×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

غارتگران بهائی 9

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

غارتگران بهائی 9

هویدا به همراه صنیعی در حال بازدید از صنایع نظامی

نویسنده :  فاطمه پهلوان پور

بازنشر از بهائیت در ایران :


سپهبد اسدالله صنیعی از چهره­های طراز اول بهائیت محسوب می­شد. وی در زمان رضا پهلوی ستوان پیشکار، آجودان و رئیس دفتر ولیعهد زمان محمدرضا بود و همراه ایادی نقش مهمی در تحکیم مواضع بهائیان در نهادهای نظامی رژیم پهلوی داشت.

اسدالله صنیعی فرزند آقاخان در سال 1283ش در همدان متولد شد. پدرش – میرزا آقاخان – فرزند آقا رشید از مقربین دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار بود و صمیمیت ناصرالدین شاه با او به اندازه­ای بود که او را «آقا عمو» خطاب می‌کرد. اسدالله که اولین فرزند خانواده بود، نام خانوادگی صنیعی را برای خود برگزید و دیگر برادر و خواهرانش – پرویز، ماه منظر، ماه طلعت و ماه منیر – شهرت رشیدی را برای خود برگزیدند. اسدالله صنیعی با خانم توران (توراندخت) پروینی ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند به نامهای بهمن، بیژن، مریم و ژاله می‌باشد.[1]


مشاغل سپهبد صنیعی

او در اول مهرماه 1305 وارد ارتش شد و در سال 1307 دانشکده افسری را به پایان رسانید. در سال­های پیش از کودتای 28 مرداد 1332 مشاغل صنیعی به شرح زیر است: رئیس دایره شکایات دفتر نظامی شاه (در بدو سلطنت محمدرضا پهلوی)، رئیس بازرسی اداره نظام وظیفه، عضو هیئت نظارت بانک سپه و بازرس بانک سپه، بازرس درجه یک مالی ـ اداری، بازرسی کل ارتش و معاون وزارت دفاع ملی (10 اسفند 1331 – 28 مرداد 1332) در دولت دکتر محمد مصدق.

از کودتای 28 مرداد 1332 تا سال 1340، صنیعی مشاغل مهم مالی چون مدیریت عامل شرکت تعاونی مصرف ارتش، ریاست اداره سررشته داری ارتش (اداره تدارکات کل ارتش ـ اتکا) و ریاست هیئت مدیره سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی و وزارت جنگ را به دست داشت.[2]


روابط صنیعی و مصدق

نکته قابل بررسی در بیوگرافی اسدالله، اعتمادی است که مصدق به صنیعی ابراز داشت و علیرغم شناخت وابستگی او به دربار و بهائیت وی را به عنوان (وزارت دفاع به عهده مصدق بود) به دولت خود وارد نمود. شاید پیوندهای مرموز صنیعی با حسین علاء توضیحی براین معما باشد.[3]

سپهبد صنیعی نیز ارادت خاصی به دکتر مصدق داشت تا آنجا که در جای جای کتاب خاطرات خود به تمجید و تحسین وی پرداخته است و می‌نویسد: «شاه، دکتر مصدق را در 29 مرداد 1332 در سرآغاز دوره دوم سلطنت خود که با کودتای (کیم روزولت) فراهم شده بود، به زندان فرستاد تسلیم دادگاه نظامی نمود، به مرگ محکوم شد. اعلیحضرت برخلاف نصایح پدرانه دکتر مصدق که متجاوز از 20 سال قبل ادا کرده بود، روشی دیکتاتوری محض پیشی گرفتند، به طرد شخصیت­ها و نفی رجال پرداختند، فردی را به نخست وزیری برگزیدند که دعوی تصدی این مقام را نداشت و برای انجام تکالیف صدارت ساخته نشده بود ...». [4]

تیمسار صنیعی برای ابراز عظمت دکتر مصدق می‌نویسد: «کدام سیاستمدار شرافتمند معاصر می‌تواند، عظمت نهضت دکتر مصدق را نادیده انگارد، بعلاوه وی در جهان به عنوان یکی از بزرگترین قهرمانان مشرق زمین شناخته شده که در مبارزه ملی شدن نفت و اخراج انگلیسی­ها مقام بس والایی دارد و مایه تأسف است که با انجام کودتای انگلیسی و آمریکایی 28 مرداد 1332 مسیر تاریخ ایران عوض شد.» [5]


صنیعی و کاپیتولاسیون

صنیعی در دوران نخست وزیری اسدالله علم به درجه سپهبدی رسید و به عنوان وزیر جنگ به کابینه راه یافت، وی این مقام را در دولت حسنعلی منصور و امیر عباس هویدا نیز حفظ کرد.[6]سپهبد صنیعی در کابینه اسدالله علم مهمترین نقش را در تهیه و تدوین لایحه کاپیتولاسیون داشت و در زمان نخست وزیری حسنعلی منصور تلاش زیادی برای تصویب این لایحه به کار برد. او که می‌دانست روحانیت مبارز به پیشوایی حضرت امام خمینی(ره) با تصویب این لایحه به شدت مخالف هستند، با یک نوع لجبازی به دیدار یکایک نمایندگان مجلسین شورای ملی و سنا می‌رفت و از آنان می‌خواست تا هر چه سریعتر آن را تصویب کنند. وی در سال 1349 به عنوان وزیر تولیدات کشاورزی منصوب شد.[7]


عقاید و وابستگی­های صنیعی

پس از آنکه امیرعباس هویدا در بهمن ماه سال 1343ش به صدارت رسید، محافل مذهبی با حضور یک فرد بهائی در مصدر امور به مخالفت برخاستند و پس از چندی این مخالفت، سراسر ایران را فرا گرفت. ساواک در این زمان به یاری نخست وزیر آمد و با ارائه طرح­های عوامفریبانه از قبیل سفرهای زیارتی به مشهد مقدس و ...، مجانی کردن آب و برق مساجد، بوسیدن قرآن و... سعی کرد تا هویدا را از این اتهام رهایی بخشید و او را فردی مسلمان به جامعه معرفی کند. در این ایام حضور وزرای بهائی در کابینه نیز خود مشکلی بود که نیازمند حل و فصل بود.[8]

بیت­العدل بهائیان در عکا که شرایط را مقداری سخت می‌دید و خوف آن را داشت که شاید مخالفت­های مذهبی با حضور بهائیان، محمدرضا پهلوی را از سر اجبار وادار به حرکتی بر علیه بهائیت نماید، با توسل به گفته بهاء­الله مبنی بر عدم دخالت بهائیان در امور سیاسی؛ مگر به خواست شهریار مملکت، از حضور سپهبد صنیعی در کابینه، ابراز ناخشنودی کرد. تا هم میزان پایبندی محمدرضا پهلوی در بکارگیری افراد بهائی در رژیم را به سنجش بگذارد و هم حکم بهاء­الله در عدم دخالت در امور سیاسی را برای رده­های پایین بهائیت توجیه کند. براین اساس بود که در سال 1342ش طی نامه­ای استعفای صنیعی را از شغل وزارت درخواست کرد. مکاتبات انجام گرفته در این رابطه، ضمن آنکه یکی از دلایل گویای نفوذ بهائیان در دستگاه پهلوی است، نشانگر آن نیز بوده که قبله بهائیان در همه جا و همه حال عکا بوده و هست و تلاش­های این افراد، در راستای اهداف بیت­العدل معنا و مفهوم می‌یابد. [9]

نقش سپهبد صنیعی در تحکیم مواضع این فرقه در ساختارهای نظامی رژیم پهلوی به قدری حائز اهمیت است که با بررسی میزان نفوذ و حضور بهائیان در بخش­های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دوران پهلوی­ها قابل تجزیه و تحلیل است.[10] صرفنظر از وابستگی اسدالله صنیعی به بهائیت تمایلات شدید انگلیسی و ارتباط او با انگلیس­ها، مشهور بود و همواره مورد حمایت آنها قرار داشت. این تمایل به حدی بود که زمانی که همسرش حامله بود، او را برای وضع حمل به انگلستان فرستاد تا فرزندش از تابعیت انگلیسی برخوردار باشد[11] و از طرف دیگر نیز ضمن آنکه به لحاظ دسته بندی­های سیاسی موجود در دهه 40 در باند رزم آرا قرار داشت بوسیله حسین علاء – که از حامیان بهائیت به شمار می‌رفت – نیز حمایت می‌شد. [12]


خصلت­های صنیعی

در ارزیابی ساواک از اسدالله صنیعی این گونه آمده است که: «صمیمی، برش­دار، مدیر، سختگیر در امور اداری، متکبر، اهل سوء استفاده، اهل مشروب، سیگار، قمار در مجالس خصوصی و کسی که نظر زیردستان هیچگاه نسبت به او مساعد نبوده، معرفی شده است».[13]


سوء استفاده­های صنیعی

سپهبد صنیعی در دورانی که ریاست تدارکات ارتش را به عهده داشت، در معامله خرید برنج و روغن نباتی مصرفی ارتش با همکاری حاج اخوان (پیمانکار برنج)، غلامرضا و اخوان اصغری به سوء استفاده­های مالی گسترده دست زد و ضمن آنکه برای خرید هر کیلو برنج سهم مشخصی را دریافت می‌کرد، برنج ماشینی را به جای برنج دنگی معامله و ما به التفاوت آن را دریافت می‌کرد. این سوء استفاده­ها در حالی بود که کمپانی روغن نباتی ان، دی، اف کمپانی میژ (هلندی) و کمپانی رانیشتال که طرف معامله خارجی تدارکات ارتش بودند نیز حق السهم او را به حساب شخصی وی واریز می‌کردند. گزارش این سوء استفاده­ها که از گستردگی بالایی برخوردار بود، ساواک را مجبور به تحقیق و اظهار نظر کرد.[14] این در حالی است که در سال 1346 که جریان سوء استفاده­های وی در زمین­های عباس آباد تا حد زیادی علنی شد، سعی داشت تا این اراضی را جزو منابع ملی اعلام کند تا در تصرف جنگلبانی درآید و به این وسیله سوء استفاده­های وی منتفی گردد. تحصیلات فرزندان او در کشور امریکا و سفرهای مکرر همسرش به آن کشور نیز در گزارشات ساواک، دلیلی برتمول او از طریق سوء استفاده­های مالی ثبت شده است.[15]

به عنوان مثال سوء استفاده­های صنیعی در مورد خرید برنج اداره تدارکات ارتش و ماجرای خرید روغن نباتی ان- او- اف و نقش سرلشگر صنیعی در مقام وزارت جنگ برای سوء استفاده از سازمان تدارکات ارتش که به طور مشروح در سند ساواک مورخه 15/6/1341 آمده است.[16]


نتیجه این تحقیق که توسط اداره کل نهم ساواک صورت گرفت در تاریخ 1/2/1342 چنین اعلام شد:

«برابر تحقیقات محرمانه­ای که توسط مأمورین مربوطه به عمل آمده، تیمسار نامبرده (سرلشگر صنیعی) در دوران تصدی خود در پست تدارکات ارتش با هم­دستی بعضی از افسران ادارات مختلف تدارکات؛ از جمله سرهنگ مقامع، سرهنگ صادقیان و ... مرتکب خلاف­هایی شده و ضمن خریدهای مختلف برای فروشگاه­های تدارکات و تعمیر و احداث فروشگاه­ها و معامله مصالح ساختمانی به نفع خود و باندی که با وی همکاری داشتند، فعل و انفعالاتی به عمل آورده که برای روشن شدن موضوع بایستی درباره اتهام خریدهای بزرگ اداره تدارکات مخصوصا معامله برنج، روغن نباتی سرگل هلندی، مصالح و آهن آلات، فروشگاه­های مرکزی و مسلسل سازی و دامپزشکی و تقسیم زمین، توسط هیئت بازرسی رسیدگی­های دقیقی به عمل آید و مشخص شود غیر از افسران یادشده فوق عده دیگری از نظامیان و پیمانکاران و متصدیان امور ساختمانی که با این اداره سر و کار داشتند تا چه اندازه به نفع خود و به ضرر ارتش کار نموده اند...

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور

سرلشگر پاکروان.[17]


سرانجام اسدالله صنیعی

سپهبد اسدالله صنیعی که موفق به فراز کشور نشده بود، در تاریخ 22 فروردین ماه 1358 دستگیر و زندانی شد. او که تمام دارایی­های خود به نام همسرش کرده بود، از میزان دارائی خود تنها به قطعه زمین 6 هکتاری اطراف محله کن در تهران که باغ انگور بود، اشاره کرد و خود را در خرید سلاح از بیگانگان به عنوان رابط بین ارتش و دولت و مجلس معرفی کرد و مادر و خواهرشاه (اشرف) را افرادی فاسد و منحرف دانست و در پاسخ اینکه: شما در این مملکت چه کاره بودید که از هیچیک از مسائل دفاعی و جنگی اطلاعی ندارد؟ گفت: «من فقط یک رابط و مترسک بودم».[18]

پی نوشتها :

[1] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1384، چاپ اول، ص 225.

[2] فردوست، حسین: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1373، چاپ ششم، ج اول، ص 465- 266./ کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ص334، سند بیوگرافی تیمسار سپهبد صنیعی.

[3] همان، ص 465.

[4] مشیر، مرتضی: خاطراتی از شپهبد اسدالله صنیعی (وزیر اسبق جنگ و تولیدات کشاورزی)، انتشارات شرکت کتاب، 1380، ص 31-32.

[5] خاطرات سپهبد اسدالله صنیعی، ص 33.

[6] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد(امیرعباس هویدا)، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، چاپ اول، ج اول، ص505، سند شماره 43731/ 20ه 7، 24/2/48.

[7] اللهیاری، احمد: نیمه پنهان (بهائیان در عصر پهلوی)، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، 1387، چاپ اول، جلد 31، ص 152.

[8] همان، ص 374.

[9] همان، ص 153- 154. / خاطرات فردوست، ج1، 374.

[10] شهسواری، ثریا: اسناد فعالیت بهائیان در دوره محمدرضاشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص 99- 98.

[11] پرونده تیمسار صنیعی وزیر جنگ، کلاسه 56859، 16/7/46.

[12] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ص 238.

[13] سند ساواک، مورخ 6/4/1340، شماره 316.

[14] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ص 229./ سند ساواک، مورخه 25/3/ 42.

[15] همان، ص 230.

[16] همان، صص232-237، تاریخ 15/6/1341.

[17] همان، سند ساواک، 1/2/1342 / سند شماره 678/312، تاریخ 1/3/42.

[18] بهائیان در عصر پهلوی، صص 155- 156. / کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ص231.



 

خواندن 864 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی