در موضوع فوق مبلّغ بهائی چنین بیان میکند : یکی از تعالیم پیشوایان ما که متناسب با روح این عصر است، آموزهی تعدیل معیشت حیات است؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «جايز نيست كه بعضی در نهايت غنا باشند و بعضی در نهايت فقر. بايد اصلاح كرد و چنان قانونی گذاشت كه از برای كلّ وسعت و رفاهيت باشد نه یکی به فقر مبتلا و نه یکی نهایت غنا را داشته باشد».(1)
تا اینجای مطلب موضوع پسندیده و قابل درک در تمامی ادیان و فرقه هاست . اما اینکه راه کار بهائیت در پرداختن به ربا و ترویج آن در جامعه کار درستی است جای تامل دارد .(2)؛ ربایی که باعث افزایش ثروت ثروتمندان و فقر بیشتر نیازمندان و در نتیجه بر هم خوردن تعادل معیشت میشود.
بهائیان معتقدند بسیاری از مردم به ربا دادن و ربا گرفتن محتاج هستند و به گفتهی بهاءالله: «اكثری از مردم محتاج به اين فقره (ربا) مشاهده میشوند، چه اگر ربحی در ميان نباشد، امور معطل و معوق خواهد ماند ... لذا فضلاً علی العباد (: منّتی بر بندگان)، ربا را مثل معاملات ديگر كه ما بين مردم متداول است، قرار فرمودیم، یعنی ربح نقود (: سود پول)، از این حین که این حکم مبین از سماء مشیت نازل شد، حلال و طیب و طاهر است».(3)
برای تعدیل معیشت مردم باید بسوی قرض الحسنه پیشت رفت نه صندوقهای ربوی . اگر پیشوای بهائیت با تجویز رباخواری، نوید جامعهای سرمایهداری (در پوشش دین) را داده، پس ادعای لزوم تعدیل معیشت از جانب او چه معنایی دارد؟! از طرفی، توجیه پیامبرخواندهی بهائی اینست که بسیاری از مردم به ربا محتاجند؛ حال باید پرسید که آیا (نعوذ بالله) خداوند از این امر خبر نداشته که در ادیان گذشته آن را حرام و به منزلهی جنگ با خود برشمرده است؟! همچنان که در قرآن کریم میخوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ... [بقره/279-278]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید؛ پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاستهاید».
پینوشت:
1- اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 1986 م، صص 135-134.
2- اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 202.
3- همان، ص 202.