امروز در تقویم بهاییان یه مناسبتی هست که خود بهاییان هم نمیدانند دلیل این مناسبت و نامگذاری آن چیست و خیلی از بهایی ها از سر ناچاری و تعبد و اینکه به آنها گفته شده حق هیچگونه سوال و جواب و لم و بم ندارید (1) مجبورند این موضوع را بپذیرند و با اینکه این موضوع تناقضی آشکار با اصول تعالیم بهایی دارد این موضوع را به یکی از مناسبت های ایام تبدیل کرده اند اصولی مثل این اصل طلایی که دین باید مطابق عقل باشد اما هرچه انسان تعقل میکند مبنایی برای این مناسبت پیدا نمیکند
هر سال در مسلک بهائیت نوزده ماه است که هر ماه نوزده روز است، گذشته از اینکه در خارج، نوزده روز مصداق و عنوانی ندارد، نوزده ماه نیز که سیصد و شصت و یک روز می شود با هیچ قانون طبیعی وفق نمی دهد؛ این است که این طائفه مجبور شده اند برای توافق با جریان طبیعت و کامل کردن ایّام سال در آن پنج روز که در وسط ماه هیجدهم و نوزدهم است (ایّام الهاء) را، مخصوص احسان و مهمانی قرار بدهند (2)
ایام الهاء ایامی که اگر آن را ایام بیخودی نامگذاری میکردند خیلی بهتر بود چون جناب باب و بهاء برای تقسیم ایام سال به نوزده ماه که هر ماه دارای نوزده روز باشه ،خیلی وقت صرف کردند و این نحوه تقسیم غیر ممکن را ممکن نمودند اما در پایان کار به یکباره متوجه شدند که چند روزی اضافه آورده اند و این چند روز اضافی کار را برایشان سخت مینمود چون عدد مقدس نوزده را خدشه دار میکرد
تصور بکنید وقتی کار تقسیم بندی بر اساس عدد به اصطلاح مقدس بهایی انجام شد و به پایان رسید جناب باب و بهاء نفس راحتی کشیده اند و بازدم صدا داری مانند هاااااااااا را از دهان خود بیرون کرده اند و نفس راحتی کشیده اند اما وقتی متوجه میشوند که ایام بیخودی و اضافی که باقیمانده را چکار کنند این ایام را ایام هاء نامگذاری میکنند یعنی همان ایامی که کم مانده بود هاااااااااااااااا (نفس راحت !) حاصل از پایان تقسیم بندی را بهم بزند فلذا برای اینکه این تقسیم بندی اساسش بهم نریخت این ایام را برای شکرگذاری و جشن و سرور بهایی قرار دادند
پی نوشت :
1.جناب بهاء الله در کتاب اشراقات ص 85 گفته است : لو يحکم علی المآء حکم الخمر و علی السّمآء حکم الارض و علی النّور حکم النّار حقّ لاريب فيه و ليس لاحدٍ ان يعترض عليه او يقول لم و بم و الّذی اعترض انّه من المعرضين"
2. عبدالحسین آیتی، کتاب کشف الحیل، ج۲، ص۲۰۸، تهران ۱۳۲۶ ش و عبدالحمید اشراق خاوری، رساله گنجینه حدود و احکام، ج۱، ص۳۰ـ ۳۴، تهران ۱۳۳۱ ش . و احمد یزدانی، کتاب نظر اجمالی در دیانت بهائی، ج۱، ص۹۷ـ ۹۸، تهران ۱۳۵۰ ش.