«زین سیاست دور بودن» شعری درباره سیاست بهایى
بهائیت در ایران : صفورا، شاعر بهایی، شعری با عنوان «سیاست بهایی» بمناسبت نوروز 93 سروده است. به عقیده این شاعر، در زمانهای که در ایران سیاست ، دکان پر رونقی است «زین سیاست دور بودن»، سیاست بهاییان است. اما قبل از پاسخ به این سروده اولین سوال از این خانم شاعر این است که این شعر شما چه مفهومی جز سیاست دارد ؟ برای نمونه قسمتهائی از سروده ایشان را می آوریم .
0000
بغض دارم در گلو واشك در چشمان من
بر گیاهان نیست حقى و نه بر جُنبندگان
گر هزاران مردم بیچاره كه آوارهاند
كیست پاسخگو و مسئولى بر این آوارگان
دسترنج سالها حزب وسیاستهایشان
گشته ویرانى و كشتار و ضررها و زیان
با سیاستهاى خود دكان و سودا ساختند
بازىِ تلخى بنا كردند این بازیگران
گر كه سوداگر بزر بفروخت وجدانش دریغ
آه از این وجدان وزین دنیا و این سوداگران
گر كه میسازد سلاح و میفروشد بهر جنگ
از چه دولتها زند لاف حقوق مردمان
مانده بر جا كودكان آواره و بىسرپرست
آه جانسوز پدرها داغهاى مادران
0000
بعد از سیاه نمائی شاعرانه چند بیت هم از اعتقاداتش می آورد
0000
زین سیاست دور بودن از سیاستهاى ماست
از چه پیمائیم این راه غلط همراهتان
ما براى صلح و یكرنگى به دنیا آمدیم
دادهایم سرها ومیمانیم ما تاپاى جان !!!
سالها مظلوم بودیم و هدفهاى بلا
بىدفاع تنها نجبیدنداین روشنگران
0000
اما پاسخ این سروده را آقای نیکدل در وبلاگ یار جوان چنین آورده است :
از آنجا که ادعاهای مطرح شده از سوی ایشان فاصلهی بسیار زیادی با عقاید واقعی، مکتوب و عملیاتی این نحله دارد، لذا پاسخی به همان سبک و سیاق به شرح زیر تقدیم میگردد. امید است تا این مختصر، اشارتی باشد در تنویر و تبیین تفکرات اصیل بهاییت:
سال نو آغاز گرديده براي مردمان
بلبلان مسرور، گل ها ناز، دل ها شادمان
مردم ايران زمين سرمست از عطر بهار
هم كليمي، هم مسيحي، هم مسلماني تبار
هر كه از اهل كتاب و دشمن اغيار بود
بنده ي حق و حقيقت، كاشف اسرار بود
زين ميان يك مسلك صدسالهي خودساخته
هم به تبليغ و به تشويق جهان پرداخته
از مساوات ميان مرد و زن گويد سخن
هم خودش را حق بداند هم قديمي و كهن
وحدت عالم شعار اصلي اين مسلك است
پيروانش گرچه پر شورند اما اندك است
خانه ي عدلش[1] ندارد جاي بهر بانوان
كو مساوات ميان مرد و زن در اين ميان
وحدت عالم اگرچه گفتهي عبدالبهاست
هركه شد غيربهايي زادهي فعل زناست[2]
گرچه محكوم اطاعت، تحت امر كشورند
صبح و شب تبليغ كرده، دين مردم مي برند[3]
هر نژاد و دين و آيين را يكي خوانند ليك
هم بقر هم گاو خوانده تيره روي افريك[4]
اتحاد و عشق و يكرنگي است در پيمانشان
آن چه پيدا نيست در رفتار اربابانشان[5]
هركه حق را در كلام غير ابهي يافته
از تشكلهايشان طرد و دگر جان باخته[6]
هم تحري حقيقت گشته از اقوالشان
هم نبايد خواند غير گفته و كردارشان[7]
اي بهايي ذرهاي در مسلكت تحقيق كن
بعد در گوش جماعت صبح و شب تبليغ كن
[1] نكته جالب توجه در خصوص بيت العدل اين است كه بر اساس نصوص معتبر بهائي عليرغم شعار تساوي رجال و نساء، عضويت زنان در بيت العدل ممنوع بوده و فقط مردان حق عضويت در اين نهاد مهم بهائي را دارا ميباشند. در ارتباط با تشكيلات بهائيت، در پستهاي بعدي توضيحات بيشتري ارائه مي گردد. بهاء الله در صفحه 49 كتاب اقدس در همين رابطه آورده است كه: " و نوصی رجاله بالعدل الخالص"
[2] مايدهي آسماني:ج4/ص355/جناب بهاالله: هركس مرام و ايين بهاييت را به حقانيت نشناسد او حرام زاده است و فرزند مشروع و قانوني پدرش نميباشد.
[3] جناب عبدالبهاء در خصوص اطاعت از حکومت این چنین میفرمایند: "قوله تعالي باري به نص قاطع جمال مبارك (جناب بهاءالله) روحي لاحبائه الفداء ابدا بدون اذن و اجازه حكومت جزئي و كلي نبايد حركتي كرد و هر كس بدون حكومت ادني حركتي نمايد مخالفت به امر مبارك كرده است و هيچ عذري از او مقبول نيست امر قطعي الهي اين است كه بايد اطاعت حكومت نمود و اين هيچ تأويل برنمي دارد و تفسير نميخواهد. گنجينه حدود و احکام (نشر سوم )، باب 75 ، ص 463 و 464
[4] عبدالبهاء در کتاب خطابات میگوید: «مثلاً چه فرق است میان سیاهان افریک و سیاهان آمریک این ها خَلقُ اللّهِ البَقَر عَلَی صُورَةِ البَشَرند»
[5] جناب بهاءالله سفارش کرد که بعد از وی، دو فرزندش به ترتیب عباس افندی و سپس محمد علی، جانشین او باشند؛ اما با گذشت زمانی اندک ازمرگش، رهبرانی که تاب دوری ازمسند ریاست را نداشتند به اختلاف افتاده و از توهین ها و تحقیرهای فراوان نسبت به هم ذره ای فرو گذار نکردند و تربیت خویش را به نمایش گذاردند؛ آن جا که یکدیگر را با اسامی حیوانات مختلف مورد خطاب قرار داده و از پشه، سوسک، کرم خاکی، خفاش، جغد و... باغ وحشی خانوادگی تأسیس فرمودند. (جزء یکم مائده آسمانی ص40)
[6] اگر کسی در جامعهي بهائی به سن شانزده سالگی برسد و اعلام نکند که بهائی است و يا اين كه تحقيق كند و به اين نتيجه برسد كه بهاييت آئيني نيست كه مايهي سعادت او ميباشد، از جامعه طرد شده و به شدت با او برخورد میشود تا جائی که حتی پدر و مادر او حق سلام گفتن و صحبت کردن با او را ندارند و گرنه آنها هم طرد میشوند و فرد مانند یک انسان جذامی مورد نفرت جامعهي بهائی قرار میگیرد. نظامات بهائی صفحه 85
[7] ميرزا حسينعلي نوري از قول ميرزا علي محمّد شيرازي مي نويسد: " هيچ لذّتي اعظم تر در امكان خلق نشده كه كسي استماع نمايد آيات را و بفهمد مراد آنرا و لِم و بِم در حق كلمات آن نگويد و مقايسه با غير او نكند. "(بهاء الله – بديع- صفحه 145)
با تشکر از نیکدل عزیز