بهائیان در تلاشند تا کتابهائی که متن توبه نامه باب را نقل کرده اند را بی اعتبار جلوه داده و نویسندگان آنها را مسلمان متعصب و غیرواقع نگار جلوه دهند؛ اما آیا ادوارد براون هم مسلمان و متعصب است؟ وآیا حقیقت نگاری را مراعات نکرده است؟! دوستان! خود قضاوت کنید.
از نکات بسیار عجیب و حیرت انگیز آنست که بهائیان تا حدود نیم قرن پیش منکر اصالت و صحت و درستی توبه نامه نبوده اند و آنرا در کتابهای خویش نقل میکرده اند، نمیدانیم چرا هم اکنون، تواریخ قدیمی و حقایق کوبنده ی این مرام و مسلک را عوض کرده و میکوشند واقعیات مسلم تاریخی را بپوشانند، آیا این خود دلیل روشنی بر بطلان بهائیت نیست؟!
در حدود شصت سال پیش بدستور عباس افندی کتابی بنام «کشف الغطاء» نوشته میشود. این کتاب توسط بزرگترین و معروفترین مبلغ بهائی که «میرزا ابوالفضل گلپایگانی» نام دارد، نوشته شده است، در این کتاب بدون آنکه پرده پوشی کرده و حقیقتی را کتمان کند، داستان مجلس ولیعهد محمدشاه و متن توبه نامه باب را به تفصیل نقل میکند؛ شایسته است بهائیانی که شک و تردیدی نسبت به این ماجرا دارند، به صفحات 201 تا 205 این کتاب مراجعه کنند تا حقیقت مسئله بر ایشان روشن گردد، اما بدان جهت که بهائیان بعدها به جمعآوری و نابودی این کتاب همت گماردند و هماکنون نسخه های اندک آن را بدست خواستاران نمیدهند، دو صفحهای از آن را که متن توبه نامه مزبور را آورده است عینا گراور میکنیم: شیخ الاسلام را احضار کرده باب را چون مضبوط زده تنبیه معقول نمود و توبه و بازگشت و از غلط های خود انابه و استغفار کرد و التزام پا به مهر سپرده که دیگر این غلطها نکند و الان محبوس و مقید است منتظر حکم اعلی حضرت اقدس همایون شهریاری روح العالمین فداه است امر امر همایونی است. انتهی
چون در این عریضه انابه و استغفار کردن باب و التزام پا به مهر سپردن آن حضرت مذکور است مناسب چنان به نظر میآید که صورت همان دست خط مبارک را نیز محض تکمیل فائده در این مقام مندرج سازیم و موازنه ی آن را با الواحی که از قلم جمال قدم در سجن اعظم بجهت ملوک و سلاطین عالم نازل گردیده به دقت نظر اولی البصائر واگذاریم.
صورت دستخط حضرت نقطه ی اولی به ناصرالدین شاه در اوقات ولیعهدی او در تبریز که بر علما جوابی نوشته اند:
فداک روحی الحمد لله کما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه ی عباد خود شامل گردانیده فحمدا له ثم حمدا که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترجم بداعیان فرموده اشهد الله و من عنده که این بنده ی ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد اگر چه بنفسه وجودم ذنب صرفست ولی چون قلبم موفق به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عند الله است امید رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده غرضم عصیان نبوه و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعائی باشد استغفر الله ربی و اتوب الیه من ان ینسب الی امر و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجة الله علیهالسلام را محض ادعای مبطل است و این بنده را چنین ادعای نبوده و نه ادعای دیگر مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایت سلطانی و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند والسلام (1) .
صورت جوابی که مجتهدین تبریز در صدر ورقه نوشته اند:سید علی محمد شیرازی شما در بزم همایون و محفل میمون در حضور نواب اشرف والا ولیعهد دولت بیزوال ایده الله و سدده و نصره و حضور جمعی از علماء اعلام اقرار بمطالب چندی کردی که هر یک جداگانه باعث ارتداد شما است و موجب قتل توبه ی مرتد فطری مقبول نیست و چیزی که موجب تأخیر قتل شما شده است شبهه ی خبط دماغ است که اگر آن شبهه رفع بشود بلاتأمل احکام مرتد فطری به شما جاری میشود. حرره خادم الشریعة المطهره محل مهر میرزا علی اصغر شیخالاسلام محل مهر میرزا ابوالقاسم پسر شیخ الاسلام
1- اصل این دو مکتوب و بعضی مکاتیب رسمی اخری را که مندرج میگردد پس از خلع محمدعلی شاه که مخازن دولتی به تصرف ملتیان درآمد یکی از محبین تاریخ عکس برداشته و منتشر ساخته است.