چرا شوقی افندی با نظام نازی در آلمان پیوند خورد ؟ (مطلب دوم )

پنج شنبه, 15 اسفند 1398 05:42 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : اندکی پس از به قدرت رسیدن حزب نازی و آغاز دیکتاتوری هیتلر در آلمان، شوقی افندی بیانیه‌ای را خطاب به بهائیان ساکن آلمان صادر و در آن تأکید بر وجوب اطاعت از حکومت نازی این کشور را اعلام نمود . اما به راستی حتی اگر شوقی افندی از علم الهی هم تُهی می‌بود، نمی‌بایست بر سر دیکتاتور جنگ‌طلب و نژادپرستی چون هیتلر و حزب نازی، این‌گونه حساب باز می‌کرد!

در فوریه سال 1934 م، اندکی پس  از به قدرت رسیدن حزب نازی و آغاز جنایات هیتلر به عنوان صدر اعظم آلمان، شوقی افندی رهبر بهائیان بیانیه‌ای را خطاب به بهائیان ساکن آلمان صادر می‌کند. این بیانیه که توسط یکی از ایادیان امرالله قرائت و منتقل شد، بر لزوم اطاعت مطلق بهائیان از دولت نازی و پشتیبانی از سیاست‌های آن تاکید کرده است.
شوقی افندی در فرازی از این نامه می‌نویسد: «هیچ چیز خلاف روحیه امر بهایی نیست مگر شورش آشکار علیه مقامات دولتی یک کشور، به ویژه اگر آن‌ها دخالتی نداشته باشند و با عقاید فردى و مقدس و اعتقادات مذهبی افراد مخالفت نکنند. دلایلى موجود است که باور داشته باشیم که رژیم کنونی آلمان (نازی‌ها) که تا کنون از تحقیر دامنه وجدان فردی در کلیه امور مربوط به دین خودداری کرده است، هرگز در آینده نزدیک ابداً مورد تجاوز قرار نخواهد گرفت مگر اینکه تغییرات غیرمنتظره و پیش‌بینی نشده‌ای روی دهد كه این مسئله در حال حاضر بعيد به نظر می‌رسد».(1)
شوقی ضمن پشتیبانی از دولت نازی و تحسین عملکرد آن، بار دیگر لزوم اطاعت مطلق از رهبران نازی را به بهائیان ساکن آلمان و محفل ملی بهائی آلمان متذکر می‌شود. وی با اشاره به اینکه متن سخنرانی انتخاباتی هیتلر را به دقت تمام مطالعه کرده، می‌نویسد: «اطاعت از قوانین و دستورات این دولت بر فرد فرد بهائیان واجب است».(2)

"اما جالب است بدانیم که درست مدتی پیش از نگارش این نامه، اتفاقات سؤال برانگیزی در آلمان روی داده بود که جملگی آن‌ها، خبر از آینده‌ای تاریک و دهشت‌بار می‌داد.
1- به علّت آتش سوزى رایشستاگ در 27 فوریه 1933 هيتلر در ماه مارس 1933 توانست قانونی در مجلس تصویب کند که به موجب آن اختیارات بالایی به صدر أعظم يعنى خود هيتلر داده شد تا در طول 4 سال قانون اساسی آلمان اصلاح شود. اولين ثمره‌ی آن اين بوده كه كلّ احزاب آلمان به جز حزب سوسیالیست ملّى كارگری آلمان (
NSDAP) يعنى حزب نازى را ممنوع و غير قانوى كند و آلمان را تک حزبى گرداند.
2-اذيّت و آزارها بر عليه يهوديان و کمونیست‌ها و کولی‌ها و لیبرال‌ها و کلیساهای پروتستان كه مخالف مواضع حزب نازى بودند شروع شده، اما هنوز به اوج نرسيده بود.
3- یک سال از تحريم اقتصادى آلمان توسط يهوديان آمريكا گذشته بود.
4- شبه نظامی حزب نازى يعنى اِس آ (
SA) به رياست اِرنست رُهم (Ernst Röhm) معاون هيتلر در كل خيابان‌هاى آلمان در سراسر كشور حضور داشته در اين زمان و دائماً در حال مقابله‌ی خشن و وحشتناک با تمام مخالفين هيتلر و نازی‌ها بود.

بنابراین تشکیلات بهائیت چگونه می‌تواند خود را جنگ‌ستیز و صلح‌طلب معرفی کند(3) در حالی که اطاعت از جنگ‌طلبان و نژادپرستان را واجب می‌داند؟! مگر وجوب اطاعت از دولت آلمان نازی، خود به معنای تأیید مشارکت بهائیان در جنگ‌طلبی‌های هیتلر نیست؟! از طرفی بهائیت چگونه می‌تواند از وحدت نوع بشر سخن گوید (4)، در حالی که علّت مقبولیت رژیم نژادپرست آلمان و لزوم متابعت آن را تنها عدم تعرّض به بهائیان دانسته است؟! همچنین چگونه شوقی افندی توانست به تمجید یهود در فلسطین اشغالی بپردازد (5) در حالی که پیش از آن، با سکوت همراه با تأیید خود، از عامل هلوکاست (هرچند دروغین) یهودیان در آلمان نازی حمایت کند و اخلاف او در آینده، به تشبیه مظلومیت ساختگی خود با یهودیان بپردازند؟!(6)
اما به راستی، حتی اگر شوقی افندی به عنوان مدعی پیشوایی الهی بهائیان، از علم الهی هم تُهی می‌بود، نمی‌بایست بر سر دیکتاتوری چون هیتلر و حزب
 نژادپرست و جنگ‌طلبی همچون نازی، این‌گونه حساب باز کند که پس از شکست آن، بلافاصله تغییر موضع دهد!

سوال : پس تکلیف عدم دخالت در سیاست چه میشود ؟

پی‌نوشت:
1-
The light of divine Guidance, Vol 1, p.54 (نور هدایت الهی، ج 1، ص 54.)؛ \1943.http://reference.bahai.org/en/t/se/LDG1/ldg1-35.html
2- همان.
3-«بهاءالله تضمین کرده که صلح جهانی یک دستاورد بنیادی دین خداست و صلح میان تمام ملّت‌ها، دولت‌ها، مردم، ادیان، نژادها، و تمام نوع بشریت برقرار خواهد شد. این امر یکی از ویژگی‌های مخصوص این ظهور است که در کلام خدا نازل شده»:
Abdu’l-Baha, The Promulgation of Universal Peace, 2nd ed. (US Baha’i Publishing Trust, 1982), pp. 455.
4- «حضرت بهاءالله اعلان وحدت عالم انسانی فرمود تا جميع افراد بشر با هم برادر و خواهر و دختر و مادر و پسر و پدر باشند»: عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، 1921 م، ج 1، ص 154.
5- ر.ک: شوقی‌افندی، توقیعات مباركه، تهران: مؤسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بدیع 125، ص 290.
6- جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی:
 مقایسه‌ی نظام اسلامی با هیتلر!

خواندن 497 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی