پیامبرخواندهی بهائی با اطلاق لقب "مشرک" به مخالفین خود، آنها را همچون چوب خشک لایق آتش دانسته و از ارتباط پیروانش با ایشان نهی کرده است: «هر مالک بستانی (باغی) شجره یابسه (: درخت خشک) را در بستان باقی نگذارد و البته او را قطع نموده به نار (: آتش) افکند. چه که حطب یابس (: چوب خشک)، درخور و لایق نار (: آتش) است. پس ای اهل رضوان من (: بهائیان)، خود را از سموم انفس خبیثه (: اشخاص پلید) و اریاح عقیمه (: بادهای ناباور) که معاشرت با مشرکین (1) و غافلین (: بخوانید غیربهائیان) است حفظ نمایید».(2)
اما به راستی اگر پیشوای بهائیت، مخالفین خود را مشرک و لایق آتش میدانست، پس انتساب آموزهی وحدت عالم انسانی و برچیدن اختلافات عقیدتی به او (3)، چه معنایی جز عوامفریبی دارد؟!
پینوشت:
1- در اصطلاح پیشوایان بهائی، مشرک به تمامی منکرین حسینعلی نوری اطلاق میشود: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 196.
2- عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 8، صص 39-38.
3- ر.ک: احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، طهران: لجنهی ملّی نشریات امری، 1328، ص 51.