آنچه در موضوع فرقه ضاله بهائیت باید بدانیم (بخش دوم )

چهارشنبه, 14 آبان 1399 08:47 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائيت را بهتر بشناسيم

بهائیت در ایران : بهائيت در حدود 170 سال پيش با عنوان بابيت و با سردمداري شخصي به نام سيد علي محمد شيرازي بود که بعدها به باب معروف شد. علي محمد در واقع شاگرد مکتب شيخيه بود او در يک پروسه، توسط سيد ميرزا حسين بشرويه اي ترغيب به ادعاي بابي گري مي شود. علي محمد...  

شناخت کلي از فرقه ها و روشهاي نفوذ آنها در جامعه مسلمان ايراني به عنوان يکي از ابزارهاي جنگ نرم از ضرورتهاي است که  افراد و بخصوص نخبگان جامعه بايد در پي آن باشند ، بالطبع در جامعه ايراني که به دليل داشتن اهداف عاليه اي که براي خود تعريف کرده است و همچنين هويت ملي و مذهبي و از سوي ديگر تهاجماتي که مغرضان با تمام کينه و عدوات خود بر عليه هويت آن وارد مي سازند ضرورت اين امر را بيشتر مي کند. در مصاحبه دوساعته با  جناب آقاي سيد کاظم موسوي رئيس موسسه مطالعاتي روشنگر و مدير مسئول نشريه شفافيت اولين نشريه تخصصي حامي قربانيان فرقه در ايران به بررسي تاريخچه و شناخت و مباحث پيرامون نفوذ فرقه ضاله بهاييت در حوزه هاي مختلف جامعه ايراني مي پردازيم. شناخت بهاييت به عنوان يکي از فرق مذهبي از آن جهت بحث را ضروري تر مي کند که اين مسلک صهيونيستي در راستاي خدشه وارد کردن بر مهمترين و کليدي ترين مفاهيم جامعه مسلمان شيعه چون انتظار موعود، خاتميت ، نيوت ، معاد و حتي هويت ملي ايراني مي باشد .  تاريخچه مختصري ازنحوه ايجاد و شکل گيري بهاييت و وضعيت کنوني آن را بيان کنيد.  بهائيت در حدود 170 سال پيش با عنوان بابيت و با سردمداري شخصي به نام سيد علي محمد شيرازي بود که بعدها به باب معروف شد. علي محمد در واقع شاگرد مکتب شيخيه بود او در يک پروسه، توسط سيد ميرزا حسين بشرويه اي ترغيب به ادعاي بابي گري مي شود. علي محمد شيرازي از زمان ادعاي بابيت تا زمان مرگش که هشت سال طول کشيد، شش بار توبه کرد و بعد از هر بار توبه کردن، در مسير ادعا يک مرحله جلوتر رفت. ابتدا ادعاي ذکريت داشت توبه کرد و بعد مدعي باب امام زمان(عج) شد، بعد از نيابت امام زمان بودن توبه کرد و مدعي خود امام زمان (عج) شد، بار ديگر توبه کرد و مدعي پيامبري شد،بعد از آخرين توبه هم ادعاي خدايي کرد.البته ناگفته نماند که وي در بعضي از متوني که از او به جا مانده، در مورد امام زمان مي گويد که امام زمان کس ديگري هستند و تشريف مي آورند و بحث ظهورش را مطرح مي کند که اينجا بعد از علي محمد باب، ميرزا حسينعلي نوري يکي از شاگردان باب از اين موضوع سوء استفاده مي کند و ادعاي من يظهر الهي مي کند و مي گويد من همان کسي هستم که باب بشارت داده است. اين ادعاي من يظهر الهي جرياني است که بحث بهائيت را پايه گذاري مي کند. بهائيت در واقع بر اساس يک دستور العمل از بيرون کشور شکل گرفته است. همانطور که اشاره شد جريان بابيت هم توسط تلقينات ميرزا حسين بشرويه اي به باب شکل گرفت. که شخص ميرزا حسين بشرويه اي، طبق گفته آقاي آرتور کلنينگ، يکي از جاسوسان سرويس اطلاعاتي انگلستان است که با هم دستي روسيه جريان بابي گري شکل مي گيرد.از انقلاب اکتبر 1919 مديريت و چتر حمايتي روسيه تزاري از سر بابي گري و بهائيت برداشته مي شود و چتر حمايتي انگليس بر سر بهائيت کشيده مي شود. اين جريان که در واقع ايجاد يک بازوي دروني براي اعمال سياست هاي غربي و شرقي به اسم مذهب و دين در ايران تاسيس شد، در طول اين 160- 170سال به هيچ عنوان جايگاهي پيدا نکرد و حتي در بهترين و طلايي ترين زماني که داشتند يعني دروه پهلوي به خصوص پهلوي دوم، تمام تلاش و سعي خود را به کار بستند تا جايگاهي پيدا کنند که به لطف و فضل الهي نتوانستند. اکنون نيز براي به رسميت شناخته شدن در ايران و کشورهاي اسلامي بسيار تلاش مي کنند که تا امروز چنين اتفاقي نيافتاده است.  چرا اين فرقه از سوي جامعه اسلامي طرد شده است و چرا بايد با فعاليت اين فرقه برخورد جدي شود و اين نگاه غير قانوني بودن به اين گروه به خاطر چيست؟  ما بر اساس نص صريح قرآن اين اجازه را نداريم که به سراغ باور فرد برويم و با او مبارزه کنيم حالا چرا در اين ميان اين همه باور جريان بهائيت مطرود است؟ علتش بر مي گردد به باورها و عقايدي که اين تشکيلات دارد.از انجا که اين تشکيلات ساخته و پرداخته کشورهاي استعماري به خصوص صهيونيسم جهاني است و باورهايشان هم هويت ملي و هم امنيت ملي کشورها را تهديد مي کند بنابراين بايد با ان مبارزه کرد.زيرا اين تشکيلات در هر کشوري که باشد خواه کشور جمهوري اسلامي يا کشور هاي عربي و يا حتي خارج از جهان اسلام در هر جاي جهان، کاملاً ضد امنيت ملي آن کشور است.  ضد امنيت ملي و هويت ملي که مطرح مي کنيد به چه معني است؟  تشکيلات بهائيت، در اصول دوازده گانه خود، اصلي به نام جهان وطني دارد. حال با توجه به اين اصل، زماني که کشور مادر را قبول نداشته باشند و توجه شان به يک جهان بيرون از کشور مادر باشد چه اتفاقي مي افتد، آيا اين غير از اين است که هويت ملي را از بين مي برد؟ شما در طول 160-170 سالي که از عمر نکبت بار اين تشکيلات گذشته نگاه کنيد هيچ جايي شما سراغ نداريد که حداقل نيم نگاهي به هويت ملي يک کشور داشته باشد. به هيچ عنوان در هيچ جاي تاريخ سراغ نداريم که اينها به نفع هويت ملي عمل کرده باشند. مگر هويت ملي ما خارج از بحث هويت ايراني و هويت اسلامي ما است. هويت ايرانيت ما و هويت اسلاميت ما، که هر دو را به گونه اي اينها زدند. اينها اساسا جاسوس هستند و از آنجا که عامل فشار کشورهاي غربي و به خصوص صهيونيست ها هستند و جاسوسي هم برايشان مي کنند. حالا شما حساب کنيد که اين گروه در کدام کشور جهان مي توانند حضور داشته باشند و امنيت ملي آنها را تهديد نکنند. طبق دستور تشکيلاتي اعضا موظف به گزارش نويسي هستند. اعضا در هر نوزده يکبار در نشستي که به عنوان ضيافت برگزار مي شود، جمع مي شوند و گزارش مي دهند که يکي از اين گزارش ها اين است که اعضا هر چه را که در پيرامونشان در اجتماع ديدند بايد گزارش بدهند. اين اطلاعات وقتي به سرکرده ملي کشور مي رسد اگر ذي قيمت باشد براي اسرائيل ارسال مي شود. از آنجا که ايران با اسرائيل رابطه ندارد در گذشته اطلاعات ابتدا به انگلستان مي رفت و از آنجا براي اسرائيل فرستاده مي شد و امروز اطلاعات از ايران به کانادا مي رود و از آنجا به اسرائيل فرستاده مي شود. پس مي توان اينها را بالفطره جاسوس ناميد به همين خاطر که مطرود جامعه مسلمين هستند.  براي بهاييت چه واژه اي را مي توان به کار برد واژه فرقه ديني بهاييت ، فرقه سياسي بهاييت ، کيش بهاييت، دين بهاييت ، مسلک بهاييت و يا ... که بتواند ساختارکلي بهاييت را در اين واژه دريافت؟  بهائيت يک جريان سياسي است و چون در حوزه فرقه قرا مي گيرد، يک فرقه سياسي است.جريان بهائيت از دوره اي که علي محمدباب مدعي شد و ميرزا حسين علي نوري پايه گذار جريان بهائيت شد تا اواخر دوره عبد البهاء اين جريان يک sect بود پس از مرگ عبدالبها در دوره شوقي است که اين فرقه تغيير حالت مي دهد و از sect به cult (مسلک) تبديل مي شود. مسلکي که نه مي توان در گروه مذهبي قرار داد و نه چيز ديگري. اينها يک مسلک سياسي هستند که درون خود تمام ويژگي هاي يک (cult) را دارند. از واژه هاي اغنا بگيريم تا نحوه چگونگي شستشوي مغري و بعد نگهداري اعضا درون فرقه و فاصله ايجاد کردن بين فرد و گذشته فرد و دوستان و اقوامش همه و همه که درون يک (cult) اتفاق مي افتد دقيقاً در فرقه بهائيت اتفاق مي افتد که اين ثابت کننده اين است بهائيت يک مسلک است و هيچ چيز ديگري نمي توان به آن اطلاق کرد.  اتاق فکر اين مسلک کجاست وبرنامه هاي کلي آن کجا پياده سازي مي شود؟  مرکزيت اين مسلک در حيفاي اسرائيل است، آنجا مرکز کنترل تشکيلات بهائيت درسراسر جهان است، بهائيت اينجا تغذيه مي شود و به تک تک اعضا امر و نهي صورت مي گيرد. اين مرکزيت تحت عنوان بيت العدل فعاليت مي کند. از بيت العدل به تناسب هر کشوري براي اعضا، دستور صادر مي شود. اين دستورات تا جزيي ترين و خصوصي ترين مسئله فرد را نيز در بر مي گيرد تا آنجا که در مورد ازدواج نيز دستورات تشکيلاتي بسياري وجود دارد.  منابع مالي اين فرقه توسط بيت العدل را تامين مي شود يا نه صورتهاي ديگري را در تامين هزينه هاي مسلک شاهد هستيم ؟  بخش اصلي منابع مالي فرقه طبق دستور ميرزا حسينعلي نوري، توسط هر يک از اعضا، تحت عنوان کمک کردن به حقوق الله و ... تامين مي شود. اين پول ها در دوره ميرزا حسينعلي نوري بسيار زياد بود. بعدها هم در بعضي موارد نيز افرادي براي ثايت کردن اينکه سر سپرده هستند و سرسپردگي آنها هم خيلي جدي است خيلي از اموالشان را در اختيار سر کرده قرار مي دادند. در دوره عبدالبها وضعيت تبرئات و کمک هايي که اعضا به فرقه مي کنند بيشتر مي شود و در دوره شوقي مي بينيم که بدليل اينکه قرار است بهائيت از فرقه تبديل به cult شود، منابع مالي بسياري نياز بود. تا قبل از جنگ جهاني دوم بهائيت در واقع به عنوان جاده صاف کن کشور اسرائيل بود که در اسنادشان نيز اين قضيه ذکر شده است به خصوص در کتاب "گلگشتي در قرآن" به صراحت مطرح کردند که اسرائيل را ما ساختيم و ما ايجاد اسرائيل کرديم به همين خاطر مي بينيم که موقع تشکيل اسرائيل در سرزمين فلسطين اشغالي، اولين گروهي که توسط اسرائيل به رسميت شناخته مي شود، فرقه بهائيت است. با شکل گيري کشور جعلي اسرائيل استکبار الگوي خوبي را پيدا مي کند و بعد از جنگ جهاني دوم به سراغ سرکرده اين تشکيلات مي آيد، تا اين جريان را در سرتاسر جهان گسترش بدهد و فضا سازي کند تا هر زماني خواست بتواند اعمال نظري کند. اين جريان براي جهاني شدن نياز به سرمايه داشت در اينجاست که شوقي دستور اکيد مي دهد که بهائيان جهان به خصوص بهائيان ايران شرکت نونهالان و شرکت امنا را تشکيل دهند. اين شرکت قبل از انقلاب سرمايه عظيمي را در ايران جمع آوري مي کند تا قبل از انقلاب وضعيت به همين شکل ادامه پيدا مي کند، پس از وقوع انقلاب به دستور قاضي شرع، برخي از اموال مصادره مي شود.وضعيت اقتصادي بهائيان به گونه اي شد که راه حل ديگري در پيش گرفتند و با سرمايه گذاري هايي در داخل کشور، اين قضيه ادامه پيدا کرد.  يعني هم اکنون  درون کشور بهاييان در حال انجام فعاليت اقتصادي هستند؟  بله همين الان هم در کشور ما مشغول سرمايه گزاري هستند و مي توان به عنوان مثال به شرکت نوشيدني "راني" و يا شرکت "آچيلان در" که خبر آنها هم بر روي خبر گزاري ها قرار گرفته بود، اشاره کرد. حتي الان در قضيه بورس نيز به صورت جدي وارد شده اند.  آيا ممکن است اين ها از لحاظ اقتصادي کشوررا دچار مشکل کنند؟  بله صد در صد. شما اگر توجه کنيد بحث احتکار در هفته هاي پيشين در دو سوله بزرگ که توسط بهائيان صورت گرفت، نمونه اي از اين ضربه اقتصادي است.بحث کالاهاي احتکاري و يا قاچاق کالا که در سال هاي گذشته خبرهايي از آنها رسيد تنها در راستاي ضربه زدن به اقتصاد اين مملکت بود که جزء اهداف اصلي آنها است که به صورت دستور از بيت العدل يا به عبارتي صهيونيسم جهاني براي آنها صادر مي شود.بيت العدل و صهيونيسم جهاني در اين راستا با يکديگر، هم سو عمل مي کنند. بهائياني که در کشور فعاليت مي کنند به عنوان بازوهاي اجرايي و ستون پنجم دشمن عمل مي کنند.  شما بحث فعاليت هاي اقتصادي بهاييت در کشور  را مطرح کرديد که اينها علاوه بر اينکه در پي تامين اقتصاد فردي خود هستند همچنين در راستاي اهداف فرقه در پي ضربه زدن به اقتصاد کشور هستند آيا در حوزه هاي ديگري چون فرهنگي وسياست و اجتماعي و....کشور  فعاليت هايي مخربي انجام مي دهند؟  در حوزه سياست يک شعاري دارند که بزرگ ترين دروغ آنها است. عدم مداخله در سياست را به عنوان شعارخود دارند وليکن داستان اصلي اين است که آنها با پس زدن از حوزه سياست با ورود به حوزه فرهنگ فعاليت هاي خود را اجرايي کنند. همين الآن نمودهايش را مي توان ديد. جريان بهائيت تجربه هاي قبل از انقلاب را به شکل ديگري در جريان انداخت. گزارشات آن وجود دارد که بهائيان در طول اين سي سال به ويژه در اين دو دهه اخير در حوزه فرهنگ ما به صورت جدي ورود کردند. و اين خواب زدگي برخي از مسئولان فرهنگي ما است که باعث شده اين فرقه و ساير فرقه ها، در حوزه فرهنگ وارد شوند.براي تغيير دادن باورهاي مردم به ويژه جوان ها، بهائيت که نمي آيد، آرمش را همه جا بزند و يا داد بزند که من بهائيم.  به عنوان مثال در دوره اي مير حسين موسوي ساختماني را طراحي کرده که کاملا نمادي از بهائيت است. ساختماني که نوزده ستون دارد که در پايه هاي اين ستون ها اسم اعظم بهائي "ابها" آمده است.  نمايي از ساختمان فرهنگستان هنر تهران - خيابان ولي عصر بالاتر از بزرگمهر در ابتداي ورودي فرهنگستان نوزده ستون (عدد مقدس بهاييان) را خواهيم  ديد که در پايه هاي اين ستونها اسم اعظم بهاييان «ابها» نقش بسته است.  البته اين يک نمونه از ورود اينها در حوزه فرهنگ است که متعلق به اين چند روزه نيست بلکه در 160-170 سالي که از عمر اين فرقه مي گذرد در حوزه فرهنگي فعاليت مي کنند. درجريان کشف حجاب رضاخان در مرحله دوم بود که اين کار را انجام داده بود و در حقيقت کشف حجاب را اينها راه مي انداختند، درقضيه بدشت کشف حجاب را در واقع طاهره قرة العين شروع مي کند .  شما گريزي زديد در بحث سياست و شعار عدم مداخله در سياست را مطرح کرديد ولي ما در سال پيش وفتنه سال 88 حضور اينها را به صورت جدي حس کرديم اگر امکان دارد در اين باره هم توضيحاتي را بفرماييد؟  جريان تشکيلات بهاييت از آنجايي که ايران خواستگاه اين فرقه است بالاجبار براي اينکه بتواند جايگاه جهاني براي خود ايجاد کند بايد اينجا يک رسميت بگيرد و همچنان در تلاش اين است که يک رسميت براي خود پيدا کند.در دوره پهلوي خصوصا در دوره 13 ساله نخست وزيري هويداي بهايي زاده تلاش هايي در اين زمينه انجام داد اما نشد. بعد از انقلاب اسلامي ايران کلا نااميد شد. در دوره اصلاحات به گونه اي شد که احساس کرد که شايد بتواند با اين گروه به نتايجي برسد که اواخر دوره اصلاحات باورش شده بود که کسي شده ولي پس از انتخابات دولت نهم و به ويژه انتخابات دولت دهم اينها يک به مرزي رسيدند که متوجه شدند که ديگر امکان پذير نيست. البته در قبل از انتخابات دولت دهم با توجه با برنامه ريزي هايي که شده بود و همانطور که مي دانيم سرويسهاي بيگانه چقدر فعال بودند که بلکه بتوانند عنصر خودشان را به مردم تحميل کنند و انقلاب رنگين را در جامعه پياده سازي کنند؛ مي بينيم که عناصري مثل بهاييت،منافقين،سلطنت طلب ها، وارد عرصه شدند. در روز عاشورا بعيد به نظر مي رسد که بچه مسلموني که دغدغه دين و باور به روز عاشورا دارد به آن صورت هلهله وشادي را داشته باشد. اين هلهله وشادي براي کساني است که خارج از اين جمع هستند و در واقع در اين روز پيوند منافقين، بهاييان وسلطنت طلب ها به عنوان عناصر پياده نظام صهيونيسم جهاني براي جا انداختن انقلاب رنگيني که آنها مد نظر خود داشتند وارد عرصه شدند و در بين اين گروه ها، بهاييت پر رنگ در عرصه حضور يافت. در مصاحبه اي که يکي از اين عناصر بهايي با من داشت دقيقاً اشاره کرد که از چند ماه قبل تشکيلات ما را تهييج مي کرد و براي چنين ايامي آماده کرد. بلکه عنصر نامطلوب خود را راس کار بگذارند که بتوانند رسميتي براي خود ايجاد کنند که  به لطف و فضل الهي و رهبري امام گونه مقام معظم رهبري در کشور چنين اتفاقي نيافتاد.

خواندن 414 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی