خود میرزا حسینعلی نوری مازندرانی نیز همانند پدرش همسران متعدد داشت. وی دارای چهار همسر دائمی بود که در طول عمر خویش با آنان ازدواج نموده است. میرزا حسینعلی از همسران خویش صاحب چهارده فرزد شد که تنها هفت نفر از آنان به سن بلوغ رسیدند. اما طبق آنچه که پیامبر بهائیان در کتاب أقدس که بعنوان رساله عملیه این فرقه محسوب می شود بیان داشته، ازدواج بیش از دو همسر را برای هر بهائی در آن واحد جایز ندانسته هرچند خود به چنین حکمش عمل ننموده است.
اسدالله فاضل مازندرانی از مبلغین این فرقه و ریاض قدیمی از مؤلفین فرقه بهائیت در کتاب رهبران و رهروان جلد 2 صفحه 533 و حضرت بهاءالله صفحه 19 و 20 در مورد همسران و فرزندان پیامبر بهائیان جناب میرزا حسینعلی بهاء چنین می نویسند: همسر اول، آسیه خانم دختر میرزا اسماعیل وزیر نوری پالرودی نام داشت که حسینعلی (در مهر 1214 شمسی) در سن 18 سالگی با وی ازدواج نمود و او را به نواب خانم، بیوک خانم، ورقه علیا و امّ الکائنات لقب داد. حاصل این ازدواج هفت فرزند بود، پنج پسر و دو دختر که فقط سه تن از آنان زنده ماندند. که عبارتند از: عباس که از طرف پدر غصن أعظم لقب گرفت هرچند وی بعد از نشستن بر جای پدر لقب عبدالبهاء را بر خود برگزید. مهدی که از طرف پدر به غصن أطهر ملقب شد و فاطمه سلطان که به بهائیه خانم و ورقه علیا ملقب گشت.
کتاب رهبران و رهروان ص533
کتاب حضرت بهاءالله ص 19
کتاب حضرت بهاءالله ص 20
دومین همسر حسینعلی فاطمه نام داشت که مشهور به بی بی و ملقب به مهدعلیا أهل نور در استان مازندران بود که حسینعلی در سن 32 سالگی در سال 1228 شمسی در تهران با وی ازدواج کرد و صاحب شش فرزند شد چهار پسر و دو دختر بنام های میرزا محمد علی غصن أکبر (که حسینعلی بهاء در کتاب عهدی {وصیت نامه} خود پس از عباس وی را به جانشینی خود برگزید)، میرزا بدیع الله، میرزا علی محمد، میرزا ضیاءالله، سازجیه خانم و صمدیه خانم.
سومین همسر حسینعلی، گوهر خانم اهل کاشان بود که میرزا در سال 1241 شمسی و در سن 45 سالگی در بغداد با وی ازدواج کرد و از او صاحب دختری بنام فروغیه شد و چهارمین همسر میرزا حسینعلی هم جمالیه خانم نام داشت که دختر خادم مسافرخانه ای در عکا بود که از سیزده سالگی در خانه حسینعلی نوری به عنوان خدمتکار مشغول بکار شد و چون به سن شانزده سالگی رسید، میرزا که خود هفتاد سال از عمرش می گذشت با داشتن سه همسر، او را نیز به همسری خود برگزید تا همانند پدرش در همسران دائمی تساوی را برقرار کرده باشد. اما با کمال تعجب در کتاب أقدس به پیروان خود سفارش أکید می کند که اختیار بیش از دو همسر در آن واحد برای یک مرد بهائی جایز نیست.
گوهرخانم همسر سوم حسینعلی نوری
میرزا حسینعلی بهاء در کتاب أقدس صفحه 57 می نویسد: «قد کتب علیکم النکاح ایاکم ان تجاوزوا عن الاثنتین والذی اقتنع بواحدة من الإماء استراحت نفسه و نفسها». یعنی خدا چنین امر کرده که بیش از دو زن به همسری نگیرید و اگر کسی به یک زن قناعت کرد، موجبات آسایش خود و همسرش را ایجاد نموده است.
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که طبق حکمی که حسینعلی بهاء در کتاب أقدس نموده، اگر تعدد زوجات در بهائیت خوب نیست و ممنوع است، چرا خود میرزا مرتکب چنین خطائی شد؟ اگر از اول نمی دانست و بعداً متوجه ضرر و زیان آن شده، یعنی اول نسبت به بدی آن جاهل بوده است! این چه پیامبری است که اول جاهل است و مرتکب عملی می گردد، اما وقتی عالم به بدی هایش می شود، آن را نه برای خود که برای دیگران منع می کند! به قول معروف رطب خورده منع رطب کی کند؟ کسی که خودش چهار همسر اختیار کرده، نباید آن را برای دیگران منع کند، بخصوص که خودش را پیامبر هم بداند!