آسيب ها و خطرات فرقه ها
بهائیت در ایران : رشد فرقهها و تأثيرات آنها بر روي زندگي افراد و خانواده در دو دهه اخير معنا و مفهوم جديدی به خود گرفته و مسئله فرقهها به يك پديده بين المللي تبدیل شده است. ميليونها نفر در سرتاسر جهان وجود دارند كه زندگيشان شديداً به واسطه درگيريشان با فرقه ها (cults) تغيير كرده است.
امروزه فرقهها در عرصههای مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ... در زندگی ما نفوذ کرده و مشكلات و عواقب عملكرد فرقهها در جامعه فارغ از مشاهده تأثيرات آن بر افراد و خانوادهها به عنوان يك موضوع امنيت عمومي مطرح میشود. کارشناسانی كه تأثيرات فرقهها را بر زندگي مطالعه ميكنند دريافته اند كه فرقهها علاوه بر تحت الشعاع قرار دادن افراد و خانواده، سلامت و ايمني كل جامعه را نيز تهدید میکنند. بر اين اساس شاخصهايی برای آسیبهایی که فرقهها وارد میکنند وجود دارد که بايد توسط دانشمندان علوم رفتاري و جامعه شناسان به جهت پيشگيري از ورود افراد به داخل فرقه مورد مطالعه و پژوهش قرار گيرد.
1.آسيب اقتصادي
بسياري از اعضای درگیر فرقه، با دستمزد بسیار كم و یا حتی بدون دستمزد در مراكز اقتصادي كه تحت تملك فرقه بوده و توسط فرقه اداره مي شود، كار کرده و در بسیاری موارد همان درآمد اندک خود را نیز به صورت مستقيم و يا غير مستقيم تقدیم سرکرده فرقه می کنند.
اين رفتار، فرقهها را در موقعيت استراتژيك قرار ميدهد تا بتوانند با بهاي خيلي كم به فعاليت بپردازند لذا مؤسسات مشروع نمي توانند با آنها رقابت كنند و به اين ترتیب بسياري از قراردادها یکطرفه و به نفع آنها بسته می شود. فرقه ها با سوء استفاده از اشتياق و انگيزه اعضا براي كار تمام وقت، جذب منابع آنها، استثمار اعضا با دستمزدهای پایین و یا عدم پرداخت دستمزد و اجتناب از پرداخت ماليات، ثروت خود را افزايش داده و هر روز از لحاظ اقتصادی بزرگتر می شوند و انسانهاي بيشتري را به سمت فعاليت تشكيلاتي فرقه هدايت می كنند.
2.جذب نخبگان
یکی از نگرانيهایی كه در موردخطرات فرقهها وجود دارد این است که فرقه ها به دنبال جذب بهترين نيروها و گاهي نخبگان جامعه هستند و ما شاهدیم که بسیاری از افرادی که به عنوان پزشک، مهندس، معلم و ... میتوانند در خدمت تعالی جامعه باشند به سمت فعاليت تشكيلاتي فرقهها كشانده مي شوند و انرژی و علم خود را در فرقهها هدر میدهند. آنها در نهایت متوجه می شوند كه تمام نیرو و جوانی خود را صرف قدرت و منافع سركرده کرده اند و با يك دنيا حسرت به بهترين سالهاي زندگيشان که از دست رفته مینگرند و دیگر نمی توانند توانایيها و استعدادهاي قبليشان را به كار گيرند چرا كه در بسياري از زمينهها عقب افتادهاند و تنها سرکرده رشد كرده است.
3.آسيب به بنیاد خانواده و فرزندان
فرقهها همچنين اعضاي خود را با استفاده از تفكر افراطي و منطق بسته عليه خانوادههايشان بر ميانگيزند. فرقهها تصاويری شيطاني از رفتارهای والدينشان برای فرد ارائه میکنند و با بازخواني منفی گذشته فرد، کاری میکنند که آنها تنها به فرقه اعتماد کنند.
فرقهها از ازدواج اعضا جلوگیری ميكنند و يا اعضا را به سمت ازدواج تشكيلاتي هدايت ميكنند. در برخی موارد به جذب تمام اعضای خانواده به خصوص همسر ميپردازند و اگر هر يك از خود مقاومت نشان دهند، فرد را به سمت طلاق هدايت ميكنند.
حاكميت خشن و خودكامه فرقهها باعث قرباني شدن ناتوانترين عضو خانواده یعنی بچهها مي شود زيرا پدر و مادر تمام توجهشان به كارهاي تشكيلات است و از تربيت و محبت به فرزندان غافل مي شوند.
در فرقه اعضا به دنبال نشان دادن ميزان سرسپردگي خود به سركرده هستند و اين كار باعث شكاف بين زوجها و فاصله گرفتن از هم و از هم پاشيدن كانون خانواده ميشود.
در فرقههايي كه افراد از ازدواج منع مي شوند به علت سركوب اميال جنسي دچار مشكلات رواني شده که گاه بعد از ترك فرقه در ارتباط با جنس مخالف دچار مشكل مي شوند.
4. مشکلات روانی ناشی از خشونت و توطئه
فرقهها به درجات مختلفي مخرب و خشن هستند، بعضي صرفاً با اعضاي خود بدرفتاري ميکنند در حاليكه برخي ديگر خشونت خود را متوجه بيرونيها کرده و برخي هم در هر دو جهت عمل ميكنند. فرقهها تنبيهات مختلفي بر اعضاي خود اعمال ميکنند و گاه حتي اعضاي جدا شده از فرقه را براي ايجاد ترس و جلوگيري از خروج اعضاي ديگر به قتل ميرسانند. در فرقهها اعضا در شرايط نامناسب جسمي و رواني بسرميبرند. بعضي فرقهها به صورت خشن از اعضا اعتراف ميگيرند و يا براي خارج كردن نیروهای شيطانی به شدت آنها را كتک ميزنند و يا به علت انجام ندادن مسئوليتهاي تشكيلاتي آنها را تحت شکنجههای روحی و جسمی قرار می دهند. سرکردگان با آگاهي از وابستگي عضو به فرقه، فرد را به طرد تهدید میکنند تا به اين طريق با ايجاد ترس، اعضای دیگر را واكسينه كنند.
فرقهها اعضا را مجبور می کنند در فعاليتهايي كه منجر به ورود اعضا در جرایم مختلف از جمله فرار مالياتي، جاسوسي عليه نظام، كلاهبرداري و ... می شود، وارد شوند و اعضا هم كه از اهداف تاريك فرقه بيخبر هستند در جهت برآورده شدن منافع فرقه قدم بر ميدارند و در اين راه به دروغ، كلاهبرداري، فريب و... متوسل می شوند.
يك فرقه لازم نيست حتماً بزرگ باشد تا اوضاع فرد يا جامعه را زير و رو كند، گاهي يك فرقه كوچك با انواع روشها باعث نفوذ شديد و مخربی در زندگي عادي فرد میشود و آسیب زمانی خود را نشان میدهدکه فرد ناباورانه به چهره حقيقي سركرده پی برده و حالا سرخورده، نااميد و افسرده است. او دیگر نمي تواند به كسي اعتماد كند، با كسي رفت و آمد كند و حتی برخي چنان دچار بحران روحي مي شوند كه كارشان به بيمارستان رواني ميكشد و يا بعد از خروج از فرقه جهت تطابق با زندگي نرمال دچار مشكلات فراوانی ميشوند.
5. سلب آزادي و آسيب مالي
فرقه با رفتار تشكيلاتي و كنترلي به تدريج بر زندگي فرد مسلط مي شود. در بدو ورود تعهدی کامل همراه با درخواستهایی سخت از اعضا گرفته میشود که به موجب آن آسيب جدي به آزادي فردي و زندگي شخصي او وارد میشود. فرقهها با اين رفتار خود که بر يك بينش فرقه گرايانه و بسته و بي منطق استوار است عمداً جلوي اهداف تحصيلي و شغلي فرد را گرفته و باعث گسست و شكاف در زندگي خانوادگي او ميشوند.
6. فرار از بازرسي
فرقهها از بازرسي و كنترل فرار میکنند و مانع نظارت دستگاههای حکومتی بر اعمال و فعالیتهای خود ميشوند. مشكل اصلی در شناخت فرقهها این است كه ماهيت و رفتار آنها خيلي كم دیده و درك شده و به ندرت زير نظر هستند. قطعاً اگر زير نظر بوده و بازرسي دقیقی بر فعاليت آنها صورت میگرفت، به راحتی میشد به آنها اعتراض کرد.
در حال حاضر بسياري از مردم از وجود فرقهها نسبتاً بي اطلاع هستند مگر اينكه از طريق رسانهها آن هم نه چندان محسوس، با بدعتها، رفتار غير قانونی، ضد اخلاق و منافی ارزش هاي شريعت آنان با خبر شوند.
ممكن است برخی بگويند آن چيزي كه از يك سركرده سر ميزند متفاوت با رفتار رئيس من نیست كه مدام دستور مي دهد. بايد توجه مهم و اساسي داشت كه فرقه صرفاً به دليل اينكه ممكن است يك يا چند ويژگي مشترك با ساير انواع گروههاي اجتماعي داشته باشد، بي آزار به حساب نميآيد و اين حقيقت كه سرکرده فرقه خودكامه است و رئیس شما هم خودكامه، آنها را به هيچ وجه مثل هم نمي كند در واقع این یک قیاس معالفارق است.
چيزهايي كه آنها را از هم متمايز ميكند، فريب اعضا در عضوگيري، پنهان کردن اهداف، سوء استفاده از اعضا براي رسيدن به هدف سركرده، داشتن ساختار پيچيده تشكيلاتي، داشتن برنامه كاری دوگانه، سركردهای خود انتصابي و مديريت متمركز و... است.
نتيجه گيري
بعضي خطر فرقهها را لحظهاي گذرا مي انگارند كه به زودي محو خواهد شد، اين مطلب درست نيست. ما بايد این طرز تفکر را تغییر دهیم. برخي مايلند تصور كنند كه اگر مشكلي را ناديده بگيرند خود به خود از بين خواهند رفت و با اين تصور غلط جلوي موضوعي را كه لازم است آگاهي عمومي در مورد آن زیاد شود، می گيرند. در دو دهه اخير فرقه ها از تكنيكهاي مجاب سازي و بازسازي فكري به صورت مخربتر و ماهرانهتری براي جذب و مديريت سيستم تشكيلات استفاده میکنند.
بنابراین براي حفظ شهروندان برای وارد نشدن به فرقهها و جلوگیری از آسيب ناشی از حضور فرقهها، آموزش، اطلاع رساني و پيشگيري به صورت مستمر ضروري به نظر میرسد و لازم است با سلاح ايمان و پشتوانه اعتقادي و معنوي در مقابل فرقهها و آسیبهای آنها به جهاد برخیزیم.
با تشکر از شفا فیت