×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

ساماندهي سانسور و تعديل نويسندگان راديكال

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

ساماندهي سانسور و تعديل نويسندگان راديكال

نویسنده : شادروان احمد الهیاری

باز نشر از بهائیت در ایران

رمزي از طريق اين برنامه و از رهگذر برنامه هايي كه روي آنتن مي فرستاد با شاعران و نويسندگان معروف و در قيد حيات آشنا شد و روابط ويژه اي با آنان برقرار كرد. داوود رمزي در حقيقت رابط هويدا با جريان روشنفكري ايران بود و همزمان با نمايندگي فرقه ضاله بهائيت در مطبوعات و رسانه ها، گزارشي از فعاليت هاي خود را در اختيار لجنه ها و كميته هاي ويژه بهائيان در ارتباط با ساماندهي امور فرهنگي و نيز در اختيار اميرعباس هويدا- كه او هم بهايي بود- مي گذاشت.
اميرعباس هويدا در آن زمان نخست وزير بود و اعتقاد داشت كه ارتباط با روشنفكران مي تواند به دولت او وجهه و اعتبار ويژه اي بدهد. به همين سبب غير از «داوود رمزي»، عده اي ديگر از روشنفكران از جمله صادق چوبك، رئيس دفتر رمز و محرمانه او و امير طاهري(1) سردبير وقت روزنامه كيهان و احسان نراقي، رئيس موسسه علوم اجتماعي و كورش لاشايي(2) و عده اي ديگر از اعضاي بريده از «
كنفدراسيون دانشجويان ايراني در خارج» در ارتباط مستقيم با وي بودند.
در اواسط دهه 1340، زماني كه ساماندهي سانسور در دستور كار دولت هويدا قرار گرفت، اميرعباس هويدا از داوود رمزي خواست تا به صورت نامحسوس با نويسندگان و هنرمندان ظاهرا راديكال رابطه ايجاد كند و نمايندگاني از اين قشر را به ديدار او ببرد.
داوود رمزي براي ارتباط با نويسندگان و هنرمندان ناراضي به تلاش و تكاپو پرداخت
. او كه از هر فرصتي براي آشنايي و نزديكي با اين افراد سود مي جست، يك روز در محل قديم كتابفروشي نيل واقع در چهارراه مخبرالدوله، ابتداي كوچه رفاهي با غلامحسين ساعدي- نويسنده و نمايشنامه نويس معروف- مواجه شد و به بهانه اي با او به بحث و جدل پرداخت. ساعدي در اين گفت وگو صحبت از حاكميت سانسور در مطبوعات ايران مي كرد و «داوود رمزي» در موضع دفاع از اقدامات فرهنگي دولت، به ويژه حسن نيت هويدا حرف مي زد. رمزي در اين ديدار ادعا كرد كه مي تواند چند تن از نويسندگان و هنرمندان مخالف را به ديدار هويدا ببرد تا آنان حرف و سخن هاي خود درباره سانسور و اعتراضاتي را كه پيرامون فعاليت هاي فرهنگي رژيم دارند، به صورت رو در رو با او مطرح سازند.
ساعدي از اين دعوت استقبال كرد و قرار شد تا درباره آن با عده اي از نويسندگان همفكر خود گفت و گو كند و پس از انتخاب افراد و تصميم گيري درباره رئوس مطالب مورد بحث، به صورت دسته جمعي به ديدار نخست وزير بروند.

سرانجام جلال آل احمد، غلامحسين ساعدي، رضا براهني و چند نفر ديگر از نويسندگان، براي ملاقات با اميرعباس هويدا به كاخ نخست وزيري رفتند و درباره سانسور به بحث و گفت و گو پرداختند.
هويدا در همين روز دكتر ناصر يگانه بهايي را كه با عنوان وزير مشاور در كابينه حضور داشت و كريم پاشا بهادري رئيس دفتر فرح پهلوي را كه در آن موقع از مديران دفتر هويدا بود، به عنوان نمايندگان و رابطين خود با نويسندگان معين كرد و قرار شد اين ملاقاتها تا حصول نتيجه ادامه داشته باشد.
چند هفته بعد دومين جلسه بحث و گفت وگو پيرامون سانسور در نخست وزيري تشكيل شد. آن روز وقتي نمايندگان نويسندگان به كاخ نخست وزيري و محل برگزاري جلسات رفتند، با نهايت تعجب مشاهده كردند كه احسان نراقي و ايرج افشار هم در جمع نويسندگان حضور دارند و وقتي از علت حضور آنان سؤال شد، احسان نراقي گفت: «تنها شما نماينده نويسندگان ايران نيستيد. ما هم به نمايندگي از طرف عده اي ديگر از نويسندگان به اين جلسات دعوت شده ايم...»
طرز رفتار و چگونگي مواضع احسان نراقي و ايرج افشار در همين اولين جلسه نشان داد كه آنها با هدف به هم زدن نظم جلسات و لوث كردن موضوع دعوت شده اند تا اين گفت وگوها به سرانجام و نتيجه اي نرسد.
از همين زمان بود كه احسان نراقي وظيفه جذب و جلب روشنفكران و نويسندگان ظاهراً مخالف رژيم پهلوي را برعهده گرفت و بسياري از آنان را در مؤسسه تحقيقات علوم اجتماعي كه رياست آن را برعهده داشت، به كار گماشت؛ تا به اين ترتيب در اتحاد و جمع نويسندگان شكاف ايجاد كند.
برخي از نويسندگان چپ گرا كه توسط احسان نراقي به استخدام آن مؤسسه درآمدند، عبارت بودند از: باقر مؤمني، محمدرضا زماني و غلامحسين ساعدي و... اينان به عنوان پژوهشگر، كتب و رسالات و سلسله «مونوگرافي»هايي را براي تشكيلات تهيه مي كردند. غلامحسين ساعدي كتابهاي «ايلخچي» و «اهل هوا» را در زمان همكاري با «احسان نراقي» تهيه كرد و با سرمايه مؤسسه تحقيقات اجتماعي انتشار داد.

احسان نراقي(3) در سال 1357 به هنگام اوج گيري انقلاب اسلامي يك بار ديگر به كانون نويسندگان نزديك شد و همراه رضا قطبي به عنوان رابط فرح پهلوي، با هيئت دبيران كانون نويسندگان ايران ملاقات و گفت وگو كرد.
سال ها بود كه زنده ياد جلال آل احمد به ضرورت وجودي مجمع و اتحاديه نويسندگان ايراني واقف شده بود و با تلاش بسيار و جلسات متعددي كه در خانه خود- در همسايگي خانه نيما يوشيج واقع در يك قطعه از اراضي موقوفه واقع در انتهاي كوچه اي نزديك ايستگاه اسدي خيابان شريعتي كنوني (جاده قديم شميران) با اهل قلم برگزار مي كرد موفق گرديد كانون نويسندگان ايران را به وجود آورد.

دولت هم با حمايت دفتر فرح پهلوي و بودجه بي حساب و كتاب شركت نفت كه از سوي دكتر اقبال تأمين مي شد در برابر تأسيس كانون نويسندگان، تشكيلاتي به عنوان انجمن قلم را به سركردگي زين العابدين رهنما و همراهي افرادي نظير سيمين بهبهاني(4) و فروزنده اربابي(5)، ايجاد كرد.
داوود رمزي تا مدتها عهده دار ارتباط با نويسندگان بود. پس از چندي عهده دار مسئوليت در وزارت فرهنگ و هنر شد و به عنوان وابسته فرهنگي به اروپا رفت.

ايرج افشار هم چند ماه بعد از ديدار در نخست وزيري، به رياست كتابخانه مركزي دانشگاه منصوب شد و بودجه و اعتباراتي دراختيارش قرار گرفت. او از رهگذر همين بودجه و اعتبارات، طرح هاي پژوهشي ويژه اي دراختيار نويسندگان مي گذاشت و در ازاي پرداخت حقوق ماهيانه، نتيجه پژوهشهاي آنان را به قيمت هاي گزاف خريداري مي كرد. ازجمله افرادي كه در اين زمينه با «ايرج افشار» همكاري مي كردند، مي توان به ابوالفضل قاسمي «دبيركل حزب ايران» در ايام انقلاب اشاره كرد. قاسمي اجراي بخشي از پروژه تحقيقاتي اليگارشي و خاندانهاي حكومتگر ايران را به عهده گرفت و براساس اسناد و مداركي كه ايرج افشار دراختيارش گذاشت، چند كتاب درباره شخصيت هاي سياسي روزگار رضاخان و محمد رضا پهلوي تاليف و تدوين كرد.
شايان ذكر است هويدا براي اينكه به حضور داوود رمزي در ميان نويسندگان و هيئت مذاكره كننده پيرامون سانسور، مشروعيت بدهد، طي حكمي وي را به سمت سردبير مجله تلاش منصوب كرد. با اين محمل، «داوود رمزي» ضمن بهره گيري از امكانات دفتر نخست وزيري، عده اي از نويسندگان و خبرنگاران را گرد خود جمع كرد و به مدد آنها و به ياري بودجه و اعتباري كه دراختيار داشت، گروهي از نويسندگان مطبوعات ايران را تحت نفوذ خود گرفت و آنها را به سمت اهداف شوم بهائيان هدايت كرد.

0000
پی نوشتها

1- براي آشنايي بيشتر به جلد اول مجموعه نيمه پنهان دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان مراجعه فرماييد.
2-كورش لاشايي از دانشجويان عضو كنفدراسيون بود كه به دليل گرايش هاي ماركسيستي و با هدف مبارزه عليه رژيم پهلوي به ايران آمد. اما در جريان اولين فعاليت بازداشت شد او كه تحمل زندان و محروميت از رفاه را نداشت.
خيلي زود دست از آرمان هايش كشيد و از شاه درخواست عفو كرد و از جانب محمدرضا پهلوي به عنوان رئيس لژيون خدمتگران بشر منصوب شد. او از افرادي بود كه بسياري از جوانان اين مرز و بوم را به كام مرگ فرستاد، اما خود تحمل چند سال محكوميت و زندان را نداشت.
3- براي آشنايي شرح حال و عملكرد احسان نراقي به جلد ششم از مجموعه كتابهاي «نيمه پنهان» تأليف دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان مراجعه فرماييد.
4- براي آشنايي با شرح حال و عملكرد «سيمين بهبهاني» به جلد هفتم از مجموعه كتاب هاي «نيمه پنهان» مراجعه فرماييد.
5-فروزنده اربابي يكي از معروف ترين گويندگان زن راديو ايران بود كه به سبب اينكه صدايش «راديو فونيك» بود، اجراي اكثر برنامه هاي راديو را هر روز برعهده داشت. او ظاهراً مدير روابط عمومي انجمن قلم بود و ماهانه از اين انجمن حقوق گزافي مي گرفت. وي در جريان كار در انجمن قلم، به سوداي بهره برداري از نفوذ و قدرت و از همه مهمتر، ثروت هنگفت و سرشار زين العابدين رهنما با آن پيرمرد كه هم سن و سال پدر بزرگش بود، ازدواج كرد و چون كارمند راديو بود و سازمان راديو زيرمجموعه وزارت اطلاعات و جهانگردي قرار داشت و حميد رهنما، پسر زين العابدين رهنما، وزير اطلاعات بود، به اميد دستيابي به موقعيت اداري بهتر و مزاياي بيشتر و دستيابي به ترفيع، ماجراي ازدواجش را به اطلاع حميد رهنما رساند. اما حميد رهنما به جاي توجه به همسر جوان پدر پيرش، فروزنده اربابي را به شدت مورد غضب قرار داد و او را از تشكيلات راديو اخراج كرد كه سرانجام پس از وساطت برخي از دوستان رهنما، وي موافقت كرد كه فروزنده اربابي فوراً بازنشسته شود. به اين ترتيب فروزنده اربابي از اين ازدواج نه تنها به ترفيع و مزاياي بيشتر و بهتر دست نيافت بلكه بخش مهمي از حقوق، مزايا و درآمدي كه از رهگذر گويندگي در برنامه هاي مختلف هر روزه راديو به دست مي آورد، از كف داد و از اين ازدواج جز رسوايي چيزي نصيب وي نشد.

 

خواندن 859 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی