در زمان بروز ادعاهای اختلاف برانگیز پیشوایان شیخیه، عراق به عنوان بخشی از خاک حکومت عثمانی به حساب میآمد. از اینرو دو شهر کربلا و نجف به عنوان مرکز روحانیت شیعی، برای حکومت سنّی مذهبِ متعصب عثمانی حائز اهمیت بود. لذا هر جریان خلاف مرجعیت شیعه و حکومت شیعی ایران، مورد حمایت عثمانیها بود.
در همین راستا کاظم رشتی و پیروانش، مورد احترام خاص و حمایت مقامات عثمانی بودند؛ چرا که جریان شیخیه (خصوصاً در زمان کاظم رشتی) توانسته بود در بر پا کردن اختلافات مذهبی بین شیعه، نقش مهمی ایفا کند و جبههی متّحد علمای شیعه را دچار اختلافات درونی نماید. از اینرو در سال 1258 قمری(1)، مردم شیعهی کربلا که از زورگویی مقامات عثمانی به ستوه آمده بودند و عَلَم مخالت برداشتند؛ «محمد نجیب پاشا» کربلا را محاصره کرد. سپاه محمد نجیب پاشا پس از هیجده روز محاصرهی این شهر، وارد کربلا شدند و بر اساس گزارشات تاریخی، چهار هزار نفر زن و مرد شیعه را به قتل رساندند. در این واقعهی دردناک، حتی کسانی که به حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) و حضرت عباس (علیه السلام) پناهنده شده بودند نیز در امان نماندند؛ همچنان که میخوانیم: «کسانی که در روضه مقدسه حضرت عباس (علیه السلام) بودند، ایمن نبودند از قتل؛ حتی آنکه در رواق و حرم هرکه بود کشتند، حتی آنکه کسی در اندرون ضریح پناه برده بود و در همان اندرون ضریح او را گلوله زدند و کشتند و پاشا خود از قرار مذکور با اسب داخل رواق مطهر سیدالشهداء (علیه السلام) شده بود، خلاصه احدی در آن نایره ایمن نشد».(2)
اما جالب است بدانیم در چنین موقعیتی که هیچ کجای کربلا در امان نماند، خانهی کاظم رشتی برای او و پیروانش پناهگاهی امن به شمار میآمد؛ همچنان که میخوانیم: «ازدحام جمعیت برای فرار از قتلعام چنان بود که در منزل سیدکاظم (رشتی) بیست نفر به واسطه تنگی جا و شدت فشار جمعیت، وفات یافتند».(3)
اما در این میان، آنچه بیش از هرچیز خودنمایی میکند، ابراز رضایت محمد کریمخان کرمانی (پیشوای شیخیه کرمان) از این قتلعام است؛ همچنان که وی با تشبیه این جنایت به عذاب الهی گفته است: «یک سال قبل از وفات آن بزرگوار (سیدکاظم) از بس بنای بیانصافی و هرزگی گذاردند، خداوند را به غضب درآوردند و رسول خدا را به خشم آوردند و ائمه را به انتقام وا داشتند و حکم از مصدر قضا و قدر به نزول بلا به آن قوم پرشور و شر صادر شد و نجیبپاشایی انگیخته شد و کربلا را محاصره کرد و مدتی مدیده قریب سیهزار توپ به آن بلد زدند و بسیاری از آن بلد را خراب کردند».(4)
آری؛ همانگونه که از گفتار این پیشوای شیخی مسلک پیداست، وی هتک حرمت حرمین کربلا و قتلعام زنان و مردان بیگناه این شهر را قصاص الهی و حاصل برخورد علمای شیعه با انحرافات پیشوایان شیخی دانسته است. به راستی این چه قصاصی است که خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) ممکن است دربارهی مردم بیگناه و علمای امامیه انجام دهند، در حالی که علمای شیعه راهی جز مقابلهی فکری با انحرافات اعتقادی پیشوایان شیخی نپیمودند؟!
پینوشت:
1- یعنی یک سال پیش از وفات کاظم رشتی در سال 1259 ق.
2- سید محمدباقر نجفی، بهائیان، نسخهی الکترونیکی، ص 108.
3- اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت، 134 بدیع، ص 29.
4- محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص 52.