×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

فکاهیات بهائیت(قسمت دوم - احکام بهائیت)

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

فکاهیات بهائیت(قسمت دوم - احکام بهائیت)

بهائیت در ایران

بهائیت در ایران : چندی قبل قسمت اول فکاهیات بهائیت را به قلم حجت السلام سید آبادی روی پایگاه قرار دادیم اینک بخش دوم این مقاله در خصوص احکام بهائی به نظر کاربران محترم میرسد .

.... در بخش دوم ازنقد بهائیت به احکامی اشاره خواهیم کرد که با خواندن این احکام هر عقل سلیمی به مضحک بودن وپوشالی بودن این فرقه وآموزه های آن پی خواهید برد:

1- میرزا بهاء تحت تاثیر محیط تمدن جدید واقع شده و بدون اینکه در پیرامون این موضوع دقیقا تدبر و تفکر نماید، بطور مطلق سوال نیازمندان را تحریم و اعطای در مقابل سوال را نیز ممنوع کرده است.

در اقدس می گوید: لایحل السوال و من سئل حرم علیه العطاء قد کتب علی الکل ان یکسب و الذی عجز فللو کلاء و الاغنیاء ان یعینوا له ما یکفیه اعملوا حدود الله و سننه ثم احفظوها کما تحفظون اعینکم و لاتکونن من الخاسرین- سوال کردن حلال نیست و چون کسی سوال کند حرام است بر او چیزی دادن و نوشته شده است بر همه مردم اینکه کسب کنند و کسی که عاجز از کسب باشد لازمست وکلاء و اغنیای ملت به اندازه معاش او حقوقی معین کرده و بپردازد شما باید به حدود خدا عمل کرده و سنن او را حفظ کنید چنان که چشم های خودتان را حفظ می کنید و نباشید از جمله اشخاصی که در خسارت هستند.

اسلام می گوید: سوال کردن حرام است مگر در موقع ضرورت و بیچارگی و چون ضرورت به حد لزوم برسد، سوال کردن واجب می شود تا خود او و عائله اش از گرسنگی تلف نشوند و اما عطاء کردن به هر صورت نیکو و مستحسن می باشد و در موقع شدت نیازمندی سائل و تمکن شخص مسئول عنه اجابت کردن و عطاء واجب می شود، ولی در اینجا می گوید: سوال و همچنین اجابت کردن سوال هر دو حرام است.

چیزی که در این حکم موجب حیرت است، این است که: اگر شخصی محتاج و بی چاره و مضطر شد، پیش از این که اظهار حاجت کرده و برای درد و بیچارگی و اضطرار و پریشانی خود چاره جوئی کند، چگونه تا زمان در آمدن از بحران خود و خانواده ی خود را تامین کند؟ چرا اغنیاء که توانایی کمک کردن را دارند، حرام است که به فقیر کمک کنند؟

جناب بهاء اجابت را از لحاظ اعانت کردن به برآوردن سوال (که حرام است) اعانت به حرام دانسته و تحریم نموده است، ولی باید متوجه باشد که بسا در اجابت سوال، اعانت کردن به احیای سائل و حفظ آبروی او و حفظ جان و ناموس سائل و عائله او می باشد.

و شخص با وجدان و با احساسات چگونه می تواند در این مورد با کمال بی شرمی و خشونت و قساوت قلب در خواست او را اجابت نکند، آیا اینست معنای- عاشروا مع الادیان بالروح و الریحان!

2- جایز نیست مهریه زنی زیادتر از نود و پنج مثقال طلا برای دختر شهری و نقره برای دختر روستایی قرار دادن، و باید کمتر از نوزده مثقال نیز در هر دو صورت نباشد، و اگر خواستید حد وسط را بگیرید باید نوزده نوزده ترقی کنید(یعنی 38، 57، 76).

و سپس می گوید: که به بالاتر از آن اگر به اندازه قیراطی باشد باطل می گردد و این قسم امر شده تا آنکه کلّ مکلّفین در فضل و سعه رحمت حق باشند.

فرق گذاشتن در میان شهر نشین و اهل روستا بر خلاف تساوی حقوق زنان و حرّیّت است و بسا می بینیم که یک روستایی از هر جهت (ثروت، علم، ایمان) بر شهر نشین برتری دارد.

3- همانطور که گفته شد در بهائیت فقط ازدواج با مادر ( زن پدر ) حرام اعلام شده است و هیچ حکمی در منابع بهائی که به طور صریح حرمت ازدواج با دیگر محارم را عنوان کرده باشد وجود ندارد و این را با قطع یقین می گویم . .

اما این دینی که بنا بوده بیاید و اسلام را کامل کند در موارد زیادی احکام ناقص و بعضا مخالف با هر عقل سلیمی دارد که بعد از مرگ بهاء( حسین علی نوری ) جانشین او یعنی عبدالبهاء فقط اجازه تبیین را داشت و حق تاویل و تفسیر احکام را نداشت که این مطلب در وصیت نامه بهاء موجود می باشد .

شوقی هم اوضاعش بهتر از پدربزرگش نبود لذا بعد از مرگ مشکوک شوقی افندی در لندن اوضاع بهائیان در جنبه های مختلف به طور وحشتناکی به هم ریخت و یک سردرگمی بین بهائیان مشاهده گردید که البته در پی آن تعدادی از سرشناسان بهائی نیز از این فرقه روی گردان و به آغوش اسلام بازگشتند. در فلسفه این حرمت(زن پدر) از افواه منقول است که روزی عبدالبها(فرزند بهاء) عاشق زن پدر خود میشود وبا توجه به حکمی که ازسوی او صادر شده بود عبدالبهاء میتوانست با زن پدر خود ازدواج کند ولی به اصطلاح عوامانه گوشه این موضوع خیلی باز بوده لذا فتوا به حرمت ازسوی بهاء صادر شده است.

حکایت همچنان باقی است....

نوشته شده توسط حجت الاسلام سید آبادی

 

 

خواندن 1173 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی