بهائیت در ایران : اقدس نام کتابی نوشته شده بوسیله میرزا حسینعلی ملقب به بهاء میباشد. این کتاب مجموعهای فکاهی و مضحک از احکام فرقه بهائیت را به تصویر کشیده و خود نشانهای بر گمراهانی است که در این منجلاب قرار دارند با خواندن مطالب این کتاب میتوانند به پوچ و بیارزش بودن آن پی ببرند.
درمورد این کتاب و اهداف به وجود آن میتوان به نکاتی پیرامون آن اشاره کرد: نکته اول نحوه نگارش این کتاب است که به وسیله همدستی و همکاری افراد مختلف، نوشته شد. نکته دوم در مورد هدف از نگارش این کتاب است زیرا بهائیان به دلیل نداشتن احکامی مخصوص به خود مورد تحقیر قرار می گرفتند.
در اینجا لازم می دانیم جهت باقی نماندن نکته مبهمی چند جمله ای در مورد بهاء که به صورت ظاهری نویسنده کتاب اقدس می باشد مطالبی را بیان نماییم، او چند سالی را در کوهستانهای عراق نزد دراویش آن دیار به تعلیم طلسمات پرداخت تا بتواند در آینده از آنها برای کنترل داشتن بر روی مریدانش استفاده کند، در این زمینه سؤالی مطرح می شود، که با وجود سوء استفاده او از رفتار مریدانش و فریب دادن آنان چرا کور کورانه به گفتارهای او عمل می کردند و از دستورات اسلام پیروی نمی کردند؟!!
میرزا حسینعلی به دلیل خصومتی که با اسلام داشت سعی کرد دستوراتی را از گوشه و کنار جعل کند، تا جاییکه حتی گاهی عین آیات قرآن را با تغییر عدد آن در کتاب خود آورد، و توانست به کمک تنی چند از پیروان مجموعهای به نام اقدس را بنویسد.
مطالب موجود این کتاب در سه بخش آمده است: ۱- در ابتدا از احکامی مانند نماز، روزه، حقوق، ازدواج، ارث، حلال ها وحرامها و… مطالبی بیان کرده است. ۲- در قسمت دوم به آدابی مانند نظافت، تعلیم و تربیت پرداخته شده است. ۳- در قسمت پایانی این کتاب خطاباتی به ملوک، سلاطین، بلاد، اراضی و اقوام آورده شده است.
البته این تشکیلات جاسوسی برای موجه جلوه دادن خود در افکار عمومی مواردی که در کتاب اقدس به عنوان احکام آورده است، در راستای هدف اصلی خود که عبارت است از عوام فریبی و به انحراف کشاندن افراد، اما بی ارزشترین و مضحکترین قسمت این کتاب بخش سوم آن میباشد، به عنوان نمونه در قسمتی از همین بخش از الفاظی بدون آنکه هیچ دستور ادبی و نتیجهای در آنها و یا برای آنها صادر شده باشد استفاده شده است.
البته میرزا حسینعلی که دست نشانده استعمار بود از این الفاظ و احکام مضحک استفاده می کرد، با این ادبیات ضعیف کسی به آنها توجهی نمیکند و فقط همان گمراهان و ساده لوحان بهائی درگیر آن بودند. جالب توجه است که در نوشتن و توضیح مطالب کذب این کتاب هیچ دقت و آدابی رعایت نشده و متن در نهایت غلط است.
اگر بخواهیم در مورد قسمت دوم این کتاب سخنی بگوییم خواهیم گفت تنها شامل یکسری حرف های عامیانه ومعمولی است که حتی یک فرد ساده هم این موارد را میداند و می تواند آنها را بگوید چه برسد به فردی که ادعای خدایی و پیامبری داشته است. مواردی مانند اینکه هفتهای یک دفعه به حمام بروید، یا پای خود را بشویید، مطالبی بسیار سست و بی ارزش و کوتاه نظر بهاء را نشان میدهد. حتی در قسمتی ازحرفهایش در این کتاب می گوید که به حمامهای عجم نزدیک نشوید و منظورش دوری ازحمام های آن دوران ایران و انتقاد و توهین به همه ایرانیان در آن زمان را نشان میدهد. درحکمی دیگر گفته است مبادا زلفتان از مقابل گوشتان بلندتر شود! و دو دلیل برای این حکم مضحک داشته است که ابتدا گیسوان بلند را مخصوص خود و فرزندش میدانسته و دیگر آن که به تفکر خودش صورت درویشی بدهد که وی بر پایه خداییش بر آن نهاده بود و دوست نداشت که این هیبت مسخره را در فردی دیگر ببیند.
درمورد احکام بخش ابتدای کتاب باید گفت برگرفته از کتاب بیان است و قسمتی را هم مستقل انجام داده است. البته شکی نیست، کتاب بیان هم مهملاتی بیش نبوده و آن هم تولید شده توسط گروهی استعمارگر بوده و بنام فردی است که حتی سادهترین احکام را نمیدانست.