نقش بی ‏بدیل امیر کبیر در سرکوب بابیت

سه شنبه, 21 مرداد 1399 07:54 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران برداشت از وب سایت استاد انصاریان :از بدشانسى های بابیان و بهائیان، آن است که تاریخ، اعدام باب و سرکوب قیام پیروانش در دوران قاجار را عمدتا به پای شخصیتی مى نویسد که تحلیل گران تاریخ (اعم از ایرانی و خارجی) نوعا وی را شخصیتی وطن خواه، اصلاح طلب و ضد استعمار مى شناسند: شادروان میرزا تقى خان امیر کبیر!

 

مهدی بامداد، یکی از اقدامات امیرکبیر در زمان صدارت را، در کنار «اصلاح امور مالیاتی ارتش تنظیم بودجه و تعدیل جمع و خرج مملکتى»، «قلع و قمع فتنه» تجزیه طلبانه «حسن خان سالار در خراسان»، «بر افراشتن بیرق ایران در ممالک خارجه»، «تأسیس دارالفنون» و «ایجاد روزنامه وقایع اتفاقیه»، «فرو نشاندن انقلاب بابیان» مى داند (1)

 و با اشاره به «شورش ها و انقلابات خونین» پیروان باب در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه در کشور مى نویسد: «اگر عرضه، کفایت، درایت، لیاقت و مدیریت امیرکبیر در امور نبود غائله و دامنه شورش ها به این زودى ها خاموش نمى شد و در این صورت حتمی بود که وضع دولت و ملت ایران دگرگون مى گردید». (2)

دکتر عبدالحسین نوایی نیز نقش امیر در سرکوبى بابیه را بسیار تعیین کننده مى داند: «میرزا تقى خان با قتل باب در تبریز و سرکوب کردن فتنه زنجان و تب ریز، بساط باب را در ایران واژگون ساخت و نگذاشت که ریشه فساد بىش از این در این سرزمین جاى گیر گردد» (3)

 

نقش بى مانند امیر در سرکوب شورش بابیان، مورد تأیید و تصریح مورخان بابی و بهائی نیز هست. نورالدین چهاردهى، پژوهنده تاریخ باب و بهاء، «از بزرگان ازلى ها و بهائى ها شنیده است که باب و افراد حروف حی [هجده تن یار اولیه و برجسته باب] همگی درصدد تغییر رژیم قاجاریه بوده و به جای آن، تمامی قوای خود را مصروف برپا شدن حکومت بیان [کرده] بودند و اگر امیرکبیر نبود مسلما به مقصود خود مى رسیدند» (4)

عبدالحمید اشراق خاوری (نویسنده و مبلغ مشهور بهائی) مى نویسد: امیر «در مدت سه سال صدارت خود با تمام قوا کوشید تا امر باب را از روی زمین محو و نابود سازد. برای نیل به این مقصود» فرمان «به قتل سید باب» داد «ولی عاقبت جز خسران، ثمری از رفتار ناهنجار خویش نگرفت» (5)

وی سپس به اقدام قاطع امیر در سال های نخست صدارت به سرکوب آشوب بابیان در نقاط مختلف کشور اشاره مى کند که به گفته او: «سبب شد که مردم در هر شهر و بلد اقتدا به وزیر شریر نموده به اذیت و آزار اهل ایمان» بپردازند (6)  سنخ این مطالب را در آثار دیگر مورخان شاخص بهائی (نظیر محمدعلی فیضی و فضل الله مازندرانی) و حتی عباس افندی (پیشوای بهائیت) نیز مشاهده مى کنیم (7)

 

 به قول ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، مورخان بهائی معاصر: «میرزا تقى خان صدراعظم ایران مقتدرترین دشمن امر بدیع [مساوی بهائیت] شمرده مى شود» (8)

امیرکبیر، حسینعلی بهاء را نیز در ۱۲۶۷ به کربلا تبعید کرد (9) و دایی و سرپرست باب (حاجی سید علی تاجر شیرازی) را نیز که در توطئه ترور امیر با بابیان همدست بود دستگیر و، به علت عدم اظهار توبه، به مجازات رساند (10)

بابیان درصدد ترور امیر نیز برآمدند، که البته با هشیاری و درایت وى، دستگیر و به جزای عمل خود رسیدند (11)

 

جالب این است که، حواریون و یاران با وفای امیر نیز نظیر آیت الله حاج شیخ عبدالحسین تهرانی (وصی امیر)، میرزا هاشم طباطبایی (منشی مخصوص امیر)، سردار مکری (داماد امیر)، مؤتمن الملک انصاری (کاتب سر امیر) سخت با بابیه و بهائیه مخالف بودند و در قلع و قمع ریشه های آن در ایران و عراق اهتمام شایان داشتند. (ایام: در این باره، در مقاله «پایداری یاران امیر» بحث شده است.)

بى جهت نیست که، با عزل و قتل امیرکبیر، راه برای تاخت و تاز مجدد بابیان باز شد و میدان را تا آنجا برای پیشبرد اهداف خود فراهم دیدند که تا مرز ترور (نافرجام) شاه نیز پیش رفتند.

عباس امانت (مورخ بهائی تبار معاصر) مى نویسد: «بابىان، پس از شکست های فجیع در مبارزات قلعه طبرسی و در شهرهای نیریز و زنجان، و متعاقبا اعدام باب در شعبان ۱۲۶۶ در تبریز، سخت روحیه خود را باخته بودند، ولی پس از سقوط دولت امیرکبیر مجال یافتند تجدید سازمان یابند و بخش هایی از شبکه خود را بازسازی کنند» (12) 

 

 سلیمان خان تبریزی (از عناصر اولیه و مهم بابىه، که در جریان ترور نافرجام ناصرالدین شاه دستگیر و به مجازات رسید) پس از عزل و تبعید امیر به کاشان در نامه ای به سید جواد کربلایی (از فحول بابیان) نوشت: «امیر نظام بحمدالله تمام شد، معزول ابدی گردید. الان در باغ فین کاشان محبوس است. مىرزا آقاخان اعتماد الدوله وزیر و صدراعظم گردید. ان شاءالله امورات، بهتر نظم خواهد گرت. البته جناب ایشان [حسینعلی نورى] باید خیلی زود تشریف فرما شوند که وجود مبارک ایشان مثمر ثمر است» (13)

 باید گفت، نه تنها با اخراج امیر از صحنه، مىدان برای تنفس مجدد بابىان باز شد، اصولا جانشین امیر، مىرزا آقا خان نوری (که «تحت الحمایه» انگلیسى ها بود) از دوستان صمیمی حسینعلی بهاء بود و از بهاء که توسط امیرکبیر به عراق تبعید شده بود رسما دعوت کرد که به تهران برگردد و پس از بازگشت نیز او را توسط برادرش مورد پذیرایی گرم قرار داد و حتی پس از ترور نافرجام شاه، و بگیر بگیر افراد، در مقام مخفی کردن بهاء (که متهم به همدستی با تروریست ها بود) برآمد، که البته بهاء با احساس خطر شدید، پیشنهاد مىرزا آقاخان را نپذیرفته و خود را به خانه شوهر خواهرش مىرزا مجید آهی (منشی سفارت روسیه) رساند و سفیر روسیه (پرنس دالگوروکی) نیز بهاء را تحت حمایت آشکار و پیگیر خویش قرار داد. (ایام: شرح مطلب در مقاله «بحثی در مناسبات حسینعلی بهاء و روسیه؛ پیوند دیرپا با استعمار تزاری آمده است)

 

پی نوشت:

1- شرح حال رجال ایران، کتابفروشی زوار، تهران ۱۳۴۷، ۱ / ۲۱۳.

2- همان، ۲ / ۴۸۱ ۴۸۲.

3- فتنه باب، اعتضاد السلطنه، ص ۲۰۰.

4- باب کیست و سخن او چیست؟، نورالدین چهاردهى، صص ۸۵ -۸۴.

5- مطالع الانوار (THE DAWN BREAKERS)، تلخیص تاریخ نبیل زرندى، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق خاورى، مؤسسه ملی مطبوعات امرى، ۱۳۴ بدیع، ص ۵۸۹.

6- همان، ص ۵۹۰، نیز ر.ک، صص ۵۱۲ -۵۱۳ -۴۹۳ -۴۹۷.

7-  ر.ک، حضرت نقطه اولی ۱۲۳۵ ۱۲۶۶ هجری ۲ / ۱۸۱۹ ۱۸۵۰ میلادى، آذر ۱۳۵۲، مؤسسه ملی مطبوعات امرى، ۱۳۲ بدیع، صص ۳۱۵ -۳۱۶ و بعد؛ ظهور الحق، بخش سوم، بی نا، بى تا، چاپ سربى، قطع وزیرى، در ۵۳۲ صفحه، به اضافه فهرست و غلطنامه، صص ۲۱۰ -۲۱۲؛ مقاله شخصی سیاح، [عباس افندى]، مؤسسه ملی مطبوعات امرى، سال ۱۱۹ بدیع، صص ۳۴ -۳۷ و ۴۴ -۴۸ فاضل مازندرانی در مأخذ پیش گفته مى نویسد: «میرزا تقى خان و ناصرالدین شاه و سعید العلماء بار فروشی نزد طائفه بابیه در درجه اولی از نفرت و لعن قرار داشته، رجعت اعدأ و قاتلین ائمه هدی [!] به شمار آمدند.».

8- دیانت بهائی آیین فراگیر جهانى، ترجمه پریوش سمندی (خوشبین) و، از انتشارات موسسه معارف بهائی به لسان فارسى، کانادا، ۱۳۶ بدیع / ۱۹۸۹م، بخش پى نوشت های آخر کتاب، ص ۲۴.

9- مطالع الانوار، همان، صص ۵۸۵ -۵۸۴.

10- ظهور الحق، ۳ / ۲۲۲؛ عهد اعلى، ص ۳۸۱.

11- شرح ماجرا در کتاب فتنه باب، نوشته اعتضاد السلطنه ص ۹۵ به بعد آمده است.

12- قبله عالم، ص ۲۸۷.

13- عهد اعلى، ابوالقاسم افنان، ص ۴۹۳.

منبع:

http://shobhe.net/Archives/173

 

خواندن 429 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی