نگاه باطل احسائی به امامان معصوم (ع)

سه شنبه, 10 تیر 1399 07:10 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : طی چندین روز گذشته مطالبی را در حوزه فرقه شیخیه و جریان فکری احمد احسائی در پایگاه درج نمودیم . تاکید داریم فرقه شیخیه از آن جهت دارای اهمیت است که ریشه تفکرات علی محمد باب همان نگاه شیخیه بوده است . لذا سعی خواهیم کرد مطالب با موضوعات قابل نقد در این نگاه را در پایگاه درج نمائیم .

یکی دیگر از عقاید باطل شیخ احمد احسائی، دیدگاه غلو‌آمیز وی در رابطه با مسئله امامت و نقش ائمه در آفرینش است. بر اساس اندیشه شیخ‌احمد، معصومان (علیهم‌السلام) در خلقت، نقش دارند! احسائی  می‌گوید: «خدای تعالی وقتی معصومان را خلق کرد، به آنان اذن داد تا موجودات دیگر را بیافرینند. بر اساس نظریه شیخ‌احمد، ائمه، باب‌الله به سوی خلق هستند و آن‌ها بازوان آفرینش‌اند. خداوند ایشان را برگزید بعد از آن‌ که تنها آن‌ها را آفرید و همراه آن‌ها آفریده دیگری نبود؛ خدا را عبادت می‌کردند و هزار دهر، تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر و تعظیم جلالت و عظمتش می‌نمودند. سپس از اشعه انوارشان خلق را برای آنان آفرید. پس به این سبب، أئمه علت فاعل‌اند؛ زیرا ایشان جایگاه مشیت خداوندگارند. همچنین آنان علت مادی نیز هستند؛ زیرا تمام آفریدگان از شعاع نور آن‌ها هستند و آن شعاع، قائم به نور آن‌هاست؛ آن هم به نحو قیام صدوری؛ و نیز ایشان علت صوری خلقت‌اند؛ زیرا هر فرد از جمیع خلایق از غیبت و شهادت و جواهر و اعراض پس صورتش اگر طیب باشد از انوار هیاکل آن‌ها است یا از نور هیاکل هیاکل آن‌ها است؛ زیرا ائمه، رحمت خدا و مظاهر رحمت خدایند و بدکاران به شکل عکس انوار هیکل‌های ائمه هستند. همچنین آن‌ها علت غائی خلقت‌اند؛ زیرا جز این نیست که خداوند سبحان، خلق را برای آن‌ها آفرید و بازگشت خلایق به سوی آن‌ها و حساب خلق با آن‌ها است».(1) چنین دیدگاه باطل و غلوآمیزی که مخلوط با شرک به خدای تعالی است، زمینه پدید آمدن افکار دیگری، مثل ادعای الوهیت، تجلی ذات حق، حلول حق تعالی در افراد و... شده است. امامان معصوم (علیه‌السلام) مکررا اینگونه افکار و افراد را نهی می‌کردند و از صاحب چنین افکار شرک آلودی دوری می‌جستند.
از دیگر اندیشه‌های شیخ‌احمد احسائی، اعتقاد به حیات امام زمان، بدون جسد عنصری و با بدن هورقلیایی است.(هورقلیا از کلمه عبری هبل قرنیم گرفته شده است. هبل به معنای هوای گرم، بخار، تنفس و قرنیم به معنای درخشش و شعاع است که این ترکیب به معنای تشعشع بخار است). شیخ‌احمد احسایی در نوشته‌های خود بارها این کلمه را به کار برده و شرح داده است. شیخ ابوالقاسم‌خان ابراهیمی در تنزیه الاولیاء به نقل از ملا هادی سبزواری آورده است: هورقلیا هم عالمی از عوالم است که خداوند خلق فرموده است. مراد از آن عالم اجمالا عالم مثال است به معنای عالم صور... عالم هورقلیا چون فوق این اقالیم است و از حدود ظاهر این اقالیم خارج است اقلیم ثامنش گویند.(2)احسائی
 معتقد است که حضرت بقیة‌الله با بدن غیرعنصری و هورقلیایی در شهر جابلقا و جابرسا زندگی می‌کند. آن امام را زنده و در عالم هورقلیا می‌داند.(3) شیخ‌احمد می‌گوید: «امام زمان هنگام غیبت در عالم هورقلیا است و هرگاه بخواهد به اقالیم سبعه تشریف بیاورد، صورتی از صورت‌های اهل این اقالیم را می‌پوشد و کسی او را نمی‌شناسد. جسم، زمان و مکان ایشان، لطیف‌تر از عالم اجسام و از عالم مثال است».(4) به عقیده اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه، این نظریه در واقع به معنای انکار وجود امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در روی زمین است؛ زیرا اگر مراد آن است که حضرت مهدی در عالم مثال و برزخ زندگی می‌کند، آن‌چنان که آنان قبر را از عالم هورقلیا می‌دانند؛ پس آن حضرت، حیات با بدن عنصری ندارد و حیات او مثل حیات مردگان در عالم برزخ است؛ این مطلب با احادیث متواتر «عدم خلو زمین از حجّت» سازگاری ندارد. ضمن اینکه این اعتقاد با ادلّه عقلی موجود بر ضرورت وجود امام زمان در این عالم نیز مناسبت ندارد. پس ادعای شیخ‌احمد مبنی بر اینکه حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه)  با بدن هورقلیایی زندگی می‌کند، فقط یک ادعاست و هیچ دلیل عقلی و نقلی بر آن اقامه نشده است؛ بلکه طبق نصوص قطعی، مهدی موعود در همین عالم خاکی و با بدن عنصری به زندگی طبیعی خود ادامه می‌دهد تا روزی که بنابر مشیت الهی، قیام و ظهور فرماید. علاقه‌مندان به مطالعه بیشتر در زمینه ویژگی‌های امام زمان می‌توانند به کتاب شریف منتخب‌الأثر، تألیف حضرت آیت‌الله العظمی صافی‌گلپایگانی (مد ظلّه) مراجعه فرمایند. با نقل این دو عقیده شیخ‌احمد احسائی تا حدودی علّت مبارزه برخی علمای شیعه با وی، روشن می‌گردد.

پی‌نوشت:
1-شیخ‌احمد احسایی، شرح زیارت جامعه کبیره، ج1، ص59.
2-لغت‌نامه دهخدا.
3- محمدکریم‌خان کرمانی، ارشاد العوام، ص151.
4-جوامع الکلم، رساله رشتیه، قسمت3، ص100.

خواندن 476 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی