×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بهائیت، جاده صاف‌کن تشکیل رژیم صهیونیستی

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت، جاده صاف‌کن تشکیل رژیم صهیونیستی

سالهاست درباره جریان صهیونیسم و بهائیت پژوهش می‌کند و می‌نویسد. می‌گفت: بهائیت جاده صاف کن تشکیل رژیمی با پیشینه جنایت در سرزمین غصب شده فلسطین است و داعش محافظ جسم بی‌جان و در حال مرگ صهیونیست است.

بهائیت در ایران : ارتباط صهیونیسم با بهائیت موضوعی نیست که اخیرا به آن پرداخته شده باشد، پژوهشها و شواهد زیادی در خصوص این ارتباط موجود است. اما آنچه در این زمانه نیازمند پرداختن به آنیم، بررسی وجوه جنایتکارانه این ارتباط است. گفت‌وگوی تفصیلی زیر با هدف واکاوی این وجه از اعمال صهیونیستها صورت گرفته و نوع کمکها و همراهی‌های جریان بهائیت هم ضمن آن بازنگری شده است.

سیدکاظم موسوی که سالهاست در خصوص صهیونیسم و جنایات آنها پژوهش می‌کند برای این گفت‌وگو اسناد عجیبی ارائه کرد. در یکی از این اسناد بهائیان ضمن اظهار حمایت از رژیم اشغالگر قدس اعتراف می‌کنند که افتخارشان این است تولید مهمات و سلاح اتمی اسرائیلی به دست جوانان بهایی در سرزمینهای اشغالی انجام می‌گیرد. در سند دیگری بهائیان علاقه قلبی و اشتیاق خود را برای جنایت علیه مسلمانان و شیعیان اعلام می‌کنند، در این سند آمده است «مسلمانان نهایتا به دست بهائیان از بین خواهند رفت!».

در ادامه بخش نخست گفت‌وگوی تسنیم با سیدکاظم موسوی نویسنده، پژوهشگر و کارشناس علوم استراتژیک، درباره ارتباط «صهیونیسم و بهائیت» آمده است:

*تسنیم: آقای موسوی در ابتدا به زمینه تاریخی ارتباط صهیونیسم و بهائیت بپردازیم؛ اساسا تشکیل این دو جریان به طور مستقل چطور شکل گرفت و ارتباطات آغازین این دو جریان چگونه بوده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. قدرتهای سلطه برای اینکه بتوانند به مسلمین به ویژه در مورد تشیع به جامعه ایران ضربه وارد کنند، سعی کردند همواره جریان سازیهایی را داشته باشند. چه بسا در حوزه دینی و مذهبی فرقه‌های زیادی را ساختند. یکی از آن فرقه ها بهائیت است که اتفاقا با حمایت های مادی و معنوی ماندگاری پیدا نموده است. و در این مدت که از تاسیس آن می‌گذرد در هر زمان و یا مکان که قدرتهای سلطه برای تحقق اهداف نیاز داشتند این تشکیلات به نیابت از آنها وارد صحنه شده و مستکبرین را یاری رسانده است.

اساس جریان انحرافی بابیت و بهاییت در دامن یهود شکل گرفته است. اگر با دقت به این جریان نظری بیا فکنیم خواهیم دید پایه و اساس این دو سازمان یکی است. به گونه ای که می‌توان گفت بهاییت روی دوم سکه صهیونیست است.

این دو تشکیلات، سازمانی یکسان دارند (بهاییت و صهیونیسم) بطوری که در رفتارهای سیاسی و عرصه های دیگر شبیه به هم از خود بروز می‌دهند. به عنوان مثال: اگر وقایع این بیست و چند روز جنگی که از سوی صهیونیستها به مردم غزه تحمیل شده و کشتار کودکان بی‌گناهانی که توسط آنها صورت می‌گیرد را دنبال کنیم، خواهیم دید که تشکیلات بهاییت نیز این کودک‌کشی‌ها را تائید می‌نماید و تلاش دارد تا بین مردم و صفوف مبارزین فاصله ایجاد نماید. حتی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دست به ایجاد شبه می‌زنند تا در جامعه ایران بتوانند ایجاد شکاف کرده و نهایتا در حمایتهای مردمی خلل ایجاد نمایند. وانگهی به صراحت می‌توان گفت که این سازمان بهائیت و صهیونیست ها از دیپلماسی کشتار و جنایت به نحو احسن استفاده کرده و می‌کنند. جالب است که خوانندگان محترم بدانند که ذات هر دو تشکیلات بر پایه ترور، کشتار بی‌رحمانه بی گناهان بنا نهاده شده است. لذا برای رسیدن به خواستهای سیاسی خود فجایع عظیم ضد انسانی بسیاری را تاکنون پدید آورده اند.

در سال 1264 هجری قمری چون کشور ایران با مرگ محمد شاه «پدر ناصر الدین شاه» مواجه شد، بابی‌ها احساس کردند نظم و امنیت کشور ایران بر هم خورده است و از این فرصت می‌توانند برای تحکیم باورهای پوچ خود در جامعه بهره گرفته و آن را نهادینه کنند تا بدینوسیله نهاد اعتقادی جامعه را به کژ راهه برده و برای همیشه امید به ظهور حضرت امام زمان(عج) را با ارائه بدل آن از بین ببرند. تا بدینوسیله قدرتهای سلطه راحت‌تر به اهداف شومشان برسند. برای این منظور بحرانهای زیادی را رقم زدند. این بحرانهای سیاسی و امنیتی در کنار جنایت و کشتار بسیاری صورت گرفت که بعدها بهاییان نیز در همین مسیر گام برداشتند. جالب است که شوقی سومین سرکرده این فرقه تشکیلاتی در مکتوبات خود به ویژه کتاب «قرن بدیع» به فجایعی که در حق مردم مسلمان ایران و منطقه داشته اند به صراحت اقرار کرده است. این اعترافها حاکی از خوی وحشی‌گری است که در نهاد آنها نهادینه شده است. در پس این جنایات بود که قدرتهای سلطه بر آن شدند تا از این مولود نیز کمال بهره را ببرند.

*تسنیم: آیا می‌توان شواهد تاریخی هم برای کشتار و جنایتی که ذکر فرمودید نشان داد؟ از سوی دیگر آیا ارتباط صهیونیسم با داعش هم دارای شواهدی هست یا نه؟

بله. شما اگر بحران سیاسی، امنیتی و جنایتهای فجیع در طبرسی مازندارن، زنجان، داراب شیراز و تهران را در کنار یکدیگر بررسی کنید، ملاحظه خواهید کرد که آنها آن روز به دنبال مدل داعشی بودند که امروزه در منطقه خاورمیانه ظهور و بروز پیدا کرده است و از اینکه بیان کنند که ساخت آن به دستشان بوده است نیز ابایی ندارند. جالب است که منطقه جغرافیای اعلام وجود این جریانات هر دو در منطقه شامات قرار دارد. کشتار بی‌گناهان ، ضدیت با اسلام، انجام اقدامات تروریستی، جاسوسی و .... از دیگر شاخصه آنها است.

درباره بخش دوم سوالتان هم باید بگویم اگر آن روز تشکیلات بهائیت بستری را برای تصرف سرزمین فلسطین توسط نظام سلطه مهیا نمود، امروز داعش برای تداوم این اشغالگری و به حمایت صهیونیستها مردم منطقه را قتل و عام می‌کند. آن روز عبدالبها (عباس افندی) به خاطر خوش خدمتی به صهیونیستها از دست نماینده پادشاه انگلیس درجه "سر" می گیرد و امروز خدا میداند به خاطر این فجایع پیش آمده چه پاداشی را به سرکردگان داعش خواهند داد.

در حقیقت بهائیت جاده صاف کن تشکیل رژیمی با پیشینه جنایت در سرزمین غصب شده فلسطین است و داعش محافظ جسم بی جان و در حال مرگ صهیونیست است.
آن روز که مسلمانان حاضر نبودند با یهود صهیونیست ارتباط برقرار کنند، این بهائیت بود که با شیوه‌ای بی‌شرمانه و رذیلانه سعی کرد حلقه واسط تصرف سرزمین فلسطین توسط یهودیان صهیونیست را بازی کند. حالا داعش سعی می‌کند این تصرف را گسترش دهد.

*تسنیم: عموما گفته می‌شود که «بابیت» و «بهائیت» توسط انگلیسی‌ها در ایران تشکیل شدند. ولی شما می‌فرمایید که اینها دقیقا ریشه صهیونیستی ددارند و در حقیقت جاده صاف‌کن رژیم اشغالگر قدس هستند، آیا اینها منافاتی با هم دارند؟

نه اصلا، هیچ گونه منافاتی ندارد. دولتهای روس تزاری و انگلیس هر دو یک جهت را داشته اند و دنبال می‌کردند. زیرا هر دو قدرت سلطه آن روز به قدرت نهاد دین و اندیشه دینی در جوامع مسلمین بویژه در میان شیعیان پی برده بودند لذا به دنبال تضعیف نهاد دین بودند و از این سیاست، یهودیان صهیونیست که در تصمیم‌گیریها و یا تصمیم‌سازیهای این قدرتهای سلطه دخیل بودند کمال بهره گیری را بردند.

*تسنیم: چرا اینها باید دنبال ایجاد تزلزل در اعتقادات یا تفکرات دینی باشند؟ این تضعیف در عامل دین را بیشتر از چه راه‌هایی می‌خواهند ایجاد کنند؟

باید عرض کنم در نهاد دین هیچگاه ضعفی نبوده و نیست لکن گاه دیده می‌شود که بر اثر بدفهمی و یا کج سلیقگی‌ها اختلافاتی پیش می‌آید که این موارد را می‌توان با گفتمان حل کرد ولی اگر منظور شما از طرح این سوال فضای سیاسی در بین جوامع امروزی است باید عرض کنم که دین امروز عامل تقویت و همگرایی است. روزی ایران اسلامی با لبیک گفتن به پیام امام راحل تنها در مسیر مبارزه با صهیونیسم به پا خاست و در جمعه آخر ماه رمضان به کمک مظلومین فلسطین شتافت.

اما ببینید امروز نه تنها نیست، بلکه بعد از 35 سال جهان را با خود همراه کرده است. هرچند قدرتهای سلطه به کمک صهیونیستها آمده‌اند تا آنها را به خواستشان برسانند و در حقیقت به جنگ با خدا برخواسته‌اند و با تزریق سلاح و مهمات و همچنین دلارهای نفتی اهدائی سران خود فروخته عرب که اتفاقاً برخی از آنها نیز ریشه در صهیونیسم داشته و بنا بر مصلحتی اسلام آورده‌اند تلاش دارند تا حکومت جهانی صهیونیسم را بنا نهند که این برخلاف وعده الهی است.

آنها برای اینکه بتوانند بر اسلام مغلوب شوند در تلاشند تا دو عنصر پایداری اسلام را یا نابود و یا حداقل در اندیشه مسلمین ضعیف ایجاد نمایند که این دو عنصر یکی مبحث «عاشورا» می‌باشد و دیگر «مهدویت» است. زیرا اتفاقا هر دو باعث قوام و دوام اسلام می‌شود. این نشان می‌دهد که دشمن خوب اسلام را شناخته است. آنها تاکنون مهدی‌های تقلبی بسیاری را در سر راه مسلمین قرار داده‌اند لیکن هیچ کدام آنها نتوانسته بر عظم مسلمین خللی ایجاد نماید.

حال که نتوانستند مسلمانان را از پیروی از اسلام ناب محمدی باز دارند لذا شکستن اقتدار او را در سر می پرورانند. به همین دلیل است که شاهدیم صهیونیسم جهانی اسلام را هدف قرار داده است و وقایعی که امروزه در کشورهای عراق و سوریه در حال وقوع است حاکی از عصبانیت از شکستهای پی در پی آنها در سیاستهای توسعه طلبانه شان می باشد. برای سرپوش نهادن بر این شکستها این وحشی‌گریها و کودک‌کشی‌هایی که هر روزه با بمبهای غربی و دلارهای نفتی در غزه صورت می‌گیرد را راه انداخته اند.

*تسنیم: همکاری و کمک بهائیت به جریان صهیونیسم دقیقا چه وجوه و مشخصه‌هایی داشته است؟

در این مسیر تشکیلات بهائیت برای همراهی با صهیونیستها تلاش دارد در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی این افتضاح صهیونیستها را به گونه‌ای لاپوشانی کرده و آنها را از این مخمصه نجات دهد. البته تشکیلات بهائیت اذعان دارد که در ساخت سلاح های اتمی و سلاح های متعارف که در کشتار مردم بی‌گناه فلسطین که توسط اسرائیل صورت می‌گیرد نقش درخور تحسین و به سزایی را دارند.

در سندی که توسط ساواک در تاریخ 18 اردیبهشت ماه 1350 گزارش شده آمده است: «اتمی که بدست بهائیان درست می‌شود و اسلحه و مهمات بدست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته می‌شود [برای آن است] تا مسلمانان بدست بهائیان از بین بروند»

یا در سند دیگری آمده که بهائیان از پیروزیهای اسرائیل در جنگ سال های 46 و47 ابراز خوشحالی کرده بودند. همانطور که گفته شد این اسناد حکایت از پیوند تشکیلات بهاییت و صهیونیسم دارد. و البته در این راه خدمات شایانی نیز به صهیونیستها داده اند. بطور مثال طبق اطلاع رسانی که روزنامه های هندوستان در سال 2006 از تشکیلات بهائیت داشتند حاکی از آن بود که این تشکیلات در هندوستان به نفع رژیم صهیونیستی اقدام به جاسوسی کرده اند که عوامل جاسوس نیز توسط پلیس این کشور دستگیر شده اند و بعد از بازرسی از مکان محفل ملی بهائیان هندستان اسناد و مدارکی پیدا می‌کنند که حاکی از عمق جاسوسی آنها داشت.

*تسنیم: اگر بخواهیم به جمع بندی جامعی از این ارتباط برسیم، به لحاظ تاریخی نخستین ارتباط و پیوند از چه سالی شکل می گیرد و این ارتباط ها به چه گونه است؟

شکل‌گیری جریان بابی‌گری ارتباط تنگاتنگی با جریانات یهود دارد، قبل از اینکه علی محمد باب مدعی شود (طبق اسناد موجود بهاییت و کتاب شوقی با عنوان قرن بدیع) یهودی های خراسان تنها چند سال قبل از ادعای علی محمد شیرازی به یک باره مسلمان می شوند که با ادعای این جوانک شیرازی به وی ایمان می آورند. یا در "کتاب آبی" که اسنادی از انگلیسی را به چاپ رسانده، سندی موجود است که حکایت از آن دارد که در خانه یهودیان کرمانشاه عکس علی محمد شیرازی بر دیواره‌ها نصب بوده است.

حتی جناب آقای آیتی هم در کتاب کشف الحیل متذکر شده‌اند که برخی یهودیان ایرانی تنها به جهت مخالف و آسیب بهائیت به اسلام از آن پیروی می‌کرده‌اند و البته در مکتوبات بهائی به اسامی بسیاری از یهویان بهائی شده چون لطف الله حکیم، لاله زاری، حبیب موید و پدرش، ثابت پاسال و... بر می‌خوریم که نشان دهنده ارتباط محکم و قوی بهائیت و یهود است.

بنابراین من عمیقا معتقدم که جریان بهائیت روی دوم سکه صهیونیست است. در زمانی که صهیونیسم نتواند کاری را از پیش ببرد از چهره دوم خود که بهائیت است، استفاده می‌کند. همانطور که در طول این سالیان چون اسب تروا در سرزمین‌های اسلامی و خصوصا در ایران ورود پیدا کرده و در صدد اضمحلال هویت اسلامی جوامع آن بخصوص جامعه ایران اسلامی را دارد. ان شاء الله در موقع مناسب برنامه‌های تشکیلات بهائیت را افشا خواهیم کرد. / قدس آنلاین

ادامه دارد...

گرفته شده از فرقه نیوز

 

 

خواندن 904 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی