افراد آنلاین
عزالدین رضا نژاد
محمدعلی فلاح علیآباد
بهائیت در ایران : ادامه از بخش نخست
........
4- بازشناسی روایت مفضل بن عمر در منابع بهایی
حدیث مفضل در بسیاری از کتابهای بابیت و بهائیت مورد تمسک واقع شده است (فیضی، ۱۳۵۲: ۱۴۱ و شوقی افندی، ۱۹۸۶، ج۲ : ۲۵۷). در اینجا لازم است نحوه تمسک بهائیت به روایت مفضل بن عمر در مهمترین منابع این فرقه بازشناسی گردد:
۴ـ.۱ علی محمد باب، در کتاب دلائل السبعه
بهائیت در ایران : به دفعات در آثار بهائی و گفتگوهای بهائیان دیده شده که مبلغین متعصب این فرقه این بهائیت را آئینی نو برای این عصر و منطبق بر خواست های جهان مدرن معرفی کرده اند و از "وجود مفاهیم مدرن سیاسی و اجتماعی در آموزه های بهائیان چون تساوی حقوقی، آموزش و پرورش عمومی، رواداری اعتقادی و... بمثابه سیاست و فرهنگ مدرنیته" سخن گفته اند. امثال این اظهارات در سایت های بهائی مثل نگاه و نقطه نظر و...کم نیست . این گونه مضمون در گفته های جناب عبدالبهاء نیز دریافت میشود .
این کتاب توسط نویسنده ارجمند مجتبی تمدنی در سال 95 و در 350 صفحه و توسط انتشارات مهرصادق به چاپ رسیده است. این کتاب در شش فصل تدوین شده است
عزالدین رضا نژاد
محمدعلی فلاح علیآباد
چکیده
گنجینه روایی شیعه، آکنده از روایاتی است که تصویرگر جریانات آخرالزمانی است. این روایات که از آن به روایات پیشگویی ظهور یاد می شود، مورد توجه فرقه ها و گروه های انحرافی بوده است. این گروه ها ضمن سعی در تطبیق روایات بر مدعای خویش از جایگاه روایات در منظومه فکری مسلمانان در جذب تودههای مردم و اقناع فرقه ای از روایات نهایت بهره را برده اند. «روایت مفضل بن عمر» از جمله روایاتی است که برای بشارت ظهور علی-محمد باب به عنوان موعود دین اسلام و خاتمه بخش این دین معرفی شده است. این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی این ادعا را بررسی کرده است. با بررسی محتوایی و سندی این روایت و ضعف آشکار آن و عدم شایستگی در اثبات امر امامت و بررسی نقل های متعدد آن، بطلان ادعای بهائیت، مبتنی بر این روایت روشن گردیده و برخی از شاخصه ها و ترفندهای بهائیت در تمسک به این روایت از جمله تحریف واقعیات، عوام فریبی و بهره گیری از نصوص متشابه مبرهن میشود.
بهائیت در ایران : با پیروزی انقلاب اسلامی 1357 در ایران، تشکیلات بزرگترین ضربه را به پیکرهی نظامسلطه و دستپروردهی آنان (فرقهی جاسوسپرور بهائیت)،[1] وارد آمد . فرقه ای که در نظام پهلوی خصوصا پهلوی دوم به فرصتی طلائی برای بست و گسترش اعتقادات و بنیه اقتصادی بدست آورده بود به یکباره خود را در مقابل تودههای عظیم ملّت ایران ناتوان و محکوم دید لذا به شانتاژ و مظلومنمایی روی آورد.[2]
بهائیت در ایران : بهائیان مدعیاند بنابه دستور جناب حسینعلی نوری، ملزم به رعایت ادب بوده و از هرگونه توهین و ناسزا، حتی در حق دشمنان خود، منع شدهاند. از اینرو ابوالفضل گلپایگانی (از مبلّغان مشهور بهائی) مدعی میشود: «بر حسب فرمان جناب بهاء ، این طایفه (بهائیان)، در حق اَحدی بَد نمیگویند، حتی در حق اَعدای خویش؛ چه که سَبّ و لَعن و زشتگویی، حرام قطعی است، تا چه رسد به (سبّ و لعن) بزرگان شیعه که در جلالت قدر و علوّ ایشان، شبههای نیست...».[1]
کوتاه و خواندنی :
بهائیت در ایران : بررسیهای گفته ها و مکتوبات مستشرقانی که از طرف دولتهای استعماری در کشورهای اسلامی مأموریت داشتند؛ پیرامون یک مسئله دور میزند " احساس خطر اساسی از اسلام " . سِرّ این احساس خطر، در احکام و تعالیم اسلام نهفته است. زیرا تعالیم حیاتبخش اسلام، به پیروان خود اجازهی ذلّتپذیری نداده و ایشان را به مقابلهی با ظالمین متجاوز فرا میخواند. از اینرو در آیات قرآن، از مقابلهی مسلمین با ظالمین، دفاع و به آنان وعدهی نصرت داده شده است: «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلي نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ [حج/39]؛ به مسلمانان که مورد قتل (و غارت) قرار گرفتهاند رخصت (جنگ با دشمنان) داده شد، زیرا آنها از دشمن سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری آنها قادر است».
بهائیت در ایران : آیت الله ناصری در خصوص بهائیت اظهار کردند: بهائیت یک دین ساختگی نوظهور است که «المجالسه موثره»؛ وقتی انسان با این افراد ارتباط پیدا کرد، عقایدش سست می شود و رنگ دیگری به خود می گیرد؛ بنا براین حتی المقدور باید از مجالست با آنان دوری کرد و به نفع است که ارتباط با بهائیت منقطع گردد.