×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

توحید و دیدگاه باطل بهائیت نسبت به آن

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

توحید و دیدگاه باطل بهائیت نسبت به آن

 

بهائیت در ایران : بدون مقدمه ، حسینعلی‌ نوری ابتدا مدعی نوکری و خدمت‌گزاری صبح ازل ( جانشین باب )که البته برادرش هم بود را کرد ، رفته‌رفته پا را فراتر گذاشت  و خود ادعای بابیت و سپس قائمیت کرد و به تدریج ادعای پیامبری و در نهایت هم ادعای خدایی به سرش زد . این داستان جناب نوری است .

جنابشان توحید رادرایمان پیروانش به خودو قبول افکار و عقائدشخلاصه می‌کندو گفته است هرکس او را قبول نداشته باشد در زمره‌ی مشرکین و کافراناست: «إن الّذی ما شرب من رحیقنا المختوم الذی فککنا ختمه باسمنا القیوم إنه ما فاز بانوار التوحید و ما عرف المقصود من کتب الله... و ما کان من المشرکین،[۱] همانا کسی که از شراب زلال دست نخورده و سربسته‌ی ما، که به وسیله‌ی اسم ما که قیوم است باز شده، نیاشامد هرگز به انوار توحید نرسیده و مقصود کتب الهی را نشناخته و از زمره‌ی مشرکین است».
حسینعلی که خود را در ابتدا پیامبر خدا معرفی کرد، در ادامه ادعای خدایی کرده وذات خود را، ذات خدا دانسته است. او با اشاره به روز ولادتش در کلامی متناقض گفته است: «فیا حبّذا هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد؛[۲] مرحبا بر این صبحگاهی که در آن، شخصی که نه کسی را زاده و نه از کسی زائیده شده، متولد گردید». این ادعایی بس گزاف است؛ چرا که در این کلام از یک طرف به روز تولد خود اشاره می‌کند و از طرف دیگر مدعی است کهزائیده نشده و کسیاز او زائیده نمی‌شود!اما سؤالی که باقی می‌ماند این است: مگر نه اینکه پدر حسینعلی‌بهاء، میرزا عباس نوری است؟ همچنینعباس افندی مگر نه اینکه فرزند حسینعلی‌بهاء است. اگر از پدرش زائیده نشده و پدرش باعث تولد او نبوده، پس پدرش کیست؟
از حسینعلی‌بهاء، رهبر فرقه‌ی بهائیت پرسیدند: شما که خود را خدا می‌دانی، چرا در بعضی نوشته‌‌هایت از خدا استمداد می‌طلبی؟ او جواب داد: «یدعو ظاهری باطنی و باطنی ظاهری، لیست فی الملک سوای ولکن الناس فی غفلة مبین؛[۳] ظاهرم باطنم را و باطنم ظاهرم را می‌خواند و در جهان خدایی غیر از من وجود ندارد؛ لیکن مردم در غفلت آشکارند».
حسینعلی‌بهاء خود را خالق عالم دانسته و می‌گوید: «إن الذی خلق العالم لنفسه منعوه ان ینظر إلی احد من أحبائه إن هذا إلّا ظلم مبین؛ [۴] نگذاشتند کسی که جهان را برای خود خلق کرده، به یکی از دوستان خود نگاه کند، این جز ستمی آشکار نیست». او در فرازی دیگر این آیه را نازل کرده است: «والذی ینطق فی السجن الأعظم إنّه لخالق الأشیاء و موجد الأسماء؛ [۵] کسی که در زندان بزرگ سخن می‌گوید (یعنی خود میرزا بهاء) به درستی که هر آیینه اوست خلق کننده‌ی اشیاء و به وجود آورنده‌ی اسماء».
با شنیدن این دو ادعای اخیر، جای این پرسش
باقی می‌ماند، کسی که ادعای خدایی و خلق جهان هستی بااین عظمت را دارد، چگونه نمی‌تواند به یکی از دوستان خود نگاه کند و یا خود را از زندان رهایی دهد!؟ غیر از اینکه پیروانش باید بسیار احمق باشندکهبه چنین شخصی،با همچنین ادعاهای گزافی ایمان آورده‌اند و خود را پیرو و سینه چاکان او می‌دانند.
وی همچنین خود را ربّ و پروردگار جهان دانسته و می‌گوید: «إنّ جمال الأبهی الأقدس قد استوی ذلک الیوم علی عرش ربوبیته الکبری و تجلّی اهل الأرض و السماء بکلّ اسمائه الحسنی و صفاته العلیا؛ [۶] به درستی که امروز جمال ابهی اقدس(حسینعلی‌بهاء) بر عرش ربوبیت کبرایش تکیه داده و با تمام اسماء حسنی و صفات علیایش بر اهل زمین و آسمان آشکار شده است».
حسینعلی، توحید در تشریع را مختص و منحصر در خود می‌داند و حتی اعلام می‌دارد که هر حکمی که از ناحیه‌ی او صادر شود، ولو بر خلاف عقل و در تناقض آشکار با واقعیات باشد، حکمی بر حق است:
«إنّه لو یحکم علی الیمین حکم الیسار و علی الجنوب حکم الشمال حق لا ریب فیه إنّه محمود فی فعله و مطاع فی امره و لیس له شریک فی حکمه؛ [۷] اگر حسینعلی بهاء حکم کند به سمت راست و بگوید سمت چپ است و بر جنوب بگوید جهتشمال است، حکمی بر حق بوده و هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای در آن نیست و به درستی که او (بهاء) در فعلش مورد ستایش و در امرش مطاع است و در حکم کردنش احدی شریک نیست».
او قصد داشت که پیروانش را چشم و گوش بسته نگه دارد تا حتی به ادعاهای کفر آمیز او ایراد نگیرند.
رهبر بهائیان پیروان این فرقه را به پرستش خود و بهاء پرستی دعوت می‌کند، چنانکه گفته: «ثم اخرجی یا حوریة الفردوس من غرف الجنان و اخبری اهل الأکوان تالله قد ظهر محبوب العالمین و مقصود العارفین و معبود مَن فی السموات و الأرضین و مسجود الأولین و الآخرین؛ [۸] ای حوریه، از غرفه‌های بهشت خارج شو و به اهل عالم خبر بده که به خدا قسم؛ محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمان‌ها و زمین و مسجود اولین و آخرین (یعنی حسینعلی‌بهاء) ظاهر شد».
مبلّغان و بزرگان بهائیت که پیروان این فرقه را گوسفندان چشم و گوش بسته و مطیع بی چون و چرا گیر آورده‌اند، نیز به ترویج بهاء پرستی پرداخته و کسی جز او را مستحق پرستش نمی‌دانند: «قبله‌ی ما اهل بهاء روضه‌ی مبارکه (قبر حسینعلی‌بهاء) در مدینه عکّا که در وقت نماز خواندن باید رو به روضه‌ی مبارکه بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدوم جل جلاله و ملکوت الهی (بهاء) باشیم و این است آن مقدوری که در کتاب اقدس نازل شده و اما در وقت تلاوت آیات و خواندن مناجات رو به قبله بودن واجب نیست، روی ما به هر طرف باشد جایز است و لکن در قلب باید متوجه به جمال قدم و اسم اعظم (بهاء) باشیم؛ زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست؛ و شنونده‌ای جز او و اجابت کننده‌ای غیر از او نیست».[۹]

پی‌نوشت:
[۱]. حسینعلی‌نوری، اشراقات، نسخه خطی، بی‌تا، ص۵۵.
[۲]. عبدالحمید اشراق خاوری، رساله ایام تسعه، تهران: لجنه ملّی نشر امری، ۱۰۳بدیع، ص۵۰.
[۳]. حسینعلی‌نوری، مبین، بی‌جا، انتشارات مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۰بدیع، ص ۴۰۵.
[۴]. همان، ص۲۳۳.
[۵].حسینعلی‌نوری، اقدس، چاپ ناصری، بمبئی، ۱۳۱۴هـ ق، ص ۲۵.
[۶]. حسینعلی‌نوری، اشراقات، نسخه خطی، بی‌تا،
ص۱۷.
[۷]. همان.
[۸]. حسینعلی‌نوری، مبین، بی‌جا، انتشارات مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۰بدیع، ص ۴۸.
[۹]. محمدعلی قائنی، دروس الدیانه، قاهره، به معرفة فرج‌الله زکی کردی، ۱۳۴۱ هـ ق، درس نوزدهم.

منبع : پایگاه جانع فرق و ادیان و مذاهب با کمی تغییرات

 

خواندن 705 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی