دامنه تحريف
بررسي ابعاد تحريفگري حزب استعماري بهائيت
بهائیت در ایران : فرقه استعماري بهائيت، از ابتداي شكل گيري تا به امروز، به انحاي مختلف به تحريفلگري و بدعتگزاري در مباني اصيل دين اسلام و تاريخ و فرهنگ اسلامي پرداخته است. دامنه تحريفات اين فرقه ضاله از تأويل و تفسير به راي آيات قرآن و روايات و احاديث گرفته تا جعل و تحذيف و تغيير حقايق ديني و تاريخي گسترده يافته است. هم اكنون نيز شاهد موج گسترده تحريفگري آنها در عرصه اخبار و وقايع در رسانه ها هستيم. با توجه به تداوم اين توطئه و لزوم آگاهي بخشي به جامعه در خصوص آن، گفتگويي با محقق ارجمند« حجت الاسلام والمسلمين عليرضا روز بهاني ، مدير گروه فرق انحرافي مركز تخصصي كلام و اديان حوزه علميه قم صورت گرفته است. ايشان در اين مصاحبه به نقد و بررسي وجوه مختلف سياست تحريفگري فرقه ضاله بهائيت پرداختهاند.
سير تحريفات بهائيان از گذشته تا به امروز چه روندي طي كرده و هم اكنون چه عرصه هايي هدف تحريف اين فرقه قرار گرفته است؟
به طور كلي، تحريفات بهائيان رادر چند بخش مي توان مورد رصد و ملاحظه قرار داد:
1.بازنويسي و تغيير مكرر متون فرقه اي.
2.تفسير به رأي آيات و روايات و دستبرد به واژگان آيات و روايات.
3.تحريف در جهت تاريخ سازي
4.واژه گونه نمايي وقايع سياسي- اجتماعي.
در خصوص مورد اول يعني بازنويسي و تغيير مكرر متون فرقه اي بايد گفت كه بهائيت در اين عرصه از تحريف، يد طولاني داشته و بارها متون خود را تغيير داده است. تنها با نگاهي به نسخ متعدد كتاب« ايقان» و نيز كتاب« نظر اجمالي در ديانت بهائي » و بسياري ديگر از مكتوبات اين فرقه مي توان صحت اين ادعا را ثابت كرد.
چرا بهائيان متون و منابع خود را مورد تحريف و بازنويسي قرار دادهاند؟ هدف آنها از اين اقدام چيست؟
اساسا تحريف متون فرقه اي با دو هدف صورت مي گيرد:
1. پنهان كردن اشتباهات صرفي و نحوي سركردگان؛ اشتباهان ادبي سركردگان بهائي به حدي است كه مديران فرقه و مبلغان آن ناچارند به بازنويسي و رفع اشتباهات مسلم آنها بپردازند. هر چند، بسياري از مواردي كه تصحيح شده، ديگر به كار استدلالهاي« ميرزا حسينعلي نوري»( مؤسس بهائيت) نميآمدند، تأمل در برخي آيات شريفه قرآن كه توسط سركرده بهائيت نقل شده و مقايسه آنها ثابت مي كند كه تنها چند اختلاف لفظي آيات و روايات نيست كه موجب اعتراض دانشوران و انديشمندان مسلمان به نويسنده ايقان شده است، بلكه تعمد او بر اين تحريفات است كه واكنش آنها را برانگيخته و اين از الطاف الهي است كه يك مدعي، با قلم خويش اقدام به رسوا كردن خود كند و حقانيت مخالفان خويش را به اثبات رساند. پژوهشهاي محققان نشان مي دهد كه كتاب« ايقان» يا « رساله خالويه» بيش از 480 مورد غلط دستوري دارد. مرحوم« شيخ محمد رضا افضل» كتابي با عنوان« فلتات» در خصوص خطاهاي ايقان تأليف كرده است.
براي مثال حسينعلي نوري در نسخه اصلي ايقان، به سبب ناآشنايي و عدم تسلط بر قواعد زبان عربي به جاي واژه «قدسوا» از كلمه« فلتقدسن» استفاده كرده كه انتخابي نابجا و نادرست است. وي با اين عبارت قصددارد مردم را به قداست فرا بخواند. اما به طورزي مفتضحانه، خود را رسوا مي سازد چرا كه اگر« لام»، مجزوم و صيغه امر باشد كه غلط است زيرا لام امر، برسر جمع مخاطب، داخل نمي شود و اگر مفتوح باشد، ديگر امر نخواهد بود و مضارع خبري ميشود، حال آنكه او مي خواهد مردم را امر به قداست كند. به همين خاطر است كه بهائيان در نسخههاي تصحيح شده بعدي، آن را اصلاح كرده و واژه« قدسوا» را جايگزين اين اشتباه كردهاند.
با وجود اينگونه اشتباهات فاحش و غير قابل گذشت، جالب است بدانيد در مقدمهاي كه براين كتاب نگذشته شده درباره اهميت آن براي اعضاي حزب بهائي، آمده:« اين كتاب شريف در حد خود، بهترين گواه دانش غيبي و مظهريت الهي جمال مبارك است [1]... به طور كلي، مي توان گفت كه در بين كتب و آثاري كه از قلم مُلهَم شارع امر بهائي نازل گرديده، كتاب مستطاب ايقان به نفسه، نظر به حل مشاكل و غوامض آيات الهيه كه لازال عدم فهم آن سبب تخالف و تنافر احزاب و امم عظيمه بوده، اساس متين و استواري جهت وحدت كل ملل و نحل و ائتلاف اقوام و مذاهب متنوعه برقرار نموده است.» [2]
2. تحريف به منظور تغيير گفتمان و راهبردهاي فرقه؛ بعد از مرگ « شوقي افندي» سومين سركرده بهائيت در سال 1957 ، اين فرقه ضاله با بحراني جدي در عرصه مديريت و رهبري مواجه شد. خانم« روحيه مكسول» بيوه شوقي كه رياست هيئت« اياديان امر( شوراي مركز بهائيان) را به عهده داشت، توانست با تكيه بر نفوذ اياديان در ميان توده هاي پراكنده بهائي، اكثريت بهائيان را گرد خود جمع كند و مانع تشتت آنها شود اما شرايط ذكر شده در منابع مكتوب فرقه، مانع مهمي بر سر راه آنها بود، شرايطي كه حضور يكي از اولاد مذكر ميرزا حسينعلي نوري بر كرسي رياست فرقه را واجب و لازم ميدانست.
يكي از مهمترين كتابهايي كه رسيدن خانم مكسول و اياديان به رأس بهائيت را با مشكل مواجه ميكرد و بر موضوع مذكور دلالت و تاكيد شديدي داشت، كتاب« نظر اجمالي در ديانت بهائي» بود. به همين خاطر ، اين كتاب در ليست تحريف قرار گرفت و موارد مورد نظر سران از آن حذف شد تا مقاصد آنها عملي شود .
يكي از مهم ترين تحريفات بهائيت كه در طول زمان ، به صورت جدي آن را پي گرفته، ارائه تصويري واژگونه و دروغين از موضوعات و وقايع سياسي و اجتماعي داخلي و خارجي است، بهائيان با بزرگنمايي و اغراق در زمينه مسائل مختلف سياسي و اجتماعي، ميكوشند ابتدا چشم ها را از ديدن و گوش ها را از شنيدن حقيقت وقايع باز دارند و در قدم بعد، در غوغاي بازار ساختگي خود، كالاي تقلبي خويش را به ساده لوحان بفروشند، آنها اين سياست را به اشكال مختلف و با بهرهگيري از ابزارهاي گوناگون رسانهاي از مطبوعات و رسانههاي چاپي گرفته تا راديو و شبكههاي ماهوارهاي و فضاي مجازي، پي ميگيرن. سياه نمايي از اوضاع داخلي كشور و مظلوم نمايي به ويژه نزد مجامع بين المللي مانند سازمان حقوق بشر، از شگردهاي هميشگي آنها در اين عرصه است.
اين تحريف ، به دليل وجود نسخههاي بسيار اين كتاب در دست بهائيان، يكي از رسواترين تحريفات صورت گرفته در اين فرقه به شمار مي رود.
تفسير به رأي و دستبرد در واژگان آيات و روايات، چگونه و با چه انگيزهاي از سوي بهائيان صورت گرفته است؟
آيات الهي و روايات معصومين(ع)، به عنوان اسناد اصلي و بيانيههاي قطعي دين به شمار ميروند. به همين خاطر براي حفظ اصالت آنها، بايد فقرات مورد استناد، عينا و بي هيچ تغيير و تبديلي ذكر شوند اما ميرزا حسينعلي نوري براي آنكه اثبات كند ادعاي علي محمد باب مستند به مدارك و نصوص قطعي است ، بيپروا از قضاوت آگاهان به قرآن و متون روايي، دست به تحريف و جعل درآيات قرآن مجيد و روايات معصومين زده است. اين اقدام در ابعاد مختلف و به روش هاي متفاوتي صورت گرفته كه مي توان اينگونه بيان كرد:
1.تعرض به ساحت قرآن: مرحوم« سيد محمد باقر نجفي» در كتاب« بهائيان» آورده است: « در نسخههاي خطي و اولين چاپ سنگي كتاب ايقان، در مقام بيان و ذكر اشارات و تلويحاتي كه مبين ظهورالله است، به آيه 210 سوره بقره استناد مي كند كه چنانچه ميفرمايد:يَومَ يَأتي اللهُ في ظُلل مِن الغَمامِ و ... علما ظاهر بعضي اين آيه را از علائم قيامت موهوم كه خود تعقل نموده اند، گرفته اند كه مضمون آن اين است كه« روزي كه ميآيد خدا در سايهاي از ابر.... وقتي كتاب ايقان به دست مطلعان معارف اسلامي افتاد، ملاحظه آيه مذكور در متن كتاب ايقان موجب تعجب اهل فن گرديد . زيرا اساسا چنين آيهاي در متن كتاب خدا وجود ندارد و حسينعلي ميرزا مرتكب جعل و تحريف ميشود.» [3]
2. تحريف روايات مهدوي: ميرزا حسينعلي نوري در كتاب ايقان در يكي از روايات نيز دست برده و مي نويسد:« في حديث المفضل سئل عن الصادق فكيف يا مولاي في ظهوره فقال عليه السلام في سنه الستين يظهر امره و يعلو ذكره» . [4] در حالي كه اصل روايت در « بحارالانوار« چنين آمده است:« قال المفضل: يا مولاي، فكيف بدو ظهور المهدي عليه السلام و اليه التسليم؟ قال عليه السلام يا مفضل يظهر في شبهه ليستبين، فيعلو ذكره، و يظهر امره، و ينادي باسمه و كنيه و نسبه...» [5]
در روايت اصلي ، عبارت: في شبهه ليستبين» به عبارت« في سنه الستين » تبديل شده است كه تحريفي آشكار است و سنه ستين نميتواند درست باشد، زيرا:
در اين حديث تا اين مقام هر بار مفضل سؤال از وقت مي كند، حضرت با برهان بيان ميفرمايند كه وقت معين ندارد و در اين مورد، جواب امام مطابق سؤال مفضل است يعني از كيفيت جواب مي دهد نه از وقت.. زيرا او با عبارت: كيف بدء ظهوره» از كيفيت ابتداي ظهور ميپرسد.
وقتي تاريخ حيات امام صادق( ع) بعد از سوال 100 بوده است، آيا صحيح است كه ايشان سال ظهور را با سال 60 كه مربوط به گذشته است، بدانند؟ واگر سالي غير از سال 60 باشد، چرا امام به آن سال به طور دقيق اشاره نمي كند؟
برفرض كه عبارت روايت به جاي« في شبهه ليستبين» همان عبارت مورد ادعاي بهاء يعني في سنه ستين» باشد، اما باز هم مفهوم روايت اين است كه حضرت در سال 60ظهور خواهد كرد، اين حقيقت هيچ ارتباطي به ادعاي علي محمد باب ندارد چرا كه او در سال 60 خودرا« باب امام» معرفي كره است نه خود امام.
پس از رسوا شدن اينگونه تحريفات ، بهائيان چه توجيهي براي اين اقدامات دارند؟ ( چه در برابر اعضا و چه منتقدان)
با توجه به گسترش عرصه ها و ابزارهاي اطلاعاتي در عصر كنوني و كمتر شدن امكان حك و اصلاح منشورات پر از غلط سركردگان بهائي، مركز رهبري بهائيت با قبول اختلافات ايقان، با تكيه بر آيات و روايات اسلامي كوشش كرده است تا اين تحريفات آشكار را تنها اختلاف لفظي جلوه دهد، به طوري كه آنها در مقدمه همين كتاب نوشتهاند: « لازم است گفته شود كه جمال اقدس ابهي، حضرت بهاءا... بعضي از آيات كتب مقدسه يا احاديث اسلامي را به مضمون، در اين سفر منيع نقل فرمودهاند لذا متن اين قبيل منقولات ممكن ايت در موارد چند يا اصل مندرج در كتب مقدسه و احاديث اسلامي تطابق كامل لفظي نداشته باشد.» [6]
توضيح نويسندگان بيت العدل ممكن است براي پيروان اين فرقه قانع كننده به نظر برسد و عدم انطباق لفظي نوشتجات ميرزا حسينعلي نوري با متن آيات و روايات را مهم تلقي نكنند اما بر همگان آشكار است كه تحريفات وي در اين كتاب، تنها عدم تطابق كامل لفظي نيست و فقط به آيه« هل ينظرون...» منحصر نميشود بلكه وي آيات متعددي را به براي نيل به مقاصد خويش ، مورد تحريف لفظي و معنايي قرار داده است كه همه آنها در نخستين چاپ سربي ايقان در سال 1318 ه.ق بدون توجه به تعمد ميرزا حسينعلي و به منظور اسكات مخالفان، از سوي جانشينان وي تصحيح شد.
يكي از عرصههايي كه به شدت مورد تاخت و تاز تحريفگران بهائي قرار گرفته ، حوزه تاريخ است. لطفا در خصوص نحوه عملكرد آنها در اين زمينه توضيح بفرماييد.
تحريف واقعيات تاريخي، يكي از مهم ترين اشكال تحريف است كه در اين فرقه ضاله مي توان به آن اشاره كرد. نمونههاي فراواني از اين اقدام در متون بهائي وجود دارد كه ميتوان آنها را به صورت فهرست وار بيان كرد. وجود تحريفات فراوان در منابع و متون فعلي تاريخي بهائيت بيش از هر چيز ناي از استناد مورخان بهائي به يك كتاب خاص است. منبع اكثر تواريخ بهائي، متني است به نام« تاريخ نبيل» كه مفصل ترين متن تاريخي در بهائيت شناخته ميشود؛ اثري كه نگارش و تدوين آن بر اساس خواست و اعمال نظر سركردگان بهائي بوده است.
«ميرزا عبدالحسين آواره» درباره كتاب خود به نام« كواكب الدريه في مأثر البهائيه» كه در زمينه تاريخ بايت و بهائيت نوشته، عنوان كرده است: « دوجلد كواكب الدريه كه انشاي بنده است و مواد تاريخي آن را با هزاران اختلاف و تصرف و تقلب رؤساي بهائيه دادهاند لهذا خودم آن را معتبر نميدانم و قطعا استفاده تاريخي از آن نميتوان كرد چه، مسائل مسلمهاي كه حتي مانند ادوارد براون در كتب خود نوشته و من هم كامل ترش را نوشته بودم، از كتابم در موقع طبع آن در مصر حذف كردهاند زيرا به ضررشان تمام ميشده و تعبيرات جعليه را جانشين آن قرار دادهاند.» [7]
جالب است كه متن اصلي كتاب تاريخ نبيل كه ادعا مي شود كتاب« داون بريكرز » شوقي افندي بر اساس آن نوشته شده- جهت نقد و بررسي در اختيار متخصصان و كارشناسان بي طرف علم تاريخ و حتي تاريخ نگاران پژوهشگران بهائي همچون « ژان كول» و «عباس امانت» قرار نگرفته وآن را به حدي نشان ندادهاند.
همانگونه كه اشاره كرديد، يكي از عرصههايي كه هم اكنون به شدت آماج سياست تحريفگري بهائيان واقع شده، عرصه اخبار و انعكاس وارونه وقايع سياسي و اجتماعي است . هدف بهائيان از اين تحريفات چيست و با چه روشهايي دست به اين كار ميزنند؟
يكي از مهمترين تحريفات بهائيت كه در طول زمان، به صورت جدي آن را پي گرفته، ارائه تصويري واژگونه و دروغين از موضوعات و وقايع سياسي و اجتماعي داخلي و خارجي است. بهائيان با بزرگنمايي و اغراق در زمينه مسائل مختلف سياسي و اجتماعي، ميكوشند ابتدا چشمها را از ديدن و گوش ها را از شنيدن حقيقت وقايع بازدارند و در قدم بعد، در غوغاي بازار ساختگي خود، كالاي تقلبي خويش را به سادهلوحان بفروشند. آنها اين سياست را به اشكال مختلف و با بهره گيري از ابزارهاي گوناگون رسانهاي از مطبوعات و رسانههاي چاپي گرفته تا راديو و شبكه هاي ماهوارهاي و فضاي مجازي، پي مي گيرند. سياه نمايي از اوضاع داخلي كشور و مظلوم نمايي به ويژه نزد مجامع بين الململي مانند سازمان حقوق بشر، از شگردهاي هميشگي آنها در اين عرصه است. يكي از نمونههاي جالب توجه اين اقدام، هم اكنون در يكي از سايتهاي زنجيرهاي بهائيان قابل مشاهده است.در اين سايت درباره« عطاا... مقربي» عضو سابق محفل بهائيان تهران آمده است:
«پس از انقلاب اسلامي در اصفهان، دوبار باز داشت شد، محفل مقدس ملي، صلاح درآن دانستند كه به طهران بروند. در طهران، هر ماه و هفته و شبي به اتفاق وحيده خانم در محلي به سر بردند، چون خانه مسكوني در همان اوايل انقلاب به غارت رفته بود. تا آنكه در سوم مرداد ماه 1359 مطابق با بيست و يكم آگوست 1980 به همراه همكاران خود در جلسه محفل ملي با حضور دو نفر از اعضاي هيئت معاونت، به وسيله عدهاي ناشناس ربوده شد و به محل نامعلومي روانه گرديد و تاكنون هيچ اطلاعي از محل آن سرداران ملكوتي به دست نيامده است.»
اين درحالي است كه واقعيت، چيز ديگري است و براساس مطالب كتاب هايي كه توسط عناصر دستگاههاي امنيتي (ساواك و كا.گ.ب) نوشته شده، سرتيپ مقربي از امراي بهائي ارتش بوده است. [8] اودر سالهاي آخر حيات رژيم پهلوي، زير نظر« ارتشبد طوفانيان»(معاونت تسليحاتي) و در قسمت خريد سفارشات نظامي و جنگ افزارها كار مي كرد. وي از جاسوس شوروي بود. در اواسط سال 1356 ، پرده از رازجاسوسي سرلشكر مقربي برداشته شد و وي را در فاصله چند روز پس از دستگيري، محاكمه و تيرباران كردند». [9]
تحريف مباني اسلام و انعكاس وارونه اخبار و وقايع توسط بهاييان، چه تهديدها و آسيب هايي را متوجه جامعه مي سازد و چگونه مي توان با آن مقابله كرد؟
امروز، بهائيان زير سايه حمايت هاي رژيم صهيونيستي، با نفوذ در رسانه هاي ارتباط جمعي و فضاي مجازي، تلاش گسترده اي را در جهت سياست تحريفگري خود آغاز كردهاند، به طوري كه اغلب اخبار منتشر شده از سوي رسانه هاي بهائي، كاملا تحريف شده و حقايق به گونهاي نمايش داده مي شوند كه اهداف و منابع اين فرقه استعماري و اربابان آن را تأمين كنند. اين دروغ پردازي ها در طولاني مدت مي تواند بر افكار عمومي – داخل و خارج – اثر گذاشته و مباني باطل آنها را حق جلوه دهد. مدارس، آموزشگاه ها، دانشگاه ها و به طور كلي، حوزههاي آموزشي از ديگر نقاط آسيب پذير هستند كه عناصر اين فرقه همواره كوشيدهاند با رسوخ در آنها، برعقايد و باورهاي نسل جوان خدشه وارد سازند. ارزش ها و هنجارهاي اسلامي، ديگر نقطه ضربهپذير هستند كه بهائيان مي كوشند با اشاعه شبهات و بدعت ها در خصوص مباني اصيل اسلامي به ويژه احكام شرعي، حجاب و ... به آن آسيب بزنند. براين اساس، بر ما و تمام مسئولان و نهادهاي متولي – عمومي و خصوصي – است كه با شفاف سازي اينگونه اقدامات و برنامهريزي اصولي به مقابله به آنها بپردازيم.
[1] مقدمه كتاب ايقان ، ص(ي) منتشر شده در سايت« جامع آثار بهائي»
[2] قرن بديع، ترجمه نصرا... مودت، موسسه معارف بهائي ، دانداس كانادا، 1992 ميلادي، صص287-285
[3] قرن بديع، ترجمه نصرا.... مودت، مؤسسه معارف بهائي ، دانداس كانادا، 1992 ميلادي، صص 47، 89 چاپ سنگي 157 . صفحه 15 سطري كه تاريخ و نشر آن مقارن حيات حسينعلي ميرزا است.
[4] ايقان، ص196 از سطر 12
[5] چاپ امين الضرب، جلد 13 ، ص201 ، سطر نهم به بعد و بحارالانوار ، چاپ جديد ، جلد 53 ، ص3 ، سطر 8 به بعد.
[6] چاپ امين الضرب، جلد 13، ص201، سطر نهم به بعد و بحارالانوار ، چاپ جديد، جلد 53 ، ص3، سطر 8 به بعد ص(ح)مقدمه.
[7] دنيس مك اوئين، منابعي براي مطالعه تاريخ و تعاليم اوليه بابي» صص 169-166 عباس امانت در مقدمه چاپ دوم كتاب« رستاخيز و تجديد حيات: پيدايش جنبش بابي در ايران 1850-1848 مينويسد: « يك نسخه اصلي اين كتاب به زبان فارسي در مركز جهاني بهائي موجود است اما به ايشان به عنوان يك پژوهشگر حوزه تاريخ، به بهانه آنكه جا و اتاق كافي براي پژوهشگران درمركز جهاني وجود ندارد، پس از سه دهه درخواست هنوز اجازه بررسي و مطالعه كتاب مذكور را ندادهاند»!
[8] شاهد، نوشته منصور رفيع زاده، رئيس ساواك مستقر در امريكا( به زبان انگليسي)
-داوري(سخني در كارنامه ساواك) نوشته سرتيپ منوچهر هاشمي، رئيس ساواك و معاون مدير كل اداره ضد جاسوسي ساواك( به زبان فارسي)
-درون كا.گ.ب، نوشته ولاديمير كوزيچكين ( مأمور كا.گ.ب. سازمان امنيتي شوروي در تهران، بين سالهاي 1977تا 1982)
[9] براي اطلاعات بيشتر در مورد پرونده سرتيپ مقربي مي توانيد به مقاله« ماجراي يك جاسوسي از زبان سه كتاب مندرج در سايت ايران بوم» مراجعه كنيد.