هرچند تشکیلات بهائیت در قبال کوچکترین نقض حقوق پیروانش، از تریبونهای بینالمللی خود حداکثر استفاده را میبرد، اما در برابر نقض حقوق سایر انسانها، همواره سکوت را برمیگزیند. از اینرو نهاد رهبری بهائیت که خود را منادی وحدت عالم انسانی و صلح جهانی معرفی میکند، هرگاه با ابهام افکار عمومی دربارهی سکوت خود در برابر جنایات و ناعدالتیهای جهان مواجه میشود، در پاسخ، آموزهی عدم دخالت در سیاست را توجیه سکوت خود برمیشمارد. این در حالیست که پیشوای بهائیت عبدالبهاء، پیشتر از سکوت در برابر نقض حقوق بشر انتقاد کرده و در خطابهای چنین از نقض حقوق بشر و نژادپرستی انتقاد کرده است:
«بسيار بسيار تعجب كردم كه به جهت بيست و پنج نفر كه در رودخانه (: در فرانسه) افتاده غرق شدهاند، چنين هيجان غريبی (: عجیبی) در پارلمان ظاهر شده، اما از برای طرابلس كه روزی هزاران كشته میشوند ابداً حرفی نمیزنند... سبب چه چيز است كه پارلمان از برای بيست و پنج نفر اينطور هيجان میكند و از برای شش هزار نفر ابداً حرف نمیزند. و حال آنكه آنها بشرند و اينها بشر، همه از نسل آدماند. به جهت اين است كه آنها جنس فرنسا (: فرانسوی) نيستند. اگر پارچه پارچه (: پاره پاره) شوند اهميتی ندارد! ببينيد چه قدر بیانصافيست چه قدر بیاحساسی است چه قدر نادانی است».(1)
با این حال باید از نهاد موسوم به بیتالعدل پرسید که آیا آزادی چند مجرم منتسب به این فرقه، از جان هزاران مسلمان که به دست عوامل اربابانشان در عراق، سوریه، یمن، افغانستان و... به قتل میرسند بیشتر است؟! چگونه بیت العدل میتواند چشمهای خود را در برابر جنایات رژیم کودککش صهیونیستی در بیخ گوشش ببندد و خود را پیامآور صلح عمومی و یگانگی نوع بشر معرفی کند؟! آری؛ به راستی که تشکیلات وابستهی بهائیت، هیچگاه نمیتواند تریبون مظلومان جهان گردد و برای حفظ منافعش، تنها در راستای منافع اربابانش زبان میچرخاند!
پینوشت:
1- عباس افندی، خطابات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 1، ص 205.