بهائيت جديد

سه شنبه, 24 تیر 1399 08:14 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

کوتاه وخواندنی

بهائیت در ایران : بهائيت، مذهب مدرنيسم ايراني است كه توسط دولت مدرن اروپايي، يعني آنگلوساكسون‌ها، يا به طور دقيق‌تر انگستان به وجود آمده است. پس بهائيت يك مذهب مجعول غربي در مشرق است و گستره فرهنگي غرب در حال اوج، در شرق و ايران است، پس اين مذهب حيثيت فرهنگي غربي‌ها نيز هست.


مذهب بهائيت از تفسير يهودي مذهب تشيع در ايران آغاز شد يعني «پروتستانتيزم شيعي». چرا كه پروتستانتيزم، تفسير عهد جديد (انجيل) با عهد عتيق (تورات) است كه با محوريت «ملي‌گرايي آلماني» به وجود آمد. از اين جهت معرفت «تفسير يهودي» با ساختار «پادشاهي آلماني» پيوند مي‌خورد. مكتب پرتستانتيزم در آلمان شكل مي‌گيرد و بهائيت نيز از مقوله ملي‌گرايي ايراني بهره مي‌گيرد.
مهم‌ترين عنصر پروتستانتيزم «فرديت ديني» است؛ يعني جدايي معرفت از سازمان ديني و روحانيت مسيحي كاتوليك كه در نهايت به نوعي «تدين فردي» مي‌رسد. در بهائيت نيز همين فرديت به اوج مي‌رسد:‌فرديت ديني و تكيه بر الهامات فردي و عرفاني، به همين دليل عبادت خود را در معبدهاي «سكوت» قرار داده‌اند.
فرديت ديني در پروتستانتيزم، زمينه «فرديت معرفتي» و شناختي كانتي را تشكيل داد. كانت باز توليد معرفتي است و روشنفكري نيز نوعي فرديت معرفتي است كه در فلسفه كانت و يهوديت معرفتي ريشه دارد.
كساني كه در ايران به روشنفكري روي آورده‌اند در قالب پروتستانتيزم و با الگوي آن، به باز تفسير مذهب خود پرداخته‌اند مانند پروتستانتيزم اسلامي كه مهم‌ترين نكته در آن، برخورد آنها با روحانيت و سازمان مربوط به آن بوده است. اين گروه در اين فرديت معرفتي مبتني بر فلسفه كانت، جدايي دين از سياست را جست‌وجو مي‌كرده‌اند.
كانت كه روح فلسفي انگلوساكسون را تشكيل مي‌دهد و ذهن فردي را مورد كنكاش قرار داده است، موجب هدايت آنها به طرف نوعي سياست خارجي بوده است و آن ايجاد «فرديت ديني» در سطح جهان است، و ايجاد بهائيت توسط انگليسي‌ها در همين جهت بوده است. پس سياست خارجي انگلوساكسون‌ها در جهت يهوديت‌سازي معرفتي ديني در سطح جهان است و «جهاني شدن» كه از نظريه يهودي و كانت به وجود آمده است، همين سياست جهاني در باب مذهب را پي مي‌گيرد.
نزديكي بهائيت با سازمان جهاني يهود، در همين چارچوب معرفتي قابل مطالعه و بررسي است. (معبد مركزي بهائيت در اسرائيل در «حيفا» است) پس كشورهاي انگلوساكسون كه جولانگاه يهوديت جهاني است، در رويارويي با ايران، به دنبال يك الگوي معرفتي بر همين اساس است كه [آن را] بهائيت جديد در ايران تشكيل خواهد داد.
فرديت معرفتي حاكم بر يهوديت و بهائيت، آنها را به نفي هرگونه چارچوب فلسفي در تاريخ كشانده است. در مسيحيت، عقيده بازگشت مسيحي درآخرالزمان موجب به وجود آمدن فلسفه تاريخ (هگل) گرديدو يهوديت معرفتي و فردگرايي شناختي، با اين فلسفه تاريخ درگير شد (مثل پوپر)، پس جنگ ميان فلسفه تاريخ و عدم آن، در جنگ معرفتي مسيحيت و يهوديت ريشه دارد.
فلسفه تاريخ بر مبناي تعيين آخرالزمان در آمدن منجي در يهوديت و مسيحيت متفاوت است. در يهوديت، مسيح واقعي درآخرالزمان ظهور خواهد كرد. پس اكنون مسيح وجود ندارد تا فيضي به عالم افاضه كند و تاريخ را به آخرالزمان رهنمون سازد.
پس تاريخ از ديدگاه يهود، تاريخي برهنه و خالي و تابع عمل‌هاي انساني است؛ ولي در مسيحيت تا زمان ظهور، مسيح درآسمان است و فيض خود را براي هدايت انسان‌ها افاضه مي‌كند، پس فلسفه تاريخ يهود بر عمل انسان بر يك مقارنت وقايع تاريخي استوار است؛ ولي در فلسفه تاريخ مسيحي، وقايع تاريخي داراي دو سطح است: يكي سطح «فيضي» (روح در تاريخ هگل) و ديگري سطح «مقاومت» وقايع تاريخي.
در عالم اسلامي، تشيع قائل به وجود فيض‌بخش امامان(عليهم السلام)در حضور و غيبت است كه از آن به «ولايت» تعبير مي‌شود و اهل سنت نيز به تاريخي واقعي بدون ولايت؛ پس تشيع به عالم مسيحيت نزديك است و اهل سنت به يهود. بنابراين روشنفكران سكولار در جهان تشيع، براي روشنفكري خود ناچار به رجوع به عقل كانتي يا عقل يهودي و يا عقل معتزلي (اهل سنت) هستند، عقلي كه مجرد و جداي از ولايت باشد و تاريخ را در جهت انساني بازسازي كند.
نفي فيض امام زمان(عليه السلام)زنده در پرده غيبت فضاي زيادي براي روشنفكران سكولار در عالم تشيع ايجاد مي‌كند. براي آنكه عقل كانتي يا معتزلي، خود را به جولان درآورند، همان عقل كانتي كه بهائيت در قرن نوزدهم به وجود آورد و فيض امام غايب را منكر شد تا فردگرايي معرفتي را در عالم تشيع به وجود آورد. (هر چند در نهايت پيروان خود را به پرستش رهبر مذهبي خود واداشتند.)
روشنفكران سكولار در عالم تشيع با ايجاد مناطق و فضاهاي فراغ ([خالي و تهي] از عقيده و شريعت) براي تحقق نظريه‌هاي بازي معرفتي انگلوساكسوني تلاش مي‌كردند كه در مرحله اول به مناطق الفراغ از ولايت ناشي از انسان كامل و نفي نظريه انسان كامل رسيده‌اند (مديريت سكولار و نفي حكومت اسلامي) و در نهايت، نفي فيض انسان كامل حاضر و غايب و تفسير انسان كامل به ذهن فعال.
با تحويل انسان كامل به عقل كانتي، مي‌توان در احكام و اخلاقيات و عقايد صادره از او تشكيكي عقلي كرد و سپس نشاندن روشنفكران سكولار بر جاي او و صدور احكام و اخلاقيات بر عقايد از جانب روشنفكر معاصر كه از آن به دين سكولار شده، تعبير مي‌شود و روشنفكران سكولار، به جاي روحانيت خواهد نشست و اين همان بهائيت جديد است.
بهائيت جديد داراي مباني خاصي است:
1- نفي عقل شيعي و ولايي و پناه بردن به عقل معتزلي يا عقل كانت يا يهودي.
2-نفي حجيت لفظي قرآن و جدايي لفظ قرآن از معناي آن وارد شدن در اين جدايي و نظريه پردازي سكولاريستي.
3- نفي امامت ظاهر و غايب و جايگزيني عقل مفسر به جاي آن.
4-ايجاد فضاي لازم براي يهوديت معرفتي به منظور ايجاد فضاي لازم براي نظريه جهاني‌سازي انگلوساكسوني.
5- سياست معرفتي ديني براي پذيرش انديشه‌هاي جهاني‌سازي ليبراليستي انگلولاساكسوني، و سپس پذيرش ارزش‌هاي زرسالاران يهودي جهاني و مصرف‌زدگي جهاني .

با تشکر از نویسنده مطلب ابراهيم فياض

 

 

خواندن 483 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی