پس از موفقیت استعمار در ایجاد اختلاف بین علمای نجف و ایجاد فرقه و مسلک شیخیه در این بین توانست بابیت را در دل شیخیه ایجاد کند و در جریان جانشینی باب هم خواندیم که چگونه توانست بین میزرا حسینعلی و میرزا یحیی را به هم بزند و از این اختلاف به ایجاد یک دین ساختگی و دست ساز به نام بهاییت را ایجاد و در مقابل اسلام قرار دهد(1)
پس از اعلان جانشینی حسینعلی نوری و اعلام من یظهره اللهی در باغ بغداد بین بابیانی که از ایران به ادرنه اعزام و تبعید شده بودند اختلاف افتاد چرا که همه آنها میدیدند که وصی قانونی و بلافصل باب میرزا یحیی نوری بوده و میرزا حسینعلی با دغل کاری توانسته بر برادر خود چیره شود
در چنین موقعیتی بین بابیان اختلاف افتاد و گروهی میرزا یحیی صبح ازل را وصی قانونی باب دانسته و اطاعتش را لازم دانستند و به ازلی معروف شدند و جمعی نیز ادعای بهاءالله مبنی بر من یظهره اللهی را پذیرفته و بهایی نام گرفتند گروهی نیز به دنبال میرزا اسدالله دیان از بابیانی که مدعی من یظهره اللهی بود رفته و دیانی نام گرفتند در این اختلافات گروه های زیادی تشکیل شد و یکی دیگر از این گروه ها افرادی بودند که خود را پیروان راه قرة العین نامیدند با وجود اینکه او زنده نبود اما آنها خود را رهرو راه او قلمداد میکردند و قرة العینی نام گرفتند
گروهی نیز ملامحمد علی بارفروشی را برتر از دیگران دانسته و خود را پیروان قدوس میشمردند و قدوسی نام گرفتند در این میان برخی هم دامان این افراد را رها ساخته به کتاب بیان متمسک شدند که آنها را با نام بیانی میشناسیم و گروهی نیز به تمام این گروه ها پشت پا زده خویش را تابع شهود وجدانی و درونی قرار دادند که با نام عمانی شناخته میشوند (2)
نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که باید دانست که این دعوای بین میرزا یحیی و میرزا حسینعلی فقط باعث تفرق و اختلاف بین بابیان نشد بلکه در پی این اختلافات جنگ های زیادی بین بابیان اتفاق افتاد و کشتارهای فراوانی به وقوع پیوست(3)
مهمتر از اینها اینکه در این اختلاف و درگیری اسرار پشت پرده ای که سالیان درازی توسط سران بابیت از مردم مخفی شده بود آشکار شد و آن قصه جانشینی باب و رقیبی که حسینعلی برای خود تراشیده بود و با دستان خود به تایید باب رسانده بود و حالا باید مقابل او می ایستاد و با او ستیزه میکرد بله امروز حسینعلی با میرزا یحیی جانشین باب که خود او را به این مقام رسانده بود میجنگید و کار به جایی رسید که مدعیان دروغین پیامبری دیگری و اتباعش را با القاب گاو نر و خر و گوساله و مار مگس و سوسک مفتخر و ملقب کردند(4)
حتی باید در اینجا با شرم از قلم و خواننده عزیز باید به نکته ای اشاره کنم که خود نیز شرم از بیان آن دارم ولی باید برای اثبات حقیقت آن را بیان کنم و آن اینکه میرزا حسینعلی خود به ناپاکی دامن مادر خود اشاره میکند و کسیکه او را انکار کند را به ناپاکی در دامن مادرش متهم میکند و لیک میدانیم که مهمترین منکر او در این برهه برادرش میرزا یحیی و خواهرش عزیه خانم بوده است
از این پس بود که پرده حیا از روی این دو مدعی دروغین نبوت بر افتاد و بدون اندک شرمی بهم تهمت های ناموسی میزنند تا بلکه بتوانند با این حربه رقیب خود را بدر ببرند
میرزا حسینعلی فاش میکند که برادرش میرزا یحیی صبح ازل که جانشین باب بوده بعد از اعدام باب با زن دوم باب هم آغوش شده و به او تجاوز کرده و نه تنها او از آن زن کامگیری کرده که تمامی یارانش به حکم او که زن باب را وقف عام کرده بوده ،کامیاب میشوند(5) و این کلمات میرزا حسینعلی سبب شد که زن باب در بین بهاییان به نام ام الفواحش نامیده شود (6)
توهین و اهانت به همدیگر به همین جا تمام نشد هرکدام از آنها شروع به تهمت به هم شدند میرزا حسینعلی یحیی صبح ازل را جیره خوار ترک و انگلیس و تحت الحمایه آنان معرفی کرد (7) و چکیده زندگی صبح ازل از قلم او چنین تراوش میشود که :
مسلم است که ازل به اکل و شرب و تصرف در ابکار و نساء ناس مشغول بوه (منظور تجاوز به دختران باکره) و اعمالي که والله خجالت ميکشم از ذکرش (به تصريح کتاب اقدس، لواط) مرتکب شده است.» (8).
اطرافیان میرزا یحیی صبح ازل هم قضیه ارتباط با زن باب را پذیرفته و اضافه میکنند که جناب بهاء الله دختر خودش را هم در زمان ریاست ازل بر بابیان به جهت تملق و چاپلوسی به او تقدیم کرده است(9) پس سزاوار نیست که جناب ایشان (حسینعلی) پیش از درمان رعشه دست (10)و باد فتق خود به علاج دردهای بشری بپردازند و ادعای نبوت و الوهیت را مطرح کنند (11)
بهاییان و بابیان و ازلیان باید توجه داشته باشند که این تهمت ها و اهانت ها و نسبت ها را مخالفان بابیت و بهاییت و ازلیت به این جنابان نثار نکرده اند بلکه این مقامات توسط رهبران دو گروه ازلی و بهایی به هم اعطا شده و گفته شده است همانان که یکی به زن رهبر بزرگ خویش(باب) تجاوز و دیگری(حسینعلی) دختر خود را برای برآوردن تمنای جنسی او به آغوشش فرستاده بود و میرزا حسینعلی این بنده شیطان سالها یحیی صبح ازل را با این اسرار به عنوان رییس فرقه قبول داشته است (12) .
بهتر است بیشتر از این قلم خود و چشم و ذهن شما خواننده عزیز را به نجاست و خباثت این افعی صفتان آلوده نکنم که چه کردند و مدعی هدایت بشریت هم هستند که در خانه اگر کس است یک حرف بس است ...
1- پرنس دالگورکي ص 119.
2- بهائيت در ايران ص 195.
3- خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله صبحی مهتدی ص 83
4- مائده آسماني جزء يکم ص 40.
5- همان: جزء 4 ص 337.
6- بديع ص 379.
7- بهائيت در ايران ص 196.
8- بهائيت در ايران ص 196.
9- ازليان بيتا ص 19.
10- اين رعشه بر اثر مسموميتي از سمومی بود که يحيي عاملش به شمار ميرفت.
11- ازليان بيتا ص 65.
12- رحيق مختوم ج 1 ص 342 تا 335.