الیمانی ، مدعی دروغین کیست و چه میگوید؟ بخش اول
بهائیت در ایران : تا کنون مطالب متعددی را با موضوع احمد الحسن یمانی یا جریان فکری یمانی در پایگاه درج نموده ایم. برای جمعبندی این جریان فکری و ارائه یک مطلب جامع از آن موضوع را با جستجو در فضای مجازی شروع کردیم با جمعبندی از آنچه بود ، آنچه از این مدعی دروغین بدست آمده را در سه بخش ارائه میدهیم .
نکته حائز اهمیت در این فرقه تشابهات کاملا مشخص در ادعاهای یمانی با جریان فکری باب و بها میباشد . و در مرحله اول این تشابه اداعای هردو جریان در ابتدای ادعا ، نسبت دادن خود به حضرت مهدی (عج ) بوده است گزارش را بدقت مطالعه بفرمائید .
احمد بن اسماعیل معروف به احمد حسن الیمانی یکی از مدعیانی است که در سال های اخیر به ادعای این که امام مفترض الطاعه،مهدی، قائم، وصی امام مهدی(علیه السلام)، نوه آن حضرت و در نهایت یمانی است برای خود شهرتی به هم زده و در گوشه و کنار عده ای را فریفته و با خود همراه کرده است وی برای اثبات ادعاهای خود به پاره ای از روایات تمسک جسته است. در مقاله پیش رو تلاش شده است به اختصار برخی از مستندات وی به نقد کشیده شود و خبط و خطاهای نهفته در آن گوشزد شود.
تقطیع روایات، تحریف نظر دانشمندان شیعه، ناتوانی در فهم معنای روایات، استناد به روایات اهل سنت، حذف روایات مخالف، تعارض درونی و بیرونی برخی از نقدهایی هستند که می توان برای مستندات وی برشمرد.
یکی از این جریان های انحرافی که در سال های اخیر در کشور عراق شکل گرفته و در گوشه و کنار در حال ترویج باورهای خرافی خود است جریان احمد حسن است موسس این جریان شخصی به نام احمد حسن از قبیله صیامر است که در سال1973 میلادی در منطقه ای به نام هویر از توابع شهرستان زبیر از استان بصره متولد شد و در سال 1999 از دانشکده مهندسی نجف فارغ التحصیل شد و مدتی در حوزه شهید سید محمد صدر تلمذ نمود. وی مدعی است ابتدا در خواب وسپس در بیداری با امام مهدی ملاقات کرده و آن حضرت او را مامور به هدایت انسان ها کرده است.
وی ادعاهای متعددی دارد
1- خود را فرزند با واسطه امام مهدی(علیه السلام) می داند و با این سلسله نسب خود را به امام مهدی منتسب می کند: احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن امام مهدی(علیه السلام)
2- خود را امام سیزدهم می داند!
3- خود را مهدی و قائم(علیه السلام) می داند. او معتقد است پس از امام مهدی(علیه السلام)12 مهدی که همگی قائم هستند از فرزندان آن حضرت به ترتیب جانشین آن حضرت خواهند شد و او اول المهدیین است.
4- خود را وصی و جانشین امام مهدی(علیه السلام) می داند که به زودی و پس از حیات امام مهدی جانشین آن حضرت خواهد شد.
5-خود را یمانی می داند.
6- خود را فرستاده از سوی امام مهدی برای هدایت انسان ها می داند که همه باید به او ایمان بیاورند و با وجود او دیگر تقلید از مراجع تقلید جایز نیست و همه باید از او تقلید نمایند.
وی دعاوی خود را از سال ها پیش شروع کرده و توانست در کشور عراق برخی از شیعیان ساده دل را جذب کند. وی پس از انجام اقدامات نظامی ای که طرفداران او در عراق انجام دادند و در نتیجه اقدام پلیس بغداد برای دستگیری اش از عراق گریخت و پس از آن تنها از طریق اینترنت با طرفداران خود در ارتباط بود. طرفداران وی معتقدند او هم اکنون غایب شده است.
شیوه های نقد احمد حسن
برای نقد احمد حسن از دو مسیر می توان حرکت کرد. مسیر نخست این است که صرف نظر از ادعای احمد حسن و مستندات او نخست به این پرسش پاسخ داده شود که اساسا بر اساس روایات اهل بیت پس از حکومت امام مهدی چه اتفاقی خواهد افتاد.آیا دوران رجعت شروع خواهد شد و امامان معصوم به دنیا باز خواهند گشت و حکوکت امام مهدی(علیه السلام) با سرپرستی آنان استمرار خواهد یافت یا این که فرزندان امام مهدی(علیه السلام) جانشین آن حضرت خواهند شد و یا این که احتمالات دیگر وجود دارد.
پرسش دوم که نیازمند پژوهش مستقل دیگری است این است که اگر فرض را بر این بگیریم که پس از امام مهدی(علیه السلام) فرزندان آن حضرت جانشین ایشان خواهند شد آیا فرزندان آن حضرت پیش از ظهور امام هم جایگاه و نقشی خواهند داشت یا این که نقش و جایگاهشان منحصرا مربوط به پس از ظهور و رحلت یا شهادت امام مهدی(علیه السلام) است.
سومین پرسشی که باید به آن پاسخ داد این است که اساسا برای تشخیص مصادیق فرمایشات پیشوایان معصوم چه راهکارهایی وجود دارد و به تعبیر دیگر برای تطبیق آن چه ائمه فرموده اند بر مصادیق خارجی چه معیارهایی وجود دارد حل این پرسش از این جهت در نقد احمد الحسن راهگشاست که او مدعی است بسیاری از آن چه ائمه فرموده اند بر او تطبیق می شود و او مصداق بسیاری از روایات است. بنابر این ما نیازمند معیارهایی برای تطبیق روایات بر مصادیق خارجی هستیم.
اگر بتوان به این سه پرسش اساسی پاسخ داد می توان ادعای احمد حسن و امثال او که در گذشته بوده اند و در آینده نیز خواهند بود را به راحتی نقد کرد. دومین مسیر برای پاسخگویی به ادعای احمد حسن نقد و بررسی مستندات اوست به این معنا که مستندات او یکی یه یک بررسی شوند و میزان دلالت آن ها بر ادعایش بررسی شوند.
از میان دو شیوه ما به شیوه دوم میپردازیم.
پیش از شروع نقد افکار وی تذکر دو نکته ضروری است. اینکه مساله امامت و مهدویت یکی از اعتقادات بنیادین مکتب تشیع است و آنچه در این باره مطلوب است ایمان است و ایمان نمی تواند مبتنی بر گمان باشد چرا که آدمی نمی تواند به چیزی که یقین ندارد ایمان داشته باشد از این رو چنین باور بنیادی نمی تواند مبتنی بر ادگه گمان آور باشد و ما در این حوزه و سایر اعتقادات اساسی دیگر نیازمند ادله یقین آور هستیمبه همین دلیل مروجان احمد حسن اعتراف دارند که مدعای خود را نمی توانند با اخبار واحد اثبات نمایند و از این رو مدعی هستند برای اثبات حقانیت احمد حسن روایات متواتری در دست دارند که برای انسان یقین آور است.
با توجه به نکته یاد شده برای نقد احمد حسن نیاز به بررسی تک تک مستندات او نیست گرچه همه آن ها قابل نقد است در ادامه به بررسی ادعاهای مطرح شده از سوی احمد الحسن می پردازیم.
تقطیع روایات به قصد فریب
فریب و نیرنگ یکی از شگردهای مروجان احمد حسن است این امر در تطبیق روایات بر وی آشکارتر است. یک دسته از روایاتی که مستند طرفداران احمد حسن است روایاتی است که در آن ها نام احمد وجود دارد. آنها در این باره می نویسند: از امیرمومنان(علیه السلام) در خبری طولانی که در آن اصحاب قائم را ذکر می کند آمده است که اولین آنها در بصره و آخرین آنها از ابدال می باشد.[1]و از امام صادق(علیه السلام) در روایتی طولانی که نام یاران قائم را ذکر می کند آمده است: ((و از بصره...احمد[2].))
از آن جا که از یک سو طبق این روایات اولین یار امام از بصره است و نام او احمد است و از سوی دیگر احمد حسن هم نامش احمد است و هم اهل بصره است بنابراین این روایات به روشنی بر او انطباق دارد. در حالیکه نویسنده با در کنار هم قرار دادن این دو روایت خواسته اثبات کند طبق حدیث نخست اولین یار حضرت از بصره است و طبق حدیث دوم نامش احمد است پس او همان احمد حسن است لیکن با تقطیع روایت مخاطب را فریب داده است چرا که در ادامه روایت نخست که همان خطبه البیان است آمده است )): کسانی که از بصره هستند نامشان علی و محارب است.))
روایت بدین صورت است: (( قالوا: يا أمير المؤمنين نسألك باللّه و بابن عمّك رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم أن تسمّيهم بأسمائهم و أمصارهم فلقد ذابت قلوبنا من كلامك فقال: اسمعوا أبيّن لكم أسماء أنصار القائم إنّ أوّلهم من أهل البصرة و آخرهم من الأبدال فالذين من أهل البصرة رجلان اسم أحدهما علي و الآخر محارب و رجلان من قاشان عبد اللّه و عبيد اللّه...))[3]
و در روایت دوم که از امام صادق ( علیه السلام) است کسانی که از بصره هستند سه نفرند و نام دومین آنها احمد بن ملیح است در حالیکه احمد حسن احمد بن اسماعیل است. وَ مِنَ الْبَصْرَةِ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَعْطَفِ بْنِ سَعْدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُلَيْحٍ، وَ حَمَّادُ بْنُ جَابِر[4].
چنان که ملاحظه می شود نویسنده برای اینکه روایات را بر مدعای خود تطبیق دهد از یک روایت جمله اولین آنها از بصره هستند را انتخاب کرده بدون این که به ادامه حدیث که نام هایی غیر از احمد را بیان نموده است اشاره ای کند و از روایت دوم نام احمد را انتخاب کرده بدون اینکه آن را بصورت کامل(احمد بن ملیح) نقل نماید و خواسته با کنار هم قرار دادن این دو حدیث به مخاطب این گونه القا کند که هر دو حدیث در مقام بیان یک نفرند در حالی که واقعیت چیز دیگری است....
ادامه دارد...
پی نوشت:
[1] . بشاره الاسلام،کاظمی،سید مصطفی بن ابراهیم،ص232و233
[2] .ادله جامع، الحسن، سید احمد،ص34
[3] .الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، الیزدی الحائری،ج2 ص174
[4] .دلائل الامامه، الطبری،محمد بن جریر، ص574