه ها و غیره یا تقلید یا بیماری پسیکوز (مثل صحبت با خدا در غار) یا رقابت یا منظورهای دیگر ساخته شده است.» (ص 71) و توهین به خانه کعبه: «روحانیون اسلام، نشستن دور سمبل آتش برای نیایش را گمراهی می دانند اما طواف و گشتن دور یک مکعب سیاه به نام کعبه (الهه ماه در تاریکی)و مناره (سمبل آلت مرد) را خانه الهی یا مکان های مقدس می بینند.» (همان)

-        تقبیح و تمسخر توسل به ائمه اطهار(ع)؛ «یکی از مراسم حکومت عدل شیعه ..توصیه...مردم پریشان و دردمند به پای قبر امام یا امام زاده برای درمان دردها ...و در نهایت، مظلومیت با دادن پول و وجه نذری از دسترنج خود است و آخوندها پول میلیاردی از هزاران قبر امام زادگان را پارو می کنند.»(ص 73)

-        زیر سؤال بردن معاد و بهشت و دوزخ؛ «یکی از بزرگ ترین پندارهای دینی، باور به آن دنیا یا بهشت و دوزخ و دادگاه آخرت و جهنم، به ویژه در قانون مکتب عدل اسلام است که تمام هستی ایران را فدای این خرافه ضدانسانی می کنند.»(ص 74) «...ما دنیایی دیگر نداریم، جز دنیایی که با تصورات و خیالات بیماران درست شده باشد.»(ص 75)

-        تحریف معنای ذات احدیت و دوزخ؛ «در آیین نوین مهر، خدا بخشنده است و خدا مال ماست و خدا مسئول و دلسوز برای رشد ماست. خداوند آنقدر می بخشد که فرد را وادار کند به دستور قلب خود عمل کند و از آن فرار نکند و نترسد.»(ص 97)

-        بدعت گذاری از طریق ایجاد مرامی انحرافی و امور وابسته به آن؛ «اولین کار زیربنایی، همانا پایه گذاری فرهنگ دین مهری [است].»(ص94) «دین و ایین مهری برای استقرار خود...به راهنمایی فرهنگی و راهکار...[نیاز] دارد... فروردین، کتاب احکام نیست... این کتاب جایگزین تمام مطالب اهریمنی فرهنگ حاکم... حاضر می شود.»(ص 96) «آیین مهر، مجری و راسطه و دین یار ندارد چون... هر کسی اندیشه و ندای درونی مخصوص خود را دارد. [اومانیسم] تنها نیاز آیین مهر، راهنمایی و کمک و پشتیبانی [است] این راهنمایان ... که تربیت شده می باشند، به نام مهربان یا مهران یا مهیار یا مهربد نامیده می شوند...[آن ها] در مکان های مقدسی به نام مهرابه یا خرابات یا دیرمغان مستقرند...حرم خراسان نیز همچون واتیکان[!] مکان مناسبی برای مرکزیت و نشست گاه پیر یا پدرپدران یا پیر مغان[مراد، خود نویسنده] می باشد... انسان ها احتیاج دارند روزانه دوبار به نیایش قدرت خداوند مهر خود ...بپردازند...روزی دو بار صبحگاه و شبانگاه یا هنگام طلوع و غروب خورشید رو به شرق و رو به سمبل قدرت و روشنایی مراقبه کنند.»(صص 98-99)  

-        سیاسی-امنیتی؛ مصادیق زیادی از تحریک به جنبش و انقلاب در کتاب وجود دارد، از آن جمله است: «انقلابی مهری لازم است تا آزادی از همه نیازها و فقرها... برطرف شود.»(ص 100)  «پروردگار مهر یا گردونه مهر، خدای جنگ و پیروزی بر دشمنان پیمان شکن و دروغ گویان و متجاوزان و خیانتکاران است.»(ص 110) «مردم... برای براندازی این حکومت تاریکی می توانند با اتحاد و مسئولیت ملی، این تباهی را از خود به راحتی به دور سازند...بدون اجبار شدید، شاید این بیداری و برپایی مسئولیت ملی به عقب بیفتد (نمود رگه هایی از خوی دیکتاتوری در نویسنده!].»(ص 125) تشویق به شورش: «آیین مهر کهن...به صورت نهضت ها و ... گاهی با شورش زیرزمینی ایاری [=عیاری]...ادامه یافته است.»(ص 125)

-        بهترین وصف این ناجی نوظهور را از زبان خودش نوشته و قضاوت را به مخاطب آگاه، محول می نماییم: «من در همان آغاز حکومت ویرانگری عدل اسلام با پی بردن به هدف این حکومت، کلیه اعتقاد به خدا و دین را از ذهنم بیرون کرده ام و از هر چه دین و خدا متنفر [شدم]...رشته و علاقه ام ریاضی بود اما بنا بر ضرورت ملی[!] به این راه کشیده شدم و سرانجام به حقیقتی که در دفتر شرح داده ام، رسیده ام.»(ص 95 پاورقی) با این اعتراف تاریخی، دیگر ضرورتی برای ردیف کردن ادله و براهین عقلی و نقلی برای اثبات بطلان چنین اندیشه ای وجود ندارد.[6]

آثار و پیامدها

بی تردید، ظهور، فعالیت و تحرکات این داعیه داران دین و عرفان، آثار و پیامدهایی در ابعاد مختلف اعتقادی و اجتماعی در پی خواهد داشت. ساحت عرفان و باورهای شیعی، اولین و مهمترین نقطه آسیب پذیر است که تداوم روند این جریان ها، بدون شفاف سازی از حقیقت شان، در کنار خلاء تبیین عرفان حقیقی، خطراتی را متوجه آن می سازد. حوزه های اجتماعی و امنیتی نیز از این مسئله مستثنی نبوده و تحت تأثیر شایعات و تبلیغات مدعیان، گاه شاهد به راه افتادن امواجی در افکار عمومی هستیم؛ اشاعه شبهات، بی اعتمادی نسبت به مسئولان و حاکمیت، منفی نگری نسبت به قشر روحانی، تزلزل در باورها و ارزشهای راستین (اجتماعی-دینی)، شکاف در عظمت برخی اعتقادات پایه ای (به ویژه، مهدویت و سبک زندگی مهدوی) و ترویج رویکردهای اعتراضی و آشوب مآبانه در جامعه، از جمله آثار و پیامدهای اجتماعی حاصل از این امر می باشد.

باید ایستاد...

در مقابل این هجمه، نه تنها باید ایستاد و ایستادگی کرد، بلکه با اقداماتی مناسب، مجال عرض اندام را از آن ها گرفت. اطلاع رسانی و آگاهی بخشی پیرامون ماهیت و اهداف مدعیان دروغین دین و عرفان و روکردن وجه بطلانشان، راهکار اولیه است. مهم تر از آن، پر کردن خلأهای معنوی با عرضه عرفان ناب اسلامی از یک سو و تبیین مهدویت با تمام ابعاد آن (سبک زندگی مهدوی، مفهوم انتظار، منتظران حقیقی و...) از سوی دیگر است که هرگونه روزنه ای را بر این مدعیان دروغین مسدود می سازد.



[1] . سوره مبارکه حجر، آیه 29.

[2] . «قدیمی ترین ادعای مهدویت درباره شخص پیامبر (ص) مطرح شد»، سایت جنبش سایبری 313، منبع: جعفریان، رسول، مهدیان دروغین، 23/2/1396.

[3] . پارسا، محمد، زمینه روان شناسی (روان شناسی عمومی)، تهران، انتشارات پیوند، 1366ش، ص 25.

[4] . «عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویت»، جنبش سایبری 313، مردادماه 1394.

[5] . همان.

[6] . مکتوبات مربوط به این دو مدعی در بخش اسناد نشریه روشنا موجود می باشد.

خواندن 531 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی