دراینمیان آنچه طبق روال همیشگی مشاهده میشود این است که معمولاً برای سال اول، افراد شناختهشده و فعال در محل انتخاب میشوند و برای سالهای بعد نیز همین افراد مجدد انتخاب میگردند. با نگاهی به تاریخچه انتخابات اعضای بیت العدل، مشخص میشود که در طی دورههای مختلف در نیمقرن گذشته، تغییر در اعضای بیت العدل تنها در اثر فوت یا استعفای اعضا (به دلیل کهولت سن) رخ داده و اعضای انتخابی در دورههای مختلف نوعاً، تغییر خاصی نداشتهاند.
انتخابات محافل محلی و ملی بهصورت سالانه و انتخابات بیت العدل (رهبری جامعه بینالمللی بهائی در اسرائیل) هر ۵ سال یکبار صورت میگیرد.
علیرغم ادعای تشکیلات در ویژه بودن انتخابات بهائی، در بین روشنفکران بهائی اعتراضاتی به نحوه انتخاب اعضا در تشکیلات وارد شدهاست و عدهای این انتخابات را صوری و درحقیقت نوعی انتصاب تلقی مینمایند. زیرا در این انتخابات به دلیل نبودن تبلیغات، افراد نوعاً ناشناخته بوده و سوابق و ویژگی آنها مشخص نمیشود. از طرف دیگر به دلیل عدم معرفی کاندیدا، مشخص نمیگردد که چه کسی در لیست انتخابی قرار دارد و چون سری است، تشکیلات این امکان را دارد تا هر کسی را که دوستداشت، بهعنوان فرد برنده، معرفی نماید.
برای مثال در انتخابات بیت العدل، تعداد ۱۶۳۸ نفر از اعضای محافل ملی ۱۸۲ کشور دنیا به نمایندگی از بهائیان جهان، در محلی جمع میشوند تا نسبتبه انتخاب عضو هیئت رهبری جامعه جهانی بهائی، برای مدت ۵ سال، اقدام نماید. شاید بهنظر شما برسد که با چه انتخابات نفسگیر و غیر قابلپیشبینی روبرو خواهید بود درحالیکه با وجود انجام تشریفات عریض و طویل انتخاباتی و سروصدای تبلیغی، نهایتاً این کرسی از آن کسی خواهد شد که قبلاً توسط بیت العدل، مشخص شدهاست.
خانم باکت ازجمله کسانی است که انتخابات بهائی را صوری معرفی مینماید و معتقد است، افراد فرهیخته و روشنفکر، امکان راهیابی به سیستم مدیریتی جامعه بهائی را پیدا نخواهند کرد.
جالب است که ایشان در سال 2007 یعنی یکسال قبلاز انتخابات بیت العدل سال 2008، توانسته بود اعضای بیت العدل را پیشبینی نماید و این پیشبینی در سال 2008 عیناً تحقق پیدا کرد.
او در سایت بهائی رنتس در ۱۴ نوامبر 2007 نوشت:
«هارتموت گروسمن و گلنفورد میچل از عضویت در بیت العدل استعفاء دادند که مورد تایید و تصویب بیت العدل قرار گرفت. آن دو بهترتیب از سال 2003 و 1۹۸۲ عضو بیت العدل بودند، بر اساس اساسنامه بیت العدل جهانی (بخش v، ۲) در سه حالت ممکن است جای خالی در بیت العدل ایجاد شود.
اینکه عضوی از بیت العدل مرتکب گناه شود که به وجهه بیت العدل آسیب بزند، دراینصورت، او توسط بیت العدل از عضویت اخراج خواهد شد.
بیت العدل ممکن است به تشخیص خود، یکی از اعضا را ناتوان از ایفای وظایف محوله تشخیص دهد.
هر عضو در صورتی میتواند از عضویت در بیت العدل استعفا دهد که مورد تایید و موافقت بیت العدل قرار گیرد.
در خصوص این دو نفر انتخابات فرعی برگزار نخواهد شد زیرا آنها تا رضوان 2008 به خدمت ادامه خواهند داد. بهنظر میرسد این اطلاعرسانی، صرفاً جهت اطلاع به رأیدهندگان در کانونشن بینالمللی آتی است که گروسمن و میچل استعفا دادهاند و نباید دوباره به آنها رأی داد! خُب، اعضای جدید و جایگزین چه کسانی خواهند بود؟ البته خدا میداند، ولی من شرط میبندم که آنها دو عضو مذکر، از دار التبلیغ بینالمللی خواهند بود، این روالی است که از سال ۱۹۸۳ داشتهایم. تا قبل از آن، اعضای بیت العدل از میان اعضای محافل ملی انتخاب میشدند. میچل، در میان همکاران خود، قدیمیترین فرد است و آخرین عضو از محافل ملی بوده که برای بیت العدل انتخاب شد. آیا کسی جرات شرطبندی با من را دارد شرط میبندم که اعضای بعدی گوستاو کوریا و استفن هال هستند.، این یک پیشبینی اولیه و ابتدایی است.»
اگر این برداشت خانم باکیا درست باشد در انتخابات سال 2018، در فصل بهار برگزار میگردد، انتخاب دو نفر از چهار نفر آقایان موجود در دار التبلیغ بینالمللی یعنی آقایان پروین مالیک، خوان مورا، کونجول و اندره دونوال، و جایگزینی آنها بهجای دو عضو مستعفی سال 2017 یعنی آقایان فریدون جواهری و گوستاو کوریا، دور از ذهن نیست.
خانم باکت همچنین به تکراری بودن اعضای تشکیلات بهائی نیز معترض است و خواهان اصلاح روش انتخابات در بهائیت است.
او در مقاله انتخابات بهائی در سایت بهائی رنتس مینویسد:
«نمایندگان پانزدهمین مجمع ملی بهائیان، اعضای جدید محفل ملی بهائیان آمریکا را انتخاب کردند. اما اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، اعضای جدید به آن شکل هم جدید نیستند. بهطورخلاصه همه اعضای قبلی مجدداً به عضویت محفل ملی بهائیان آمریکا انتخابشدند. متأسفانه، این شیوه و طرح، یعنی انتخاب افراد قبلی بهطور مکرر، دیرزمانی است که برقرار است.
اعضای محفل ملی کانادا، برای مثال، بهطور میانگین هر کدام سابقه ۱۰ سال عضویت پیدرپی دارند و اگر تغییری هم وجود داشتهاست، بسیار نادر و منحصر به یک یا دو عضو است. درواقع، در ۱۶ سال گذشته سابقه نداشتهاست که بیشاز دو تغییر در شاکله محفل ملی در یکسال اتفاق بیفتد.
اینموضوع نتیجهای جز ایجاد بیعلاقگی در بخشی از جامعه بهائی ندارد. نتایج انتخابات نوعاً پیشاز اینکه اعلام شوند قابلپیشبینی هستند و بههمین دلیل بهائیان علاقهای به شرکت در انتخابات نداشته، کمتر و کمتر رای میدهند، بهخصوص اگر کار در دایرهای فاسد افتاده باشد. جدای از این تاثیر منفی بر جامعه بهائی، خود محفل هم متضرر میشود، زیرا محافل شکل میگیرند و اعضا، اهدافی در محدوده بینش و تیررس خود درست کرده و از آن محافظت میکنند. اعضای قدیمی بهطور طبیعی با ایدههای قدیمی کنار میآیند و نسبتبه ایدههای جدید متخاصم هستند حتی اگر رایحه هوای تازه با انتخاب عضو جدید به داخل این جمع آورده شود، با بوی متعفن کپک متصدیان و عهدهداران سابق، (۸ عضو دیگر،) رانده میشود. درنتیجه، ایدههای جدید و بینشها رد میشوند زیرا همیشه افکار اکثریت اعضا، حاکم است.
آیا راهی بهجز خروج از این باتلاق وجود دارد؟ بله البته. اما با وجود اینکه راهحل ابتدایی است اما لزوماً ساده نیست، زیرا اکثر بهائیان تمایل دارند وضعیت کنونی را حفظ کنند و دنبال راهحلهای جدید برای رفع نواقص جامعه نیستند و به توصیه ولی امرالله در لزوم تغییرات جدید، بیتوجهاند. شوقی در نامه مورخ ۳۱ مارچ ۱۹۴۵ خطاب به محفل ملی آمریکا و کانادا میگوید:
«ازآنجاکه انتخابات با آرای مخفی برگزار میشود، تنها سطح تحصیلات رأیدهندگان میتواند تغییراتی را در محافل ایجاد کند که نوعاً هم بهخاطر فقدان خون جدید به رکود و خمودی گراییدهاند…»
جدا از سطح تحصیلات رأیدهندگان، گامهای دیگری هم وجود دارد که میتوان برداشت. برای مثال، محدودیت دوره تصدی و اصلاح روش انتخابات میتوانند بهطور کامل وضع فعلی را تغییر دهند.
اما در ابتدا مهم است که بهصورت پویا این مسئله را به خاطر بسپاریم که مدیریت بهائی یک سازوکار کامل شونده و پیشرفت کننده است. چیزی که ما در حال حاضر شاهد اجرای آن در سراسر دنیا هستیم، نشان از انتخاباتی که در سال ۱۹۰۱ انجام میشد ندارد. بیشتر بهائیان این مسئله را درک نمیکنند، ولی، برای مثال، دههها برای محافل محلی به طول انجامید تا در آنها بهجای انتصاب، انتخابات برگزار شود. حتی زمانی هم که انتخابات بهصورت آزاد و دموکراتیک اجرا شد، فقط مردان حق کاندیداتوری و نمایندگی داشتند.
مدیریت بهائی از همان اولین روزها بهنحوی طراحی شد که بتواند بهطور مداوم تغییر کند و پالایش گردد.
به یاد دارید که دور بهائی ۱۰۰۰ سال است و از ضروریات تمدنی که بهطور پیدرپی پیشرفت میکند انعطاف است. فقط آنان که ذهن بستهای دارند، از هر گونه حس تاریخی یا تصدیق این مسئله در مورد آئین بهائی محرومند. آنها تنها به چیزی که میدانند یا تاکنون تجربه آن را در زندگی خود کسب کردهاند، چسبیدهاند و میترسند که هر گونه تغییری بد باشد.
پیشنهاد محدودیت دوره تصدی، برای مثال، یک ایده جزئی مشاوره گونه است اما به هر صورت این مفهوم حتی از دولت آمریکا هم که این ایده را در دنیای کنونی مطرح و مشهور کرده، قدیمیتر است. درحقیقت، مفهوم اصطلاح «محدودیت دوره تصدی» دارای قدمتی بهاندازهی خود دموکراسی است. ساکنان آتن میتوانستند فقط به مدت دو دوره پیاپی، یا دو دوره برای کل مدت عمر خدمت کنند. بنیانگذاران ایالات متحدهی آمریکا بهطور کامل این مفهوم را از دارندگان ایدههای موثق، از سرتاسر دنیا و از تاریخ به ودیعه گرفتهاند.
ایدهها و روشهای دیگری نیز وجود دارند. برای مثال، روشهای رای دادن جایگزین. مهم این است که ذهنی باز داشتهباشیم و درباره این مسئله وارد مشورت صحیح بهائی شویم» .
بررسی عملکرد محفل ملی کانادا، وجود سابقه فساد اخلاقی و عدم شفافیت مالی در آن ازجمله اعتراضات مهمی که به بیت العدل و تشکیلات بهائیت وارد است، عدم شفافیت و اطلاع از عملکرد واقعی تشکیلات و ردههای مدیریتی آن است. ازنظر تشکیلات بهائی، بیت العدل و محافل ملی و محلی از قداست خاصی برخوردار بوده و مصوبات و عملکرد آنها، نباید مورد اعتراض قرار گیرند، افراد فرهیخته و روشنفکر بهائی اجازه ندارند بهصورت علنی به عملکرد تشکیلات اعتراض نموده و آنها را مورد نقد و انتقاد قرار دهند زیرا به گفتهی شوقی افندی رهبر سوم بهائیت، «دستورات محفل لازمالاجرا است، حتی اگر خلاف صواب باشد.» ۴۸ یعنی اگر در روز روشن محفل ملی یا محلی بگوید الان شب است، همه بهائیان باید آن را قبول کنند.
لذا عملکرد محافل و نقاط ضعف آن، نهتنها به اطلاع بهائیان نمیرسد، بلکه مورد تجزیه و تحلیل بیرونی نیز، قرار نمیگیرد و نقاط ضعف آن نیز بهسادگی نمایان نمیگردد.