عبدالحسین آیتی به نقل یکی از همراهان عبدالبهاء در سفر اروپاییاش، خاطرهای بدین مضمون را از اقامت در پاریس نقل میکند: «در پاریس شبی با عباس افندی مشروب میخوردیم، اسرار قلب خود را گفت و دانستم که هیچ دینی ندارد».(1)
اما نقل این حکایت، حاوی نکاتی بدین مضمون است:
اولاً: چگونه پیامبرخواندهی بهائیت حکم به تحریم نوشیدن مسکرات داده: «لا تقربوا بها لّأنَّها حُرِّمَت عَلیکُم مِن لَدَی اللهِ العَلیِّ العَظیم (2)؛ نزدیک (مسکرات) نشوید، چرا که از جانب خدای تعالی بلند مرتبه بر شما حرام شده است»؛ اما در عین حال، جانشین و مبیّن آیات ساختگیاش مرتکب این عمل شده است؟! در این صورت، چه توجیهی بر پایبندی پیروان بهائیت به این حکم وجود دارد؟!
ثانیاً: در حالی که حتی جانشین پیامبرخواندهی بهائیت، به ساختگی بودن اساس این مسلک اعتراف کرده، چه توجیهی بر باقی ماندن سایر پیروان بر آن وجود دارد؟!
پینوشت:
1- عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، (3 جلدی)، تهران: بینا، 1340 ش، ج 3، ص 140.
2-عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 429.