نویسنده ی کتاب روشنائی مطالبی را در خصوص بشارات پیامبران به موعود و شریعت جهانی نوشته است ، ما در اینجا به یکی از این موارد اشاره می کنیم:
اشعیای نبی چنین بشارت داده است :" ای خاندان یعقوب بیائید تا در نور خداوند سلوک نمائیم." نور خداوند ترجمه کلمه بهاء الله است. (کتاب روشنائی- صفحه22)
در این ارتباط بایستی این مطالب را ذکر نمود که اولاً جناب فاضل مازندرانی(مبلغ بهائی) در کتاب ظهور الحق اشاره کرده اند که لقب "بهاءالله"از روی قرعه در دشت بدشت انتخاب گردید.(کتاب ظهور الحق – جلد سوم- صفحه۱۱۰)
ثانیاً ازلی ها معتقدند که اسم بهاء مخصوص حضرت ثمره است.
(کتاب هشت بهشت- صفحات 318 و 319)
ثالثاً اینکه در اشعیای نبی " نور خداوند" آمده ، دلیل بر این نیست که میرزا حسینعلی بر حق است ، همانطور که سید باب در بیان و کلمات خود کلمه"کل شیئی" را بسیار استعمال کرده و این کثرت استعمال سبب شد که شخصی در یزد مدعی شد که مقصود از کل شیئی مظهری است که قبل از من یظهر باید ظهور کند و آن من هستم و عده ای هم به او گرویدند و به کل شیئی معروف شدند ! پس با این حساب این شخص نیز برحق می باشد چرا که سید باب آمدن او را بشارت داده است!
رابعاً روایاتی هستند که بیان می کنند ائمه (ع) نور خدا عزّوجل هستند. به عنوان نمونه روایت زیر را خدمتتان ارائه می دهیم:
عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْكَابُلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:" فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا" فَقَالَ یَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ یَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَا یُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ یَتَوَلَّانَا حَتَّى یُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا یُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى یُسَلِّمَ لَنَا وَ یَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِیدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ الْأَكْبَرِ .
(اصول کافی- ج1- کتاب الحجّه- صفحه 371- حدیث1)
ابی خالد کابلی گوید از امام باقر (ع) از تفسیر قول خدا عزوجل (8- تغابن) بگروید به خدا و رسولش و نوری که ما فرو فرستادیم؟ پرسیدم ، فرمود :ای ابا خالد بخدا سوگند که مقصود از نور ائمه از آل محمّد(ص) می باشند تا روز قیامت. بخدا آنان همان نور خدا هستند که خداوند فرو فرستاده،بخدا آنان نور خدا در آسمانها و زمینند بخدا ای ابا خالد نور امام در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز روشن تر است بخدا که ائمه(ع) دلهای مؤمنین را منور می سازند و خدا از هر کس خواهد نور آنان را پنهان دارد و در پی آنان دلهای آنها تاریک می گردد. بخدا ای ابا خالد بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نمی کند تا زمانیکه خداوند دلش را پاکیزه گرداند و خداوند دل بنده ای را پاکیزه نمی گرداند تا آنکه تسلیم ما بوده و آشتی با ما باشد و هرگاه چنین شد خداوند او را از حساب سخت نگه دارد و از هراس بزرگ روز قیامت در امانش دارد.
خلاصه اینکه ائمه (ع) نور خدا عزّوجل هستند نه میرزا حسینعلی!
ائمه را هم جناب باب معرفی کرده اند ، آخرین آنها الحجه القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان هستند. ( صحیفه عدلیه- صفحه 27)
نویسنده کتاب روشنائی از عبارات کتب مقدّسه پیشین بسیار سوء استفاده کرده است ، به عنوان نمونه در بخش "بشارات انجیل جلیل " آورده:
" حضرت مسیح نیز علاوه بر بشارت بازگشت خود وعده ها و مژده ها داده است از جمله می فرماید:بعد از این بسیار با شما نخواهم گفت زیرا که رئیس این جهان میآید."
(کتاب روشنائی- صفحه 25)
حال یک نفر دیگر هم از عبارت بالا می تواند سوء استفاده کند و رئیس این جهان را غلام احمد قادیانی بداند ! حال حق با کیست؟!
در ادامه در خصوص امر صلح مطالبی ذکر شده است ، ما در اینجا به یک مورد اشاره می کنیم:
حضرت بهاء الله در کتاب بشارات – بشارت دوم می فرمایند:"اذن داده شده احزاب عالم با یکدیگر به روح و ریحان معاشرت نمایند. عاشروا یا قوم مع الٲدیان کلّها بالرّوح و الریحان کذالک اشرق نیّر الٲذن و الاراده من افق سماء امر الله ربّ العالمین"مضمون : ای قوم با جمیع ادیان به راحتی و شادمانی معاشرت کنید ، آفتاب اراده الهی از آسمان امر خداوند عالمیان اینچنین اشراق فرمود.(کتاب روشنائی- صفحه 28)
با مطالعه تاریخ بهائیت مشخص می شود که بیش از 80 در صد از خاندان میرزا حسینعلی نوری توسط رهبران بهائیت طرد شده اند! همین رهبرانی که شعار زیبای "عاشروا یا قوم مع الٲدیان کلّها بالرّوح و الریحان " را سر می دهند گویا خودشان فراموش کرده اند که به آن عمل نمایند ! عمل آنان دقیقاً خلاف ادعای آنان است.
نمونه ی دیگری که در این ارتباط می توان ذکر نمود این است که عبدالبهاء ، شیخ باقر مجتهد بزرگ را " ذئب " ( گرگ ) و میرسیّد محمّد حسین امام جمعه اصفهان را " رقشاء " ( ماری که بدنش از خط و خال سیاه و سفید پوشیده است - افعی) نامیده است . در این خصوص به صفحات 277 و 278 تذکرة الوفاء رجوع می کنیم ، در آنجا آمده:
" حال بر این منوال میگذشت که رقشاء و ذئب اتّفاق نمودند و فتوی بر قتل حضرت سلطان الشّهداء دادند و با حاکم شهر همداستان شدند تا اموال بی پایان بتالان و تاراج ببرند . شاه نیز با این دو گراز همراز گشت و هم آواز شد امر بسفک دم مطهّر دو برادر حضرت سلطان الشّهداء و حضرت محبوب الشّهداء داد."
آیا این است معاشرت با جمیع ادیان به روح و ریحان ؟!
از توجه شما به این بحث سپاسگزارم.
موفق و مؤید باشید.
با تشکر از نویسندگان: میترا خانجانی و هومن رهنما