تحريف احاديث توسط« حسينعلي نوري»
كتاب«ايقان» به گفته« شوقي افندي » بزرگ ترين و قديمي ترين كتاب بهائيت محسوب ميشود. اين كتاب توسط«ميرزا حسينعلي نوري» براي اثبات دعاوي« علي محمد شيرازي» در سال هاي 1278 يا 1280 هجري قمري نوشته شده است. در مقدمه اين كتاب از شوقي افندي چنين نقل شده است:« در بين جواهر اسرار مخزونه و لئالي ثمنيه مكنونه كه از بحر ذخائر علم و حكمت حضرت بهاءا... ظاهر گرديده اعظم و اقدم آن كتاب مستطاب ايقان است كه در سنين اخيره دوره اقامت بغداد( 1278 ه .ق مطابق 1862 م) طي دو شبانه روز از قلم مبارك نازل گرديده و با نزول آن، بشارت حضرت باب تحقق پذيرفت و وعده الهي كه حضرت موعود، بيان فارسي را كه ناتمام مانده تكميل خواهد فرمود به انجاز پيوست.»
اين در حالي است كه وقتي به مطالب اين كتاب نظري مي افكنيم، علاوه بر اشتباهات فراوان و تناقضات بي شمار، به مطالبي مي رسيم كه حكايت از تحريفات كتب قبل دارد. اين تحريفات شامل هر دو بعد معنوي و ظاهري مي شود . قسمتي از تحريفات ظاهري اين كتاب در چاپ هاي بعدي توسط بهائيان، تصحيح و اصلاح شده اند اما بخش ديگر اين تحريفات هنوز تصحيح نشده و بهائيان براي فرار رسوايي بايد به فكر تصحيح اين تحريفات نيز باشند.
يكي از مواردي كه هنوز تصحيح نشده، روايتي در « روضه كافي» است كه حسينعلي نوري براي اينكه اين روايت را به آشوب هاي ايجاد شده به وسيله باب و كشته شدن آن افراد مرتبط سازد، دست به تحريف آن زده است. اين حديث به حديث زوراء» مشهور است.
اصل حديث چنين است:
« سهل بن زياد، عن بكر بن صالح، عن محمد بن سنان، عن معاويه بن وهب قال تمثل ابو عبدالله( عليه السلام) ببيت شعر لابن أبي عقب. وينحر بالزوراء منهم لدي الضحي*ثمانون ألفا مثل ما تنحر البدن( وروي غيره : البزل) ثم قال لي: تعرف الزورا؟ قال : قلت : جعلت فداك يقولون : انها بغداد قال: لا، ثم قال(عليه السلام) :دخلت الري؟ قلت: نعم، قال: أتيت سوق الدواب؟ قلت: نعم ، قال:رأيت الجبل الأسود عن يمين الطريق؟ تلك الزوراء يقتل فيها ثمانون ألفا منهم ثمانون رجلا من ولد فلان كلهم يصلح للخلافه، قلت : و من يقتلهم جعلت فداك؟ قال: يقتلهم أولاد العجم.»[1]
ترجمه:« معاويه بن وهب مي گويد: امام صادق (ع) به يك بيت شعر از ابن ابي عقب تمقل كرد: نحر مي شود در زوراء از آنان هنگام ظهر، هشتاد هزار نفر مثل نحر شتر( ويا گاو)
سپس به من فرمود: آيا «زوراء» را مي شناسي؟ گفتم: فداي تو گردم مي گويند كه آن بغداد است.
فرمود: نه، سپس فرمودند: آيا وارد «ري» شدهاي؟ گفتم: بلي. فرمود: آيا به بازار حيوانات رفته اي؟ گفتم.آري.
فرمود: آيا كوه سياهي كه از سمت راست جاده است ديدهاي؟ آن كوه، همان زوراء است كه كشته مي شود در آن هشتاد هزار نفر كه هشتاد مرد از آنان از فرزندان فلاني هستند كه همه آنان براي خلافت شايستگي دارند. گفتم: فدايت شوم چه كسي آنان را ميكشد؟ فرمود: آنان را فرزندان عجم( غير عرب) مي كشند.»
اين اصل روايت است كه در نسخ خطي و چاپي كتاب كافي، تأليف شيخ كليني موجود است. اما آنچه ميرزا حسينعلي نوري در ايقان نقل كرده، به اين شرح است:
«وديگر ملاحظه فرماييد چگونه جميع اين امور وارده و افعال نازله در احاديث قبل ذكر شده، چنانچه در« روضه كافي» در بيان زوراء مي فرمايد: « و في روضه الكافي عن معاويه بن وهب عن ابي عبدالله قال: اتعرف الزوراء ؟ قلت: جعلت فداك، يقولون انها بغداد، قال: لا، ثم قال دخلت الرّي؟ قلت : نعم، قال: اتيت سوق الدواب؟ قلت: نعم،قال: رايت جبل الاسود عن يمين الطريق؟ تلك الزوراء ، يقتل فيها ثمانون رجلا من ولد فلان كلهم يصلح الخلافه، قلت: من يقتلهم؟ قال: يقتلهم اولاد العجم« اين است حكم امر و اصحاب آن حضرت كه از قبل بيان فرمودهاند، حال ملاحظه فرماييد كه زوراء موافق اين روايت، ارض ري است. و اين اصحاب را درآن مكان به بدترين عذاب به قتل رساندند و جميع اين وجودات قدسي را عجم شهيد نموده چنانچه در حديث مذكور است و شنيدهاند و برهمه عالم واضح و مبرهن است . حال چرا اين خراطين ارض در اين احاديث كه جميع آنها مثل شمس در وسط سماء ظاهر شد تفكر نمي نمايند و اقبال به حق نميجويند.» [2]
همانگونه كه مشاهده مي شود، در اصل حديث آمده در زوراء(محلي در شهر ري) 80 هزار نفر كشته مي شوند . حسينعلي نوري با علم به اينكه 80 هزار بابي در ري كشته نشدهاند، براي بهره برداري و سوءاستفاده از اين روايت، به جاي« ثمانون الفا»( 80 هزار) كه در تمام نسخ خطي و چاپي روضه كافي موجود است، كلمه «ثمانون رجلا» (80نفر) را ذكر كرده است.
بنابراين، درست برخلاف گفته بهاء، مسلمانان در اين احاديث تحريف شده تفكر مي كنند و اقبال به حق مي جويند و حق و باطل را- حتي با همين يك مورد- از هم تشخيص مي دهند.
البته اصل اين حديث نيز جعلي و فاقد ارزش و اعتبار است چرا كه يكي از راويان آن «سهل بن زياد» است كه به دروغگويي و ضعيف و غالب بودن شهرت دارد[3] و رواياتش فاسد بوده است. [4] همچنين يكي ديگر از راويان « بكر بن صالح» بوده كه او هم از ديدگاه علم رجال، فردي بسيار ضعيف بوده[5] و قابل اعتماد نيست. به اين ترتيب، بهاء نه تنها به يك روايت جعلي استناد كرده بلكه آن را مورد تحريف قرار داده و 80 هزار نفر را به 80 نفر تبديل مي كند و بعدهم بدون هيچ دليل و مدركي آن را با كشته شدههاي آشوب باب تطبيق مي دهد.