×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

حزب استعماري بهائيت

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

حزب استعماري بهائيت

بهائیت زدائی رهبران شیعه: آنچه باید درباره بهائیان رعایت کرد

بهائیت در ایران : آنچه در ذیل می آید بریده ای از کتاب " بهائيت زدائي رهبران شيعه " تالیف سيد عليرضا علوي طباطبائي بروجردي که بزودی قسمتهائی از آن بروی پایگاه قرار خواهد گرفت .

.....

آنچه كه از صدر اسلام به طرح خائنانه يهود و دستيارش نصارا براي مقابله با اصل ائمه اثني عشر- عليهم السلام صورت گرفت، بستر سازي بود براي قطبيت صوفيه و ركنيت شيخيه كه به مظهريت بابيه و بهائيه انجاميد تا در كنار مهدويت، مورد استفاده استعمار قرار گيرد.

امپراطوري عثماني با عقائد وآراء شيخ احمد احسائي، كاظم رشتي مجهول الهويه روسي الاصل را كه در خدمتش بود، بركرسي درست و جانشيني احسائي نشاند. تا روزي كه رشتي در حضور جاسوس روس و جاسوسان انگليس به ظاهر طلبه، يكي از طلاب تبريزي پرسيد ، امام زمان ارواحنا فدا- كجا هستند؟ وكاظم رشتي گفت :« چه مي دانم، شايد الان همين جا تشريف داشته باشند.» كينياز دالگوركي ،جاسوس كاركشته روس تزار، علي محمد شيرازي را براي اظهار امام زماني تحريك كرد واو نخست مدعي باب بودن امام شد. در پي اعدام باب، به پيشنهاد انگليس، حسينعلي نوري كه بابي شدهبود، در پي اعدام باب، به پيشنهاد انگليس، حسينعلي نوري كه بابي شده بود، شالودۀ بهائيت را در دل فتنه بابيت ريخته و تا ادعاي الوهيت پيش رفت. آنچه مهم است ضرورت شناسايي اين فتنه، در ادامه طرح هاي خائنانه يهود ونصارا در جهان اسلام است كه خوشبختانه از عالمان برجسته شيعه گرفته تا محققان اسلامي و مبلغان نادم بابي وبهائي، هر كدام در اين رابطه آثاري ارزنده وقابل استفاده را ارائه داده اند.

آنچه در اين زمينه براثر تحقيقات دقيق به دست آمده، نقش خصمانه يهود است كه به صورت هاي مختلف، به مقتضاي زمان به كار گرفته شده، اموري است كه جهان اسلام را با مشكلات عديده، از جمله حزب استعماري بهائيت مبتلا كرد، همان يهودي كه به فرموده استاد فرزانه حكيم معنوي ام، محقق گرانمايه ، حضرت حجه الاسلام والمسلمين آقا محمد علي جاودان:« بعد از مسيح، چند تن يهودي از پيروان او كليساي ابتدائي را تأسيس كردند.(سيرانحطاط دين در غرب ،از استاد محقق محمد علي جاودان:59) (جايگاه صهيونيست هاي مسيحي در آمريكا: صلواتي پور: 83) اگر بخواهيم به اسرار چنين اقداماتي پي ببريم، بايد توجه داشته باشيم در حقيقت يهود با سياست كليسا سازي به ديني رسميت مي دهد كه ناگزير است از تورات يهوديان تبعيت كند.

چنانكه در خيانت يهودي سازي فلسطين مظلوم پاپ بنديكت پانزدهم در سال 1917 ميلادي اعلام مي كند« حاكميت يهود برسرزمين فلسطين پذيرفته نخواهد بود» در صورتي كه پاپ پيوس دهم در پاسخ نامه « تئودر هرتزل» رئيس شورشيان صهيونيست ، با اينكه متذكر مي شود« ما نمي توانيم قوم يهود را به رسميت بشناسيم» ولي مي پذيرد اگرقوم يهود به فلسطين مي آيد تا ملتي را برپا نمايد، ما وكليه امكانات كليسا براي غسل تعميد آماده خواهيم بود.( جايگاه صهيونيست هاي مسيحي درآمريكا، صلواتي پور: 83) يا ماركس يهودي زاده با اقتصاد گرايي، انديشه منشأ دين ومذهب« ناي از عقل محدود و قاصري بشري است»( سير انحطاط دين در غرب ، استاد محمد علي جاودان: 126) را مي ريزد. اين دو شاهد كه بيش از چهل سال پيش، استاد بلند پايه، حضرت حجه الاسلام والمسلمين آقاي محمد علي جاودان نسبت به يهود و مسيحيت در رساله اي كوچك، ولي پرمحتواي- براي هميشه قابل استفاده اشاره نموده اند، گويا و تاييد كننده اين حقيقت غير قابل انكار است كه يهود در تمامي فتنه هاي استعمار دست داشته، بل نقش حساسي را عهده دار بوده است.

آري، يهوديان بودند كه علي محمد بزاز زادۀ مخبط و كودن شيراز را در بوشهر از هر جهتي تامين كردند.( زمينه سازان بهائيت) وبعد از اعدام او، يهوديان در خدمت استعمار پير انگليس، حسينعلي نوريِ به تمام معنا بي دينِ نوكر تزار را برانگيخت تا با يقين به اينكه برادرش يحيي، معروف به صبح ازل جانشين باب است، مدعي رهبري بابيان شود- هر چند با تأسيس حزب استعماري بهائيت، هر دو شيطان زادۀ مجسم رياست داشتند. به هر روي باب وبها براساس« خدايي كه در تورات معرفي مي شود وموجودي است بسيار شبيه انسان»( سير انحطاط دين در غرب: 144) ادعاي خدائي مي كنند. با فرق اين كه در تورات «پيامبران بزرگ، داراي گناهان ونقص هاي بشر معمولي» مي باشند.( سير انحطاط دين درغرب: 145) ولي در مورد علي محمد و حسينعلي، افرادي از نوع بشر معمولي، بايد توضح داد در مقام خدائي، داراي گناهان ونقص هايي هستند كه ابناء بشر هم به ندرت به آن مبتلا مي باشند. ولي خوشبختانه مرجعيت هميشه بيدار تشيع، در مواقع ضروري تا سرحدّ شهادت، به دفاع از اسلام، آخرين دين آسماني، در صحنه هاي هولناك حضور داشته و به هر نوع ممكن كجراهه هايي را كه نه فقط مسلمانان، بل بشريت رابه پرتگاه عميق ضلالت مي كشانده تا در خدمت مقاصد شوم استعمار باشند، مسدود، بل منهدم كردم است. در ارتباط با فتنه بابيه كه در مدرس شيخيه نجف شكل گرفت وبه بهائيت حزب هميشه در خدمت استعمار انجاميد، مي بايد از مجاهدتهاي فقيه فقهاء، استاد ومربي علمي معنوي زعماي حوزه هاي علميه شيعه قرن معاصر، حضرت آيت الله العظمي مرحوم حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي- قدس الله روحه العزيز- نام برد. شخصيتي كه بعد از قرن ها حوزه مقدس را از اطاعت علمي حوزه مجتهد پرور نجف اشرف- كه مركز تربيت فقهاء اماميه بود- بيرون آورده، به تبعيت از قم واداشت. راقم سطور كه افتخار انتساب به دودمان آن بزرگوار را جهت شفاعت به يوم الحشر مي برم، در مسير مطالعات روزانه كه پيرامون علل و انگيزه صوفي سازي در حقيقت عارف سوزي ساعاتي را با كتاب و قلم و دفتر سپري مي كنم، به لحاظ هايي كه بهائيت رابه شيخيه و اين مسلك را به صوفيه ربط ميدهد، با آثاري كه تعريف كننده واقعيت هاي مربوط به حزب استعماري بهائي گري بود برخورد مي كردم كه افتخار زيارت فتواي استاد الفقهاء والمجتهدين آيت الله الاكبر حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي- سلامالله عليه- نصيبم شد.

بعد از برخورد با اين فتواي جامع بي نظير، آن هم در عصري كه رجال برجسته سياسي، لشكري وكشوري ايران، زرخريدانِ بله قربان گوي بيت العدل بودند، حتي براي پذيرفتن مناصب حكومتي دوران ننگين پهلوي، با آن مركز استعماري ضد بشري مشورت مي كردند، انديشه مطرح نمودن مجدد فتواي عاليترين مقام ديني- شيعي مرا به خود سرگرم كرده بود؛ نه اينكه تصور شود شيعيان غيور به وظائف مذهبي- ملي خود در قبال اعضاي فريب خورده اين مركز استعماري- كه هر عضو آن لانه جاسوسي ضد ايراني است- آشنا نمي باشند، نه، بل به لحاظ هايي نظير آنچه شيخ حسينعلي منتظري به بهانه حقوق شهروندي بهائيان به قلم آورد تا مركز وابسته و بي اعتقاد استكبار جهاني در مسير رسميت ديني دادن به بهائيت يا آنچه به آن مربوط مي شود، از آن استفاده ها كنند. در صورتي كه بهائيان در هر كجاي خاك ايران ديده شوند، نه اينكه غدۀ سرطاني مي باشند كه فرد راروانه ي گور مي كنند، بل مانند« ايدز» خواهند بود كه در برخوردها، افراد را به مرضِ استعمارزدگي مبتلا مي نمايند. در حقيقت همانطور كه جنازه مبتلايان به مواد مخدر «كراك» را به جهت تكه تكه شدن اعضا، مرده شويان نمي شويند وبه خاك مي سپارند، بهائيت نيز مانند «كراك» به هر شكلي در هر جامعه اي از جوامع بشري كه داراي هر دين و آئين باشد نفوذ نمايد، آن جامعه را تكه تكه مي كند، در حقيقت راه را براي استيلاي استعمار از هر مانعي هموار مي سازد. به لحاظ چنين مهمي، مصمم شدم فتواي حضرت ايشان را كه از جامعيت بي نظيري برخوردار مي باشد، به نظر حضرات آيات رسانيده تا گفته باشيم بهائيان اگر هم از بد حادثه حكم شهروندي داشته باشند، داراي حقوقي نخواهند بود.

 

 

خواندن 875 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی