پیاده نظام استعمار در مواجهه با انقلاب اسلامی

سه شنبه, 25 خرداد 1400 07:43 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

شهروندانی که همسو با دشمنان ایران زمین در تحولات سیلسی اجتماعی مشارکتی ندارند اما مطالبه دارند

 

بهائیت در ایران : بهاییت یک دین نیست. بلکه یک حزب سیاسی وابسته به استعمار است. سراسر تاریخ این جریان، لبریز از خیانت به ایران و اسلام است. سران بهاییت، چنان خیانتکارند که احمد جمال پاشا (فرمانده نیروی دریایی امپراتوری عثمانی و فرمانروای شامات) برنامه داشت که به تقاص همه خیانت‌ها و خباثت‌ها، سران بهایی را به صلیب بکشد.

 

بهایی‌ها بین خودشان می‌گویند: «خمینی از بهایی‌ها متنفر بود»! البته درست‌تر آن است که بگوییم: «امام خمینی از "بهاییت" متنفر بود». بله. چنان که امام فرمودند: «اگر دلیلی ما نداشتیم به اینکه این‌ها (بهائیان) جاسوس آمریکا هستند جز طرفداری ریگان از آنها کافی بود. بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که در سابق، انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند». (1)

ریشه‌ی تاریخی سخن امام

در دوران قاجار، شخصی به نام سید علی محمد شیرازی، ابتدا مدعی شد که باب (واسطه‌ی بین مردم و امام زمان) است. او که به سید باب مشهور شده بود، پس از مدتی، خود را امام زمان نامید. چندی بعد، کتاب بیان را نوشت و مدعی نسخِ اسلام شد. برخی اراذل و اوباش گرد او جمع شده و برخی از مردم نیز فریب او را خوردند و در مدتی اندک، برخی نقاط کشور، دچار هرج و مرج شد. امیر کبیر، که چنین دید، دستور داد سید باب را بازداشت، محاکمه و اعدام کنند. پس از سید باب، میرزا یحیی نوری، ملقب به صبح ازل، جانشین او شد، لیکن برادرِ میرزا یحیی که حسین‌علی نوری (مشهور به بهاء الله) نام داشت، میرزا یحیی را کذاب و حیله‌گر نامید و خود را به عنوان جانشینِ حقیقی سید باب معرفی کرد. حسینعلی نوری در مدتی اندک، مدعی پیامبری شد و عده‌ای را گرد خود جمع کرد. سرانجام بهاء الله به زندان افتاد اما با پیگیری سفارت روسیه، از زندان آزاد شد. بهاء الله پس از آزادی از زندان، نامه‌ای به الکساندر دوم (تزار روسیه) نوشته؛ از او بابت حمایت‌های بی‌دریغش سپاسگذاری و ابراز ارادت کرد. تا جایی که در آن نامه، خود را عبد تزار روسیه نامید: «ایامی که این مظلوم در سجن، اسیر سلاسل و اغلال بود، سفیر دولت بهیه (أیده الله تبارک و تعالی) نهایت اهتمام در استخلاص این عبد مبذول داشت و مکرر اجازه خروج از سجن صادر گردید. ولی پاره‌ای از علمای مدینه در اجرای این منظور ممانعت نمودند تا بلاخره در اثر پافشاری و مساعی موفور حضرت سفیر، استخلاص حاصل گردید».(2)در اسناد بهایی نیز، مکرّراً مواردی را سراغ داریم که بهاء الله و نزدیکان او در مواقع گوناگون، به سفارت روسیه تزاری پناهنده می‌شدند.(3) بعدها بهاء الله به عکا (در فلسطین) تبعید و توسط حکومت عثمانی محصور شد. او در آنِ واحد، با روس و انگلیس در ارتباط بود تا اینکه در سال 1892 از دنیا رفت. پس از او، فرزندش عباس افندی (عبدالبهاء) به رهبریِ جریان بهاییت می‌رسد. وقتی که در انقلاب 1917 روسیه، حکومت تزار ساقط شد، سران بهاییت، از حکومت کمونیستی روسیه ناامید، و تماماً به خدمت انگلستان درآمدند.(4)این قضیه، در همان زمانی رخ داد که انگلستان، فلسطین را اشغال کرده بود.(5) در سال 1918، وقتی که ارتش بریتانیا، حیفا را فتح می‌کند، عبدالبهاء تأمین آذوقه ارتش انگلستان را بر عهده می‌گیرد. از همین روی، دولت بریتانیا، به پاس خدمات بسیار او، نشان نایت هود (knighthood) را به وی اعطا می‌کند(6)این خدمات تا جایی ادامه یافت که دولت انگلستان، به عبدالبهاء لقب سِر (Sir) داد.(7) عبدالبهاء نیز در پاسخ، برای ژرژ پنجم (پادشاه انگلیس) چنین دعا کرد: «ان سرادق العدل قد ضربت علي هذه الارض المقدسة في مشارقها و مغاربها و نشكرك و نحمدك علي حول هذه السلطنة العادلة و الدولة القاهرة الباذله في راحة الريعية و سلامته البرية اليهم ايد الامپراتور الاعظم جورج الخامس عاهل انگيزا بتوفيق اتك الرحمانية و ادام ظله الظليل علي هذه الاقليم الجليل بعونك و صونك و حمايتك انك انت المقتدر المتعال العزيز الكريم(8) خداوندا سراپرده عدالت بر مشرق و مغرب اين زمین گسترده گشت. خداوند! تو را به خاطر رسيدن اين سلطنت عادلانه، كه نيروی خود را در آسايش رعيت و سلامت مردم به كار برده، سپاس مي‌گويم. خدايا امپراتور بزرگ ژرژ پنجم را نيرومندتر گردان و سايه گسترده او را دائمی گردان تا اين زمین در آسايش و راحت باشد، به ياری و حمايت تو كه مقتدر و متعال و كريم هستی».
عبدالبهاء، ضمن تمجید از عدالت‌ورزی استعمارپیر انگلستان،(9) در سفری که به لندن داشت، مدعی شد که صلح جهانی به دست انگلستان رقم خواهد خورد: «لهذا چون ملّت انگلیس نجیب است و دولت انگلیس دولت عادله است، امید چنان است که سبب شود تا علَم صلح در جمیع عالم بلند گردد و وحدت عالم انسانی مشاهده گردد».(10)عبدالبهاء و دیگر سران بهایی، نقشی اساسی در اشغال فلسطین به دست انگلیس و تحویل آن به صهیونیست‌ها داشتند. چنان که دولت عثمانی، به همین نتیجه رسید که اشغال فلسطین توسط انگلیس، با خیانت بهایی‌ها رخ داد و احمد جمال پاشا (فرمانده نیروی دریایی امپراتوری عثمانی و فرمانروای سوریه و لبنان) برنامه داشت که به تقاص این خیانت، عبدالبهاء را به صلیب بکشد.(11)

جریان بهایی، در دوران پهلوی نیز به جاسوسی برای انگلیس و اسراییل مشغول و از هیچ خیانتی به ایران و اسلام فروگذار نبود. هم‌چنان که حسین فردوست (از نزدیکان محمدرضا پهلوی) در خاطرات خود می‌نویسد: «بهایی‌هایی که من دیده‌ام واقعاً احساس ایرانیّت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد، جاسوس‌های بالفطره بودند».(12)در دوران کنونی هم جریان بهاییت، به عنوان پیاده نظام استعمار، به خیانت علیه ایران می‌پردازد. حضور فعال این جریان در فتنه 88، تهیه فیلم و عکس از مشکلات و معضلات داخلی کشور و ارسال برای شبکه‌های بیگانه (به جهت سیاه نمایی و هزینه تراشی علیه نظام) نمونه‌هایی از این مسئله هستند. همچنین طبق گفته مسئولین انتظامی و امنیتی، اکثر دخترانی که در قضیه کشف حجاب، بازداشت شده اند، بهایی هستند. حتی در یک سال گذشته، با شیوع ویروس کرونا، جریان بهاییت با تشکیل چند باند مافیایی، به احتکار ماسک پرداخت که شناسایی و متلاشی شدند.(13)

پس صراحتا می‌توان گفت بهاییت، نه یک دین، بلکه یک حزب سیاسی وابسته‌ به استعمار است. هرچند اگر از خباثت‌های اجتماعی خود دست بردارند نظام اسلامی برخوردی با آنان نخواهد داشت. کما اينکه از آغاز حکومت جمهوری اسلامی اين گونه بوده است.

پی‌نوشت:

1- صحیفه‌ی امام خمینی، ج 17، ص 460.
2- شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 2، ص 49 و قرن بديع، قسمت دوم، ص 33. عبدالحميد اشراق خاوری، ايام تسعه طبع سوم: 121.
3- امان الله شفا، نامه ای از سن پالو، ص 316.
4- جواد نوائیان رودسری، تارهای عنکبوت، مشهد: مؤسسه‌ی فرهنگی هنری خراسان، 1394، ص 36.
5- سرکرده‌ی بهائیان (عباس افندی)، به فراهم‌سازی زمینه‌ی اِشغال فلسطین مشغول شده و این امر موجب گشت تا حاکم عثمانی از عباس افندی عصبانی و فرمان اعدام او را به جرم جاسوسی، اعلام کند: ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت، ص 291.
6-
The Chosen Highway، Lady Blomfield, George Ronald Pub, 2007, Pp 201-210.
7- شوقی افندی قرن بدیع جلد اول ص 299
8- صبحی، پيام پدر، چاپ اول ص 137.
9- عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 347.
10- عباس افندی، خطابات، ج 3، ص 90.
11- شوقی افندی قرن بدیع جلد اول ص 299
12- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، بی‌جا: اطلاعات، 1370، ج 1، ص 282.
13- خبرگزاری دانا، تیتر خبر: باند بهایی احتکار ماسک در برخی شهرستان های کشور متلاشی شد، شناسه خبر: 1585513، مورخ: 1398/12/06.

خواندن 392 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی