کشف الحیل آیتی چه می گوید؟

چهارشنبه, 21 آبان 1399 05:33 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : اینست كه مشاهده میشود بهائیان در مقابل تمام كتب و رسائلی كه بعقیده من تمامش در محل خود صحیح است و تزلزل آنها درتعبیرات جزئیه است و اینگونه تزلزل در هر سخن و بیانی موجود و دراستدلالات خود بهائیان بیشتر و قویتر موجود است با وجود این بر اثرتزلزلات در تعبیر كلام بهانه بدست گرفته گفته و می گویند كه نویسنده فلان كتاب بی اطلاع بوده و گوینده فلان كلام مغرض كاشف فلان مقصد طماع بوده و واقف بر فلان مطلب مبغض در حالیكه هیچ شبهه ندارد كه هر كس هر چه را نگاشته از روی وجدان بوده است و اگرتمامش را نتوان صحیح شمرد چنانكه گفتیم این حالت در همه كتب ورسائل و در رسائل بهائیان بیش از همه موجود است

بر ارباب بصیرت و خبرت پوشیده نیست كه هشتاد سال است مملكت ایران مبتلا به یك دسیسه هفت رنگی شده كه صورت در لباس مذهب جلوه كرده و باطنًا بر اساس خیانت و طنی تأسیس و با اسم مذهب بابی و بهائی ایران و اهل آن را دچار مشكلات بسیار نموده ومینماید : و تا كنون حقائق آن بر اكثر خلق مستور مانده هر كس دراطراف آن تصوری نموده و پیروان این مذهب هم یا از روی جهل وسهو یا بر اثر منافع خویش عمدًا نعلهای واژگونه بر سمند مقصود زده هر روز یكدسته از خزعبلات و لا طائلات را در جامعه انتشار داده مردم متعصب ایران را به هیجان انداخته معدودی را در دام قتل و غارت افكنده و فوری این را غنیمت شمرده فریاد مظلومیت كشیده عموم ایرانیان را بتوحش متهم و مصادر امور را دچار محظور ساخته بهیچ قسم هم نمیخواهند كه به این دسیسه های هفت رنگ و خدعه و نیرنگ خود خاتمه داده ملك و ملت را بحال خود بگذارند و قدمی در راه اصلاح و خیر بردارند!

با اینكه در عین استتار و پنهان كاری حضرات باز مردمان هشیار گاهی از آثار پی بموثر و از شهود پی بغیب مقصود برده واحیانًا از كتب و رسائل ایشان كه بدست آمده از طرفی بطلان عقائدمذهبی ایشان را از روی علم و منطق تشخیص داده و از طرفی در زیرپرده كلمات مقاصد خائنانه ایشان را یافته و قلم بر رد ایشان و كشف مقاصد خفیه شان كشیده اند ولی تاثیری كه باید و شاید از آن كتب ردیه ظاهر نشده بلكه گاهی هم بالعكس نتیجه داده است و علت عمده این بوده و هست كه او لا آگاهی و اطلاعات تامه بر مرام و مقصدی كه قوم خاصه قومیكه اسرارشان در زیر پرده خفا مستور است موكول بحشر و معاشرت تامه و نه تنها معاشرت بلكه موقوف بر محرمیت وحتی ورود در كارهای اساسی و حل و عقد امور آن قوم است و ثانیًابعد از معاشرت و محرمیت باز شرط است كه متاثر از تظاهرات ایشان نشده محبت های ساختگی ایشان سبب انحراف او از مقاصد اولیه نشودو با هر استفاده و لذتی كه در بین ایشان حاصل كرده باشد باز قلم رااز بیان حقیقت و لو پس از بیست سال باشد باز ندارد و بالاخره اوآكل باشد نه ماكول و فاعل باشد نه مفعول . ثانیًا با همه این احوال شرط عمده كار یافتن حقیقت است از روی یقین نه حدس و تخمین و كسانیكه تا كنون قلم بر رد حضرات و كشف حقائق ایشان كشیده اند دارای این شرایط نبوده مگر عده قلیلی كه بعضی از شرایط را تا حدی دارا شدهاین شرایط نبوده مگر عده قلیلی كه بعضی از شرایط را تا حدی داراشده ولی بسر حد كمال نرسانیده براحاطه تامه صبر نیاورده اند و دروسط كار اقدام به ابراز مطلب نموده اند .اینست كه مشاهده میشود بهائیان در مقابل تمام كتب و رسائلی كه بعقیده من تمامش در محل خود صحیح است و تزلزل آنها درتعبیرات جزئیه است و اینگونه تزلزل در هر سخن و بیانی موجود و دراستدلالات خود بهائیان بیشتر و قویتر موجود است با وجود این بر اثرتزلزلات در تعبیر كلام بهانه بدست گرفته گفته و می گویند كه نویسنده فلان كتاب بی اطلاع بوده و گوینده فلان كلام مغرض كاشف فلان مقصد طماع بوده و واقف بر فلان مطلب مبغض در حالیكه هیچ شبهه ندارد كه هر كس هر چه را نگاشته از روی وجدان بوده است و اگرتمامش را نتوان صحیح شمرد چنانكه گفتیم این حالت در همه كتب ورسائل و در رسائل بهائیان بیش از همه موجود است و هنوز كتابی نوشته نشده كه جمیع مسائلش مورد قبول همه عقول و افهام باشد وبالاخره كتب ردیه و تاریخیه كه بر اهل بهاء نوشته شده پس ازمعاشرت با ایشان بیشتر معلوم می شود كه اكثریت آن كتب بر صحت است . اما رافع بهانه بهائیان نشده این بهانه را همواره دستاویز كرده میگویند این شخص وارد در این جمع نبوده و از حقایق بی خبر است .سالها است این بنده را آروز بوده كه شخصی پیدا شود كه فیال حقیقه بهایی بلكه از مبلغین كامل بهائیان باشد و حب جاه و مال وحرص و شهوت و اسرار و تناقضات ادعا و بیان و عقائد و اعمال وسرائر امور و رفتارشان خبردار نموده تباینات و تصنعات و ساخا وسازهای بی حقیقت را كه پی برده بی پرده نماید . اما صاحب یك همچو وجدانی دیده نمیشد . بلی از ابتدای بروز داعیه بابا و بهاء تا كنون عده كثیری كه در این كتاب بعضًا اشاره خواهد شد از این امر برگشته اندولی از آنجائیكه شرح حال خود وحضرات را ننگاشته و در دنیا ودیعه نگذاشته اند بهائیان بهریك وصله چسبانیده و عذری تراشیده اند تا اینكه از تفضلات الهی در این دو سه ساله آنچه مقصود ما بود جلوه نمود و درنهایت درجه كمال عرض اندام فرمود و چنانكه ذیلا ملاحظه می شود این مقصد مقدس باین صورت بحیز شهود و بروز رسید .

آواره

آواره تخلص كه مدت بیست سال با كمال صمیمیت در میان بهائیان بوده و خدمت بایشان مینموده اخیرًا بسبب وقوع خرقه ای عجیبه و افتضاحات دیده كه دیگر هیچ وصله و التیامی برای آنها نجسته پس از بیست سال بهائیت آن حوزه پر از فساد را بدرود گفته در مقام كشف حقائق رساله نوشته موسوم به(كشف الحیل) و چون این رساله بهترین كاشف حقیقت است ماغنیمت داشته آنرا بمعرض طبع و نمایش عامه میگذاریم

 

خواندن 417 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی