اغراق با هدف تقدس بخشیدن رفتاری فراگیر در فرقه ها
بهائیت در ایران : یکی از رفتارهای بزرگان شیخیه، شخصیت سازی برای مشایخ خود بوده است، که هر یک برای دیگری جایگاه رفیعی را قائل میشده است، تا اینگونه به اهداف فرقهای خود دست یابند. در این مقاله به گوشهای از این بلندپروازیها میپردازیم. سید کاظم رشتی، جانشین احسایی، در یکی از اجازات خود به کریمخان کرمانی عباراتی دارد که بسیار اغراقآمیز و در بعضی موارد خلافواقع هستند. ما عین عبارت سید را از کتاب فهرست در اینجا نقل و نقد میکنیم.
سید در اجازهنامهی خود به کریمخان مینویسد: «جناب مستطاب، عالم عامل فاضل كامل المسدد، المؤيد بتأييد الملك المنان، محمدكريمخان، حكم ايشان مطاع و ترجيح ايشان متبع و راد بر ايشان راد بر خدا و رسول و ائمه طاهرين (سلام الله عليهم) ميباشد. بر كافه ناس امتثال اوامر ايشان لازم و اذعان و انقياد مر احكام ايشان را متحتم و امضاي حكم ايشان بر هر كس لازم و مخالفت ايشان در آنچه بذل جهد نموده و ترجيح داده بعد از استيضاح تام حرام، جايز التقليد و نافذ الحكم، هر كس خواهد تقليد ايشان كند كه فائز و ناجي خواهد بود انشاء الله تعالي». [۱]
این اجازنامه به ظاهر کوتاه، مملوّ از عباراتی است که در شأن شخصیتی همچون کریمخان قابل اثبات نیست. در نقد آن باید گفت:
اولاً: خود سید که این اجازهنامه را صادر کرده است، صلاحیت آن را نداشته است که بخواهد چنین اجازهنامهای را برای کسی صادر کند؛ چرا که مطالعهی زندگی سید بیانگر این مطلب است. ماجرای حملهی به کربلا در زمان ایشان، تفرقه انداختن در عالم تشیع، دشنام به علمای شیعه، تفسیر نابجا از معارف اصیل اسلامی، مجهول بودن هویت وی، انتشار معارف کاذب در عالم تشیع و... از جمله رفتارهای ناشایست سید است.[۲]
ثانیاً: سید در اجازهی خود به کریمخان آورده که «راد بر ايشان راد بر خدا و رسول و ائمه طاهرين (سلام الله عليهم) میباشد». آنچه جای تعجب دارد این است که کریمخانی که موجب انشعاب و تفرقه در عالم تشیع شده است و عقاید منحرفانه وی سبب ترویج اندیشه بابیت گردیده است، چگونه میتواند در این مظان قرار گیرد؟! آیا لایق دانستن کریمخان برای چنین جایگاهی گناهی بس بزرگ نیست؟ [۳]
ثالثاً: طبق گفتار سید کاظم باید گفت: اکابر و بزرگان علمای امامیه همچون «صاحب جواهر، شهید ثالث، ملا جعفر استرآبادی، ملا آقا دربندی، سعیدالعلماء، سید مجاهد، سید مهدی طباطبایی، صاحب فصول، شریف العلماء و سید ابراهیم قزوینی و...» راد بر خدا و رسول و اهل بیت (علیهم السلام) هستند؛ چرا که ایشان از همان ابتدا عَلَم مخالفت با مشایخ شیخیه را بلند و شیخ احمد احسایی را تکفیر کردند.[۴]
رابعاً: باید گفت طبق نظر رشتی تنها مشایخ شیخیه بر صراط مستقیم قرار دارند و دیگران همه بر طریق گمراهی قرار گرفتهاند. و آیا این سخن گزافی نیست؟
خامساً: چگونه میتوان شخصی همچون کریمخان را، که انتقادات رفتاری زیادی بر ایشان وارد است، از کسانی دانست که اطاعت ایشان بر همگان واجب باشد. مگر میتوان از کسی که خود گرفتار هوای نفس شده است و برای رسیدن به اهداف فرقهای، عقاید باطل را ترویج داده است، تقلید کرد؟[۵] حاصل اینکه میتوان گفت: صدور چنین اجازهنامهای از رشتی و استفاده از عبارتی همچون «لزوم اطاعت و رد او، رد بر رسول و خدا بودن و...» در شأن شخصیتی همچون کریمخان هیچ مصداقی ندارد؛ کما اینکه زندگی کریمخان و حتی رشتی حاکی از این مطلب است. آیا این اجازهنامه اعتبار دارد؟!
پینوشت:
[۱]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۱، ص ۶۰.
[۲]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: نقد تفسیر رشتی از حدیث باب علم و مقالهی: سیری در زندگی سید کاظم رشتی و مقالهی: حمله عثمانیان به کربلا در زمان سید کاظم رشتی و مقالهی: آثار سید کاظم رشتی
[۳]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: آشنایی کریمخان با رشتی، زمینه فرقهسازی و مقالهی: بررسی انتقادی خوابهای کریمخان کرمانی
[۴]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: حکایت تکفیر شیخ احمد احسایی در قزوین
[۵]. به پاورقی شمارهی ۳ مراجعه فرمائید.