×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

غارتگران بهائی 4

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

غارتگران بهائی 4

تراكم سرمايه در دستان هژبر بهايي

نوشته شده توسط شادروان احمد الهیاری

بازنشر از بهائیت در ایران

0000

هژبر يزداني جانشين ثابت
پس از بازنشستگي و كناره گيري حبيب ثابت بخشي از وظايف و مسؤوليت هاي او برعهده يكي ديگر از بهائيان به نام هژبريزداني گذاشته شد. او كه قسمتي از ثروت شاهپور غلامرضا را نيز اداره مي كرد، (121) با سرمايه «شركت امناء»
اكثر كارخانه هاي قند ايران در سرتاسر كشور را از صاحبان آن خريداري كرد. او افزون بر پول از حربه زور نيز نهايت استفاده را مي برد. هژبر يزداني پس از خريد كارخانه هاي قند ايران با دريافت وام هاي چندصد ميليون توماني از وزارت كشاورزي - كه يك بهايي به نام منصور روحاني(122) وزير آن بود - صدها كيلومتر زمين هاي دوطرف جاده قوچان تا بجنورد به عرض ده كيلومتر را تملك كرد و آنها را به كشت چغندر قند اختصاص داد.
ارتشبد فردوست در مورد حمايت بي دريغ دربار پهلوي از هژبر يزداني براي تجاوز به املاك مردم و تملك آنها چنين مي نويسد:
«
در حوالي سال 1354 شكايتي از معينيان رئيس دفتر مخصوص شاه به دستم رسيد، مبني بر اينكه هژبر يزداني در سنگسر به مراتع چوپان ها تجاوز كرده و براي آنان مزاحمت ايجاد مي كند. محمدرضا دستور داده بود كه تحقيق و گزارش شود. دو افسر خود را به همراه عكاس ساواك به منطقه اعزام كردم. در مراجعت، گزارش آنان حاكي از اين بود كه اهالي ده مرزن آباد در ارتفاعات سنگسر همه بهايي هستند و رئيس آنها هژبر يزداني است و آنها همه مراتع ده مجاور را، كه مسلمان نشين است، به زور تصرف كرده اند. مدارك مستند جمع آوري شد و آلبومي نيز تهيه و ضميمه گزارش شد و مستقيماً به اطلاع محمدرضا رسيد.
فرداي آن روز سپهبد ايادي تلفن كرد و گفت شاه گزارش را به من نشان داده، گزارش سراپا مغرضانه است و به شاه گفتم و ايشان دستور داد كه مجدداً هيئت بي غرضي را اعزام داريد! پاسخ دادم كه گزارش هيئت مستند است و اعزام مجدد مفهومي ندارد و افزودم كه شاه مي خواهد يزداني به مناطق چراي ديگران تجاوز كند من كه مدعي نيستم. به هر حال يزداني به كار خود ادامه داد. »(123)
تراكم سرمايه در دست هژبريزداني به حدي بود كه او تمام ساختمانهاي بزرگ تهران نظير ساختمان پلاسكو و ساختمان آلومينيوم و برج سپهر- محل كنوني شعبه مركزي بانك صادرات- را خريداري كرد. وي مالك هزاران رأس گوسفند بود.
تعداد گوسفندان هژبر يزداني به حدي زياد بود كه وي در يك مورد 400 سگ گله از خارج به ايران وارد كرد.
وي افزون بر بهره برداري از شير و مواد لبني و گوشت اين گوسفندان، چرم آنها را در كارخانه هاي چرمسازي خويش فرآوري مي كرد و سپس آنها را به صورت كفش هاي دست دوز گرانقيمت به بازار مي فرستاد. هژبريزداني براي توليد اين كفشها كارخانه هاي كفش ايران و فروشگاههاي زنجيره اي آن را ايجاد كرده بود و كفش هاي توليدي خود را به صورت انحصاري در فروشگاه هاي كفش ايران به فروش مي رساند.
وي براي خود گارد و محافظان مخصوص داشت و هرواحد تجاري يا كارخانه اي را كه اراده مي كرد به زور از مالكش خريداري مي نمود. او در اين اواخر سوداي بانكداري به سرش افتاده بود و موفق شد از ابوالحسن ابتهاج، بانك ايرانيان را خريداري كند. فردوست همچنين در مورد چگونگي و ميزان قدرت وي در معاملات مي نويسد:
«چند مورد از معاملات يزداني را شخصاً شنيدم، يك روز ابتهاج، مديرعامل بانك ايرانيان، به من تلفن كرد كه از اين پس در بانك ايرانيان سمتي ندارد و تمام سهام بانك و ساختمان و وسايل آن به هژبر يزداني فروخته شده است. يك روز هم سميعي رئيس بانك توسعه كشاورزي، به من شكايت كرد كه فرد بي تربيتي با دو گارد مسلح به مسلسل بدون اجازه وارد دفتر كارم شده و گفته كه نامش يزداني است و مي خواهد سهام بانك با ساختمان و وسايل به او واگذار شود! سميعي پاسخ داده كه اين امر منوط به اجازه وزارت كشاورزي و تصويب دولت است. يزداني با خشونت جواب داده كه ترتيب آن را مي دهم. »(124)
وي قصد داشت به صورت تدريجي بانك صادرات را هم خريداري نمايد. با همين انگيزه هژبر يزداني سهامدار عمده بانك صادرات بود و به همين دليل برخي از علما داد و ستد با اين بانك را - كه عمده سهام آن مربوط به يك بهايي بود - حرام اعلام كردند و مردم نيز نسبت به اين امر معترض بودند. در اسناد ساواك آمده است:
«موضوع: مخالفت روحانيون قم با بانك صادرات
چند روزي است كه از طرف روحانيون شهرستان قم، بويژه آيت ا لله شريعتمداري و آيت ا لله گلپايگاني و عوامل آنها در سطح شهر شايع نموده اند كه داد و ستد با بانك صادرات از نظر آئين اسلام جايز نيست، زيرا هژبر يزداني كه پيرو. . . بهائيت مي باشد در بانك صادرات سرمايه گذاري و سهامدار بانك مي باشد. همچنين آيت ا للههاي مذكور و عواملشان به طور ضمني اولتيماتوم داده اند كه ما روحانيون حسابمان را در بانك صادرات مي بنديم. كاركنان بانك صادرات ناگزير با آيت ا لله شريعتمداري و آيت ا لله گلپايگاني وارد مذاكره مبني بر اينكه اولاً هژبر يزداني بهايي نيست، دوماً بانك صادرات در سطح كشور داراي 18 هزار نفر كارمند مي باشد. . . كه از اين بانك امرار معاش مي نمايند. لكن آيت ا لله ها توجهي به اين دلايل ننموده و به ادعاي خود استوار مي باشند.
نظريه شنبه: چنانچه آيت ا لله هاي قم داد وستد با بانك صادرات را تحريم نمايند به مرور خسارت قابل توجهي به بانك صادرات وارد خواهد آمد.

. . . نظريه سه شنبه: صحت خبر. . . مورد تأييد بوده. . . ضمناً آيت ا لله گلپايگاني اظهار داشت چنانچه هژبر يزداني مسلمان باشد مانعي در كار بانك نمي داند در غير اين صورت فتوي خواهد داد كه هرگونه معامله با بانك صادرات حرام است. »(125)
در دهه پنجاه از هژبر يزداني به عنوان ثروتمندترين مردايران ياد مي شد. اواسط دهه پنجاه گزارش ويژه اي در روزنامه كيهان چاپ شد كه حكايت از ثروت سرشار اين بهايي مي كرد. در اين گزارش آمده بود كه تنها يك انگشتر كه بردست يزداني است 80 ميليون تومان ارزش دارد.
همچنين شركت هاي شاهين كي، پاكريز، قند قزوين، كشت و صنعت ايران و آمريكا، كفش اطمينان، كفش ايران، فلور ايران، كارخانه هاي پي. وي. سي سنگسر و اصفهان، عمران بلوچستان، كارخانه هاي پنبه و شركت پوست هم از جمله دارايي هاي هژبر يزداني به شمار مي رفت كه يا خود مالك آن بود و يا با سرمايه گذاران خارجي در آن شريك بود. (126)
جلالي نائيني - رئيس كانون وكلاي دادگستري و سناتور انتصابي رژيم پهلوي - نيز در روزهاي سرنوشت ساز انقلاب اسلامي كه مردم خواستار سرنگوني رژيم پهلوي شده بودند و با فريادهاي «مرگ بر شاه» به مبارزه خود عليه رژيم ادامه مي دادند، به منظور انحراف در مسير مبارزه ملت ايران، با ناديده گرفتن نقش شاه و رژيم در رشد افرادي چون هژبر به جمع منتقدين و معترضين پيوسته و درباره چگونگي به دست آوردن چنين سرمايه اي توسط هژبر يزداني مي گويد:
«
يزداني پنج ميليارد و دويست ميليون تومان يعني در حدود يك سوم از سرمايه بانك هاي دولتي را از بانك هاي مختلف وام گرفته است. . . »(127)
در آستانه پيروزي انقلاب، دولت ارتشبد ازهاري نيز با هدف فريب مردم و به بيراهه كشاندن مبارزات، «هژبر يزداني» را به عنوان غارتگر
بيت المال بازداشت و در زندان قصر زنداني كرد. برخي از اتهامات هژبر به روايت اسناد ساواك چنين بود:
«. . . اتهام او تصرف غيرقانوني ميليون ها متر زمين (400 هكتار) اطراف شهر يزد و [چندين هكتار در]ورامين و نيز ضرب و شتم جهانبخش انهاري كه منجر به بي هوشي مطلق او براي مدت 2 سال شد، بود. . . »(128)
«
روزنامه ليبراسيون» در مقاله اي كه در ماه هاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي چاپ كرد در اين باره نوشت:
«
مقام هاي ايران روز سه شنبه (57.5.24) درج خبر مربوط به تظاهرات در تمام شهرهاي ايران را در مطبوعات كشور ممنوع كردند و در همان حال دو اقدام به منظور ايجاد آرامش در جهت جناح مخالف انجام دادند. كه يكي آزادي 711 زنداني و ديگري دستگيري هژبر يزداني عضو انجمن بهاييان و رئيس گروه بانكي صادرات است كه شعبات آن طي ماه هاي اخير مورد هدف تظاهركنندگان بود. »(129)
البته طبق آرشيو خبرهاي مندرج در مطبوعات آن زمان، هر روز از اتهامات ديگر هژبر يزداني پرده برداشته مي شد كه ازآن جمله مي توان به تصرف غير قانوني زمين هاي ساوه و حفر چاه هاي عميق در زمين هاي كشاورزي در اراك و خشكاندن قنات هاي زمين هاي مردم اشاره كرد(130). ساواك رژيم در مورد واكنش و ميزان اطلاعات مردم از فساد هژبر يزداني چنين گزارش مي دهد:
«موضوع: شايعات موجود بين مردم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
121- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، جلد دهم، ص .54
122- براي آشنايي با شرح حال و عملكرد «منصور روحاني» به جلد 4، از مجموعه كتاب هاي «معماران تباهي» تأليف دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان مراجعه فرماييد.

123- فصلنامه تاريخ معاصر ايران، شماره 17، سال 1380، صص 375و.376
124- همان

125- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، كتاب اول، چاپ اول، 1376، ص .305
126-
روزنامه كيهان، مورخه .1356.6.26
127- همان، مورخه .1357.6.27
128- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، كتاب دهم، چاپ اول، زمستان 1381، ص .54
129- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، كتاب نهم، چاپ اول، تابستان 1381، ص 118، به نقل از بولتن محرمانه راديو و تلويزيون ملي ايران، ش 124، ص .39
130- روزنامه كيهان، مورخه .1357.5.29
131- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، كتاب 13، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات چاپ اول، زمستان 1382، ص 594، سند مورخه .1357.7.26 1- گفته مي شود كه هژبر يزداني چندي پيش با سپردن مبلغ هفتصد ميليون تومان نقد به دادگستري همه مردم را حيران كرده است و از اعمال خلاف او بيشتر مردم آگاه و خشمگين شده اند و در چند جا شايع شده كه نامبرده مبلغ فوق را شخصاً نپرداخته بلكه دو روز قبل از آن ارتشبد نصيري مبلغ 900 ميليون تومان چك كشيده است كه مبلغ فوق از آن پول بوده زيرا ارتشبد نصيري در بسياري از معاملات و شركت ها شريك و حامي هژبر يزداني بوده است. »(131
)

 

خواندن 849 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی