دستـــبرد فکــری
نوشته شده توسط طاها موسوی
بازتنظیم از بهائیت در ایران :
دزدی علمی،دستبرد فکری یا ایده دزدی به معنی «تخصیص دادن خلاقیت ادبی یا پژوهش دیگری یا بخشی از آن به خود،گویی که خود شخص آن را خلق کرده است». دستبرد فکری اگر در حوزه ی ادبیات باشد،دزدی ادبی ،اگر در حوزه ی هنر باشد،سرقت هنری و اگر در حوزه ی پژوهش های دانشگاهی انجام شود سرقت علمی نامیده می شود.به زبان ساده دستبرد علمی یا ادبی یعنی رونویسی کارها یا ایده های دیگران و انتساب آنها به خود.1
«دستبرد علمي» و اصطلاحاتي مانند دزدي يا سرقت علمي، ادبي يا فكري در فارسي، در برابر واژةPlagiarism به كار ميروند.كاربرد اين واژه در مفهوم «دزدي ادبي» را به «ماركوس والريوس مارتيليوس» شاعر هجوسراي رومي سده نخست ميلادي نسبت دادهاند. وي خود را ارباب و صاحب و كلمات را برده خويش ميدانست و به كساني كه اشعار وي را به نام خود عرضه ميكردند، لقبplagiarius (به معناي بچه دزد، غارتگر، فريب دهنده) داده بود.
حال به یکی از مهمترین دستبردهای فکری در تاریخ می پردازیم.مسلک بهاییت تعالیم خود را بدیع و نوظهور قلمداد می کند(تا آنجا که جناب عبدالبها در صفحه114 جلد سوم مکاتیب می نویسد:«این تعالیم پیش از ظهور بهاءالله کلمه ای از آن در ایران مسموع نشده بود.این را تحقیق فرمایید تا برشما ظاهر و آشکار شود.». جالب است که ایشان در خطابات یک صفحه18و19در تناقض بااین سخن خود بيان مي دارند:«حضرت بهاءالله تجدید تعالیم انبیا فرمود.») این مسلک نیز به نوعی دست به دزدی فکری زده است و تعالیمش را از ادیان مختلف به نفع خویش گرفته است.برای مثال تعلیم اول بهاییت(تحری حقیقت و ترک تقالید) ابتکار خاص و ابداع ویژه بهاییت نمی باشد بلکه عموم مکاتب و همه ی ادیان الهی مردم را به حق جویی و حق پذیری خوانده اند.چنان که در تورات کتاب ارمیاه،باب 6عبارت16می خوانیم :«خداوند چنین می فرماید که بر راه ها ایستاده بنگرید و سوال نمایید که از راه های قدیم کدامین خوب است و در آن راهی شوید که فراغت از جان خود خواهید یافت.»
هم چنین در قرآن می خوانیم:«پس بشارت ده آن بندگانی را که هرسخنی می شنوند پس نیکوترین گفتار را پیروی می کنند ایشانند که خدا رهنمایشان فرمود و همانا ایشانند که از خرد و بینش کامل برخوردارند.»2
و نیز حضرت علی علیه السلام فرمودند:«سخن خردپذیر گمشده هر مومنی است.پس آن را بجویید اگر چه از مشرکان باشد»3
جالب اینجاست که جناب بهاءالله هم سخن فوق را تصدیق دارد:«ثانی تعلیم بهاءالله تحری حقیقت است.اگر ملل و ادیان تحری حقیقت نمایند،متحد شوند،حضرت موسی ترویج حقیقت کرد و همچنین حضرت مسیح و حضرت ابراهیم و حضرت رسول و حضرت باب و حضرت بهاءالله کل تاسیس و ترویج حقیقت نمودند.»4 پس می بینیم که تحری حقیقت ابتکار بهاییت نمی باشد و همه ادیان الهی انسان را به حق جویی می خوانند.
تعلیم دوم بهاییت(تطابق دین با علم و عقل) هم همانند تعلیم اول ابداع و نوآوری به شمار نمی آید؛چنان که جناب عبدالبهاء خود عقیده دارد که این آموزه بازگویی سخنان حضرت علی علیه السلام است و در آغاز فصل دوازدهم «کتاب بهاءالله و عصر جدید» می گوید:«حضرت علی داماد حضرت محمد فرموده اند:هر مسئله ای با علم موافق است،باید با دین نیز موافق باشد؛آن چه را عقل ادراک نماید دین آن را نباید قبول کند.دین و علم توأم اند؛هر دینی مخالف با علم نباشد،صحیح نیست.»5
پس وقتی خود جناب عبدالبهاء پیشینه داری این آموزه را در سخن حضرت علی علیه السلام ذکر کرده،دیگر نوآوری بودن آن را نمی توان ادعاکرد. پس مشخص است که این تعالیم سرقت شده از ادیان مختلف است و همچنان که گفته شد مسلک بهاییت از این تعالیم به نفع خود سود برده است.
برداشت شده از یار جوان