سرکره بهائیتی که از تساوی زن و مرد و عزت بخشیدن به زنان سخن میگوید، زنان را در کتاب خود (اقدس) کنیز دانسته و آنان را با واژه «الاماء» به معنای کنیز و خدمتکار خطاب کرده است. او همسر اول خود (ام الکائنات) را کنیز و خدمتکار خود میخواند: «اصطفاک بین الاماء لخدمته». (1)وی با تجویز بردهداری، به خدمت گرفتن دختران دوشیزه را اجازه داده و مینویسد: «من اتخذ بکراً لخدمته لا بأس علیه؛ کسی که دوشیزهای را برای خدمت خود بگیرد باکی بر او نیست.». (2)
تساوی حقوق زن و مرد در ارث میان زن و مرد نیز رعایت نشده است، آنگونه که خانه متوفی و لباسهای او از آنِ پسران قرار داده شده و دختران را از آنها محروم ساخته است: «جعلنا الدار المسکونه و الالبسته للذریته من الذکران دون الاناث و الوراث؛ خانه مسکونی و لباسهای کسی را که مرده است، برای فرزندان ذکور او قرار دادیم، نه دختران و دیگر وارثان.» (3)
حسینعلی زنان را از عضویت در بیت العدل (مقر تشکیلات بهائیت) نیز محروم کرده است و خطاب به مردان مینویسد: «یا رجال العدل کونوا رعاة اغنام الله فی مملکته؛ ای مردان عدالت، چوپان گوسفندان خدا در کشور او باشید.» (4) از میان اعضای 9 نفره بیت العدل، حتی یک نفر هم از میان زنان انتخاب نمیشود.
این تنها نابرابری زن در مقایسه با مرد بود، حال بخوانید از نابرابری زنان شهری و روستایی. حسینعلی نوری در باب مهریه، زنان شهری را بر زنان روستایی برتری بخشیده و مینویسد: «لا یحقق الصهار الا بالامهار قد قدر للمدن تسعه عشر مثقالا من الذهب الابریز و للقری من الفضه؛ دامادی بدون مهریه محقق نمیشود و میزان مهریه برای شهریها 19 مثقال طلا و برای روستاییان 19 مثقال نقره است.» (5)بر این اساس تبلیغات رسانهای بهائیت درباره جایگاه زن و برابری او با مرد تنها یک شعار جذاب است. تشکیلات بهائیت با این شعار، زنان را به سوی خود میکشاند و با آزادی کاذب دادن به زن، او را در ویترین تشکیلات خود قرار میدهد تا مردان را به سوی خود جلب کند؛ بنابراین او نه تنها جایگاهی پیدا نکرد، بلکه با برهنه شدن، وسیله شد برای خدمت به مردان و هوسرانی آنان؛ وسیلهای که با دیدن سراب، به دنبال آب (عزت) میدود؛ ولی جز گنداب (خفت) چیزی نصیبش نمیشود.
پینوشت:
1- نک: حضرت بهاء الله، ص 237.
2- اقدس، ص 18.
3-پیشین، ص 8.
4-پیشین، ص 16.
5- پیشین، ص 19.
برای مطالعه بیشتر به کتاب رهبران وادی ضلالت نوشته مصطفی حسینی طباطبائی و کتاب دیدار با تاریکی نوشته حمید فلاحتی و مهدی فاطمی نیا مراجعه فرمایید.