تناقض در اعتقاد و عمل
به بهانه22 آذر سالروز جنایت بهائیان به حمایت از رژیم منحوس پهلوی در شیراز
بهائیت در ایران : روز۲۲ آذر۱۳۵۷ مردم سعدیه شیراز ، شاهد وقوع جنایتی هولناک توسط استوار "صفت الله فهندژ" ، بهایی بودند. در اثر تیراندازی این جنایتکار از روی پشت بام خانه اش 11 تن از مردم مسلمان محله سعدیه کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند.
درسالروز وقوع این جنایت (22 آذر 1357) در مقاله پیش رو تلاش شده است با اتکاء به دو سند برجای مانده از ساواک و گزارش ژاندارمری استان فارس به وزارت کشور در آن زمان ، ماجرای کشته و زخمی شدن دهها نفر از مردم شیراز توسط این استوار بهایی را بازخوانی کنیم .
در ابتدا متن سند اول مربوط به تلفنگرام مامور ساواک از شیراز را باهم مرور می کنیم :
به 312 و 341 شماره تلفنگرام 07 21940/ ه 1
«ساعت 1500 روز 22/9/57 بتحریک سه نفر از افراد متعصب مذهبى به اسامى عین اللّه فهن دژ ـ غلامحسین فهن دژ فرزند خواجه عوضعلى و امین فهن دژ فرزند نیاز و تعدادى از اهالى محله سعدیه شیراز به قبرستان بهائیان حمله و پس از تخریب زمینها در ساعت 1800 به منازل و محافل حضیرت القدس بهائیان حمله مىنمایند که به همین علت بهائیان ساکن در محل به منظور دفاع از خود با سلاح هائى که در اختیار داشتهاند شروع به تیراندازى نموده که در نتیجه 11 نفر از متعصبین مذهبى توسط بهائیان و یکنفر از بهائیان توسط مأمورین فرماندارى نظامى بضرب گلوله کشته و عدهاى در حدود سى نفر به سختى مجروح و حالشان وخیم مىباشد. که در بیمارستانهاى شیراز تحت مداوا قرار گرفته اند. وصبح روزجارى نیز چند دستگاه از منزل بهائیان آتش زده شده است که امکان آتش زدن برخى از منازل متعصبین مذهبى هست. ضمنا آخرین وضعیت مجروحین و اسامى کشته شدگان متعاقبا باستحضارمىرسد
گزارش دهنده : جوان گوینده متن تلفن گرام : آقاجانیان گیرنده تلفن گرام : قاسمپى
ساعت 00/10 تاریخ : 23/9/ 1357 » (1)
همانطور که ملاحظه می شود در این سند گفته شده است که بهاییان به روى مسلمانان آتش گشوده اند. اما درسند بعدی که توسط ژاندارمرى استان فارس ارائه شده است جزئیات بیشتری از ماجرای یک استواربهایی و یک سرباز وظیفه و نفر دیگرى که دستگیر شدند و مردم را به گلوله بسته اند. توضیح داده شده است:
«گزارش هنگ ژاندارمرى شیرازحاکى است درساعت 1830 روز22/9/1357 درمنطقه سعدى شیراز بین مسلمانان و بهائیان زد و خوردى بوقوع پیوسته چون منطقه مزبورجزو حوزه فرماندارى نظامى است ماموران فرماندارى نظامى مستقیما دربرقرارى نظم و امنیت دخالت نموده و فرمانده گروهان شیراز نیز با عده اى ماموراز نظر کمک و انجام امور قضائى درمحل حاضر، معلوم شد نزاع براثر اختلافات مذهبى رخ داده و در اثر تیراندازى از جانب چند نفر از افراد بهائى که در پشت بامهاى منازل خود سنگر گرفته بودند تعدادى از افراد مهاجم مسلمان ساکن سعدى را کشته و زخمى شدهاند و یکى از افراد تیرانداز استوار فهندژ درجهدار شاغل ارتش جمعى مرکز پیاده بود که در اثر تیراندازى مامورین فرماندار نظامى کشته و یکنفر دیگر بنام شهرام فهندژ که با یک قبضه اسلحه دولول سوزنى و یکنفر سرباز وظیفه که هویت وى تاکنون معلوم نشده در حال فرار دستگیر میگردند که پس از برقرارى نظم و آرامش بدستور فرماندار نظامى مامورین فرماندارى بیگان مربوطه مراجعت مینمایند و تعداد کشته شدگان 13نفر ( 12 نفر مسلمان و یکنفر بهائى ) بود ه و تعداد زخمى شدگان 15 نفر که در بیمارستان سعدى و نمازى شیراز بسترى و صبح روز جارى، مجددامسلمانان قریه سعدى شیراز که تعداد آنان درحدود 5 هزارنفرتخمین زده میشد بمنازل بهائیان حمله در نتیجه حدود یکصد دستگاه از منازل بهائیان را تخریب وطعمه حریق قرار داده بهائیان ساکن سعدى بارتفاعات اطراف سعدى که گویا بعضى از آنها مسلح به تفنگ شکارى مجاز میباشند متوارى و دراین جریان یک قبضه اسلحه دولول سوزنى که ازقنداق جدا میباشد با یک قبضه اسلحه پنج تیر گلوله زنى یک برنو با چهار تیر فشنگ متعلق به استوار فهندژ و یک رشته فانسقه متعلق به شهرام فهندژ کشف در حال حاضر نظم و آرامش در محل حکمفرماست .نتیجه اقدامات بعدى متعاقبا بعرض میرسد. (2)
قبل از آنکه به بررسی این دو سند مهم بپردازیم بد نیست مروری بر گزارش مطبوعات همان زمان در این مورد داشته باشیم:
نشریه اخبارجنبش اسلامی شماره هشت به تاریخ سی ام آذر 1357 در این مورد گزارش میدهد :
«مردم از مساجدى که در منطقه سعدى قرار دارد بیرون آمده و در حالى که بقیه از بالاى پشت بامها آنان را با نداى تکبیر همراهى مىنمودند، به تظاهرات مىپردازند. در این هنگام ارتش به وسیله نورافکن محل جمعیت را روشن نموده و یک استوار به روى مردم تیراندازى مىنماید که در نتیجه 23 نفر کشته مىشوند. یک سرباز شجاع، استوار قاتل را به سزاى عملش مىرساند که فرداى آن شب اعدام میگردد. »
در مقابل این گزارش ، نشریه پیک خجسته شماره 1179 بیست و پنجم آذر 1357 صفحات 1و 5 فاجعه شهرک سعدى را از جانب گروه هاى مشکوک و از پیش آماده شده، بیان مىکند و مىنویسد :
«استوار یکم صفاتاللّه فهندژ به همراه فرزندش شهرام، گروهى از مردم این شهرک را به گلوله بست که در نتیجه 21 نفر کشته و 28 نفر مجروح شدند. در این حادثه استوار مذکور کشته و فرزندش دستگیر گشتند. از خانه این فرد هفت قبضه تفنگ، 12 اسلحه کمرى و 2 دستگاه پوکه سازى و پوکه پرکنى به دست آمد. »
از این دو گزارش، جالبترادعای فصلنامه مطالعات ایرانى است . (سال سیزدهم 1980، ش 1 تا 4، صفحه 55 تا 81 ) این نشریه که در امریکا چاپ می شود ، از قول یک مددکار اجتماعى شیرازى نقل می کند که هیچ سربازى در آنجا حضور نداشت ؛ مردم خودشان زدند وخوردند و 9 نفر به ضرب چاقو کشته شدند و این نشریه مىنویسد همه کشته شدگان بهایى بودند!!
خانم لیلا چمن خواه پژوهشگر تاریخ معاصر در کتاب خود به نام " بهائیت و رژیم پهلوی " مجموعه این اقدام را ساخته و پرداخته ساواک در آن زمان می داند خانم چمن خواه در این مورد می نویسد:
« ماجرا ازآنجا آغازشد که شماری ازعناصر بد نام ساواک برای تحریک بهائیان ساکن این محله [سعدیه] در جلوی خانه های آنها که در مجاورت هم قرار داشت تجمع کرده و با طرح یک سری تقاضا ها و توهین به ساکنین ، قصد برانگیختن و عصبانی کردن آنها را داشتند. برخلاف آنچه که اکثریت وساواک در مورد تعداد خانوارهای بهایی محل اغراق و بزرگنمایی می کردند ، در این منطقه فقط حدود 20 تا 30 خانواده بهایی با جمعیتی در حدود 100 نفر زندگی می کرد » (3)
تحلیل تاریخی رویداد
حادثه محله سعدی شیراز به چند دلیل اهمیت اساسی داشت:
1-زمان وقوع حادثه : 22آذرماه سال 1357 مصادف است با دوازدهم محرم 1399هجری قمری یعنی تنها دو روز پس از برگزاری راهپیمایی میلیونی روزعاشورا توسط مردم ایران در سراسر کشور، در این روز تاریخی در عظیم ترین راهپیمایی دوران قبل از پیروزی انقلاب تا ان روز، مردم با شرکت فعال خود خواستار سرنگونی حکومت شاه شدند.
در واکنش عجولانه به این راهپیمایی گسترده ساواک که به شدت موقعیت رژیم سرکوبگر شاه را در خطر می دید؛ با طراحی انواع و اقسام حیله ها، تلاش داشت از گسترش روز افزون نهضت آزادی خواهی و ضد استبدادی و ضد استعماری امام خمینی جلوگیری کند. بنابراین دور از ذهن نیست یکی از راه هایی که آنها به آزمایش گذاشته باشند ، انحراف مبارزه مردم از ضد سلطنت شاه و همپیمانانش ، به سمت مبارزه علیه بهایی ها باشد.
احتمالا ساواک قصد داشت با به راه انداختن جنگ بهائیان علیه مسلمانان از یکسو جهت گیری مبارزه را از ضدیت با نظام ستم شاهی به مبارزه علیه بهایی ها سوق دهد. تا بین مردم انقلابیون اختلاف و دودستگی بوجود آورد. از سوی دیگر این اقدام بهانه ای برای مخدوش کردن چهره های انقلابی در نزد افکارعمومی مردم جهان شود.
شاید با درنظر گرفتن این دو ملاحظه مهم بود که آیت الله شهید دستغیب و مرحوم آیت الله بهاءالدین محلاتی با صدور اعلامیه ای از مردم خواستند ضمن حفظ هوشیاری در برابر این توطئه رژیم شاه ، مانع ازتغییر مسیر مبارزه انقلابی مردم به سمت شروع یک جنگ داخلی علیه بهایی ها شوند. (4)
2-مکان جنایت
شهر شیراز به عنوان محل تولد "سید علی محمد باب" وازنگاه بهائیان محل « اظهار امر» جایگاه ویژه ای در نزد بهائیان دارد. به همین دلیل برخی ازپیروان فرقه بهائی شهر شیراز را «مرکزامربهایی» می دانند. همچنین بخاطرقرارداشتن منزل سید علی محمد باب مشهور به "بیت الحکمه" در شیراز توجه خاصی به این شهر در فرقه بهایی وجود داشته است . بنابراین ایجاد درگیری های فرقه ای در شیراز برای ساواک بیش از هر شهر دیگری می توانست زمینه شعله ور کردن آتش جنگ داخلی را در کوران حوادث انقلاب فراهم سازد. اگر هوشمندی روحانیت شیعه در آن زمان نبود احتمالا می توانست جریان درگیری های محله سعدی شیراز به سایر مناطق این شهر گسترش پیدا کند و چه بسا جریان مبارزه اصیل مردم را علیه استبداد ستم شاهی منحرف سازد.
3-نتایج و تاثیرات این نوع درگیری ها
بطور کلی می توان گفت در جریان حرکت انقلاب اسلامی علیه نظام شاهنشاهی در ایران، برای اولین بار یک حرکت انقلابی در جهان بر اساس اندیشه های دینی و اسلامی توانست از حضور مردم در صحنه و با رهبری خردمندانه مرجع تقلید ، انقلابی اسلامی را به ثمر بنشاند که تا پیش از ان هرگز در محافل دانشگاهی ، نظریه ای که بتوان با اتکاء به اندیشه های اسلامی و رهبری دینی، انقلابی را با بدون اتکاء به قدرتهای سلطه گر به نتیجه رساند، مطرح نبود. بنابراین یکی از راههایی که می توانستند این حرکت مردمی و مستقل دینی را متوقف سازند ، منحرف کردن جریان اصیل مبارزه علیه استبدا د شاه و حامیان استعماری اوبه سمت مبارزه با یک فرقه ساخته وپرداخته شده توسط انگلیس بود.
کشتارمسلمانان درمحله سعدی شیراز در22 آذر ماه سال 1357 یعنی درست دوماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وتظاهرات اعتراضی بعدی آن، با هوشمندی رهبران دینی در شیراز به یک جنگ انحرافی منجر نشد. بلکه می توان گفت این رویداد تلخ به یک درس بزرگ تبدیل گشت که چگونه در سر بزنگاه های تاریخی می توان با اتکاء به شخصیت های دور اندیش روحانی ، مانع شروع فتنه ای شد که عواقب و نتایج مخرب آن قابل پیش بینی نبود.
پی نوشت ها :
(1) کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ، کتاب بیستم ، صفحه 146
(2) همان صفحه 147
(3) چمن خواه ، لیلا ، بهائیت و رژیم پهلوی ، نشرنگاه معاصر چاپ دوم 1391 صفحه 149
(4) همان صفحه 159
منبع :سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی